24 آبان 1393, 14:3
كلمات كليدي : تحليل ساختار، قوانين عام، زمينه اجتماعي، تحليل ساختار
اصطلاح جامعهشناسی در معنای لفظی چون از ریشه مصاحب و تحقیق در واژه لاتینی است، بطور تحت اللفظی، تحقیق در فرآوردهای مصاحبت و اجتماع را معنا میدهد. از این نظر گاه تحلیل جامعهشناختی را میتوان تحقیق در مبانی عضویت افراد در جامعه تعریف کرد. ولی در اصطلاح فنیتر، تحلیل جامعهشناختی عبارت است از تحلیل ساختار روابط اجتماعی که بر اثر تعامل بوجود آمده است.
به عبارتی تحلیل جامعهشناختی عبارت است از بررسی واقعیات اجتماعی یا مطالعه تشریح کننده، مقایسه کننده و توضیح دهنده جوامع بشری و تحلیل رفتار و کردار انسانها در جامعه بر حسب زمان و مکان و علت آنها.
در نتیجه مسائلی چون چگونگی تبیین باورها، ارزشهای جمعی، نسبت موجود میان امر فردی و امر اجتماعی، چگونگی اندیشیدن به کنش و انگیزههایی که میتوان برای رفتارهای فردی در نظر گرفت یا وزنی که میبایست برای جبرهای اجتماعی قائل شد و چگونگی تحلیل این جبرها، میتواند تحت عنوان تحلیل جامعهشناختی مطرح شود.
سابقه تحقیق در باب جامعه را البته میتوان به افلاطون و ارسطو در فلسفه یونان و ابن خلدون در تمدن اسلامی و عصر روشنگری اسکاتلندی که به اروپائیان تعلق دارد رساند، ولی اصطلاح جامعهشناسی و در نتیجه تحلیل جامعهشناختی به زمان کنت برمیگردد که مشربی ثبوتی و نوعی اساس علمی برای مطالعه جامعه فراهم آورد. تحلیل جامعهشناختی نوعی دیدگاه است که میخواهد افراد و وقایع را در یک زمینه وسیع اجتماعی جای دهد و با بررسی زمینه اجتماعی عمل، مسائل مهمی را درباره ماهیت مسئولیت افراد در قبال قانون و اخلاق مطرح میکند و صورت تازهای از آگاهی را برای ما حاصل میکند که نسبت به معماهای یک تمدن غیر دینی و صنعتی حساسیت دارد.
این تحلیل از اغلب دانشهای دیگر از قبیل روانشناسی اجتماعی، جغرافیای انسانی، مطالعه محیط زیست، جمعیتشناسی، آمار و اقتصاد استفاده میکنند. نظریهپردازان علوم اجتماعی برای تحلیل جامعهشناختی دانشی استوار بر پایه پدیدههای اجتماعی بوجود آوردند و به طرق گوناگون تلاش میکردند تحلیل خود را با نظریههای خاص به کرسی بنشانند و مدعی هستند تحلیل جامعهشناختی آنها خصلتی علمی دارد که اجبارهای برآورده از سوی دستگاههای اجتماعی و اختیار کنندگان هر دو، در قالب آن حفظ میشود. به همین دلیل آنها به تحلیلهایی رسیدند که برای فهم اسرار جوامعی که در آنها به سر میبریم، ضرورت دارد.
اگر بخواهیم به طور عملیاتی به نکات کلیدی تحلیلهای جامعهشناختی اشاره کنیم میتوانیم مثلا به وبر که با اصل موضوعه جامعهشناختی ادراکی، پدیدههای اجتماعی در مقیاس کلان را بر مبنای ادارک نگرهها و کنشهای فردی قرار میدهد که علت آن پدیدهها هستند یا پارتو به دنبال این سؤال است که چرا افراد در اجتماع همیشه نسبت به افکار نامطمئن، سست و نادرست، اعتماد نشان داده و این گونه افکار را باور میکنند و نظریه مشتقات را بیان میکند. او دلائل باورهای مردم را در عین حال علت آنها نیز میداند. پس تحلیلهای جامعه شناختی مختلف را میتوانیم به رویکردها و نظرگاههای مختلف استناد دهیم که با توجه به موضوع مورد بررسیاش میتواند به حوزههای مختلف بپردازد مثل جامعهشناختی توسعه، که وضعیت توسعه را در جوامع تجزیه و تحلیل میکند یا جامعهشناسی انحرافات، وضعیت انحراف را بررسی میکند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان