24 آبان 1393, 14:3
كلمات كليدي : بنه، بنه بندي، سربنه، پابند
بنه مشتق کلمه "بنیچه" است. بنیچه در لغت نامه دهخدا اینچنین معنی شده است: در دوره صفویه اصطلاحا هم به معنی زراعت بوده و هم به جدول مالیاتی اطلاق میگشت، که در آن میزان مالیات اصناف حرفههای مختلف و املاک که میبایست اخذ شود، تعیین میشد.
بنه یکی از اصطلاحات جامعهشناسی روستایی است و «عبارت است از واحدی زراعی سنتی در نظام ارباب – رعیت سابق و مشتمل بر یک یا چند قطعه زمین زراعی و آبی و دیمی که در آن تعدادی زارع به کار تولید زراعی اشتغال داشتند». وسعت هر بنه در روستاها متفاوت بوده، از یک جفت گاو تا چهار جفت تغییر میکرد. در بنهها زارعان اغلب دستهجمعی به کار اشتغال داشتند و با در نظر گرفتن سهم ارباب، محصول را بین خود تقسیم میکردند. از این لحاظ در بنهها همکاری نزدیکی بین زارعان وجود داشت و در امر تولید با یکدیگر همکاری میکردند. بنهها سازمان کار منظمی داشت و دارای رئیس (سربنه) و یک یا دو معاون (پابنه و یاوربنه) بود»[1] سمت سربنه بودن به کسی واگذار میشد که کارآمد بوده و نسبت به سایرین دارای امتیازات مالی هم بوده باشد. در خیلی از روستاها نیز این سمت بر اساس خویشاوندی بوده است و در برخی نقاط این سمت بسته به منشأ جغرافیایی اقوام داشته است.
«بنهبندی عبارت است از تعویض زمینهای زراعی (بنهها) با قرعه کشی در هر سال، با در نظر گرفتن درجه مرغوبیت خاک و وضع آبیاری»[2] زارعان به منظور استفاده بهتر از آب در واحدهای کار زراعی (بنهها)، برای زراعت در هر سال زمینهای زراعی خود را با در نظر گرفتن عرف محل، تعویض میکنند. بنهبندی به امور آب و زمین ارتباط داشته چنانکه، بنهبندی زمین و بنهبندی آب وجود دارد. [3]
در اثر اصلاحات ارضی، بنهبندی دستخوش تغییرات فراوانی گردید. در بنهها نوعی بهرهبرداری دستهجمعی پدید آمده است، بدین معنی که زارعان دسته جمعی کار کرده و محصول را به طور مساوی بین خود تقسیم میکنند؛ ولی زمینها مشاع است. در برخی مناطق نیز زمینها در دست صاحبان نسق تثبیت شد. در برخی مناطق نیز بنهبندی آب به جا مانده و بنهبندی زمین از میان رفته است. در بسیاری روستاها نیز دیگر اثر از هیچ نوع بنهبندی وجود ندارد.[4]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان