كلمات كليدي : : تجزيه و تحليل، تجزيه و تحليل كمي، تجزيه و تحليل كيفي، تجزيه و تحليل توصيفي، تجزيه و تحليل علّي، تجزيه و تحليل تفسيري
نویسنده : مصطفي همداني
تحرّک در کلیترین مفهوم آن دلالت بر حرکت یا قابلیت حرکت کردن میکند. در علوم اجتماعی، این اصطلاح بر حرکت از مکان فیزیکی (که تحرّک فیزیکی یا تحرّک جغرافیایی نامیده میشود)، یا حرکت در درون نظام قشربندی[1] (که تحرّک اجتماعی نامیده میشود) اشاره دارد. اصطلاح تحرّک اجتماعی به جابهجایی افراد از یک پایگاه اجتماعی به پایگاه اجتماعی دیگر اطلاق میشود. افراد ممکن است که از لحاظ طبقه اجتماعی، به سمت بالا یا پایین، تحرّک داشته باشند؛ یا در همان سطح باقی بمانند؛ ولی شغل دیگری اختیار کنند. بسیاری از مردم در طول زندگی خود، در طبقه اجتماعی اولیه خود باقی میمانند؛ اما کسانی هستند که با تلاش بسیار، یا داشتن شانس در مواقع استثنایی، از طبقهای به طبقه اجتماعی بالاتری صعود میکنند. بسیاری نیز به دلیل عدمتلاش کافی یا بدشانسی[!] به طبقه پایینتری از طبقه اجتماعی خود نزول میکنند.[2] به عبارتی دیگر، فراگرد تغییر منزلت اجتماعی فرد در جامعه، تحرّک اجتماعی نامیده میشود.
اکثر تحرّکهای اجتماعی که در کشورهای صنعتی مدرن صورت میگیرد، تحرّکهای ساختاری هستند. تحرّک اجتماعی ساختاری زمانی رخ میدهد که ساختار اجتماعی به دلایلی مانند نوآوری، شهرگرایی، رشد یا بحران اقتصادی، جنگ، بهوجود آمدن شغلهای جدید، از میان رفتن شغلهای گذشته و حوادثی از این نوع، تغییر کند. این تغییرات باعث میشود که بسیاری از مردم به سطح بالاتر اجتماعی ارتقا پیدا کرده و یا به سطح پایینتری نزول کنند. به عبارت دیگر، تحرّک اجتماعی ساختاری، جابهجایی موقعیت اجتماعی بسیاری از مردم است که ثمره تغییرات اجتماعی است نه اینکه ثمره تلاش خود افراد باشد.[3]
اگر نظریههای پارتو Vilfredo Pareto(1923-1848) را درباره گردش نخبگان استثنا کنیم اثر پیشگام درباره این موضوع، کتاب سوروکین درباره تحرّک اجتماعی است. سوروکین (1968-1889 :Pitirim Alexandrowitsch Sorokin) در این کتاب ایدهای را شرح و بسط میدهد که به موجب آن هر جامعهای سازوکارهای نهادی پیچیدهای ایجاد میکند که به کمک آنها افراد از خواستگاه اجتماعی مبدأ به پایگاه اجتماعی مقصد، هدایت میشوند. این سازوکارهای نهادی را مجموعهای از کارگزاریهای هدایتکننده بر عهده دارند که ماهیتشان بر حسب زمانه و جامعه متفاوت است. بهعنوان مثال، در جامعههای نظامی در اصطلاح سن سیمون (1825-1760 :Saint Simon) یا اسپنسر (1903-1820 :Herbert Spencer)، ارتش (یا احیانا کلیسا)، میتواند در کنار خانواده نقش مهمی در فرایند تحرّک اجتماعی ایفا کند. در جامعههای صنعتی مدرن این سازوکارهای نهادی هدایتکننده را خانواده و مدرسه بر عهده دارند. نتیجه یا کارکرد این سازوکارهای نهادی هدایتکننده این است که از یک طرف، دوام و استمرار ساختارهای اجتماعی را صرفنظر از جریان بیوقفه افرادی که آنها را تشکیل میدهند، تأمین میکند و از طرف دیگر، بهگونهای عمل میکند که توزیع آماری انتظارات و طرحهای افراد، از امکانات عینی عرضهشده توسط ساختارها، خیلی فاصله نگیرد.[4]
انواع تحرّک اجتماعی
تحرّک عمودی(Vertical Mobility)؛ عبارت است از تغییر پایگاه فرد، هنگامی که از یک طبقه اجتماعی به طبقه اجتماعی دیگر انتقال مییابد. فرد در تحرّک عمودی، یا در نردبان اجتماعی سیر صعودی را میپیماید و پایگاهش ترقی میکند یا سیر نزولی میکند و پایگاهش تنزل مییابد.
تحرّک افقی(Horizontal Mobility)؛ عبارت است از انتقال فرد از یک پایگاه اجتماعی به پایگاه اجتماعی دیگر در همان سطح. فردی که شغلش را تغییر میدهد، در صورتی که این تغییر شغل تاثیری بر پایگاه اجتماعیاش نگذارد، به تحرّک افقی دست زده است.
تحرّک میاننسلی(Intergenerational Mobility)؛ نوعی تحرّک اجتماعی است که از نسلی به نسل دیگر رخ میدهد.
تحرّک دروننسلی(Intergenerational Mobility)؛ عبارت از تغییر یا تغییراتی است که در پایگاه اجتماعی یک فرد یا گروه در همان نسل، رخ میدهد.[5]
تفاوت تحرّک اجتماعی ساختاری با انواع دیگر تحرّک
تفاوت اصلی تحرّک اجتماعی ساختاری با انواع دیگر آن در علت به وجود آورنده آن است. تحرّک اجتماعی ساختاری نوعی تحرّک اجتماعی عمودی یا افقی است که در اثر تغیر ساختار اجتماعی (و نه تلاش خود فرد) و در سطح وسیع و گستردهای در بین مردم اتفاق میافتد؛ در حالی که انواع دیگر تحرّک اجتماعی، ارتباطی با تغییر ساختار نداشته و گسترده نیستند؛ بلکه فردی بوده و نتیجه تلاش خود فرد هستند.
تفاوت دیگر تحرّک اجتماعی ساختاری با انواع دیگر تحرّک، در جوامع باز و جوامع بسته است. همه جوامع دارای نظامی از قشربندی اجتماعیاند. در جامعه باز ممکن است نابرابریهای خاصی وجود داشته باشد؛ اما افراد آن از فرصتهای اجتماعی مناسبی برای صعود به طبقه اجتماعی بالاتر برخوردار باشند. لازم به تذکراست که جامعه باز واقعی، جامعه نمونه آرمانی است و تنها در نظریهها میتوان آن را یافت. در نظام اجتماعی باز، افراد اگر لیاقت و پشتکار داشته باشند، میتوانند به پایگاههای اجتماعی بالاتری نایل شوند. در جامعهای که کاملا بسته است، پایگاه اجتماعی شخص در بدو تولد تعیین میشود و بدون تحرّک به بالا یا پایین، در همان پایگاه، تا پایان عمر، ثابت میماند. این نوع پایگاه، "پایگاه محول" نامیده میشود.[6]
بر خلاف انواع دیگر، تحرّک اجتماعی، تحرّک اجتماعی ساختاری هم در جوامع باز و هم در جوامع بسته به وقوع میپیوندد. به عبارتی دیگر، اگر عوامل تحرّک اجتماعی در جامعهای اتفاق بیافتد، میتواند جامعه را از بسته بودن به جامعه باز سوق دهد و در نتیجه، باعث تحرّک اجتماعی ساختاری گسترده در جامعه شود. به عنوان مثال، نظام آپارتاید در آفریقای جنوبی که نمونهای از یک جامعه بسته بود و در این نظام سیاهان محکوم بودند که در مشاغل سطح پایین اشتغال ورزند و جدا از سفیدپوستان زندگی کنند، در یک نظام طبقاتی بسته متولد شده و هیچ مجالی برای تحرّک به مراتب بالای اجتماعی را نداشتند؛ که به واسطه تغییر در ساختار حکومت و دولت، توانستند پایگاه اجتماعی خود را بالا ببرند. این خود، نمونهای از تحرّک اجتماعی ساختاری در یک جامعه بسته است.
عوامل مؤثر بر تحرّک اجتماعی ساختاری
عواملی از قبیل حجم خانواده، نژاد و قومیت، تحصیلات، جنسیت و ترتیب تولد، ازدواج، کامروایی معوق (به تأخیر انداختن پاداشها و مزایای آنی برای رسیدن به اهداف و پاداشهای بلندمدت) و برنامههای دولتی، عواملی هستند، که باعث تحرّک اجتماعی میشوند؛ اما ساختاری نیستند. عواملی از قبیل انقلاب، نوآوری، شهرگرایی، رشد یا بحران اقتصادی، جنگ، به وجود آمدن شغلهای جدید، از میان رفتن شغلهای گذشته، که باعث تغییر در ساختار و بالتبع تحرّک اجتماعی وسیع در بین مردم میشوند، عوامل تحرّک اجتماعی ساختاری هستند. به عنوان مثال انقلاب اسلامی ایران باعث شد، ساختار و نظام قبلی بهطور کلی از بین رفته و ساختار و نظام جدیدی بر مبنای عدالت به وجود آید؛ که در آن، افراد تا حدی میتوانند با تلاش خود به موقعیت اجتماعی بالایی برسند. این تحول عملا هم باعث شد، عده زیادی از افراد رده پایین، به ردههای بالای اجتماعی برسند.
آثار اجتماعی تحرّک اجتماعی ساختاری
تحرّک اجتماعی ساختاری در بعضی جوامع باعث تحرّک و پویایی آن جامعه میشود؛ ولی احتمال دارد در جامعهای دیگر برعکس بوده و موجب سیر نزولی آن جامعه گردد. ایجاد یک نوع وضعیت آنومی (نابهنجاری) و احساس ناامنی در جامعه، از جمله پیامدهای تحرک اجتماعی ساختاری است. در جوامعی که همواره امکان تحرّک نزولی وجود دارد، افراد معمولا، احساس ناامنی میکنند (هرچند که زودگذر باشد)؛ زیرا بیم آن دارند که پایگاه اجتماعیشان را از دست بدهند.[7]