24 آبان 1393, 14:3
كلمات كليدي : توده، گروه، جامعه توده وار
نویسنده : سمانه خالدی
توده معادل Masse در زبان فرانسه است و خود از واژه لاتین Massa به معنای خمیر و چیز درهم تنیده آمده است. در علوم انسانی و اجتماعی، توده به عده کثیری از آدمیان مستقر در یک محل اطلاق میگردد. در مفهوم عام نیز به مجموعهای طبیعی از موجودات و کلیت متراکم عناصری که بصورت یک کالبد تلقی میشوند، نیز توده گفته میشود. «از نظر فون وایز، توده واحدی است با تحرک از نظر عمل و هم از جهت وضع اجتماعی در درون آن شبکهای از روابط اجتماعی شکل میگیرد، بدون آنکه انسانهایی که این توده را تشکیل میدهند، تصوری از یک واحد پایا داشته باشند. با این همه واژه توده بیش از یک مجموع جمعیت است و یک کلیتی را بدون تفکیک عناصر درونی که نیروهای خارجی بر آن اثر مینهند، میرساند. علاوه بر این، توده میتواند مفهوم ملت را به عنوان کلی که قدم در صحنه تاریخ و تکوین حوادث نهاده، برساند. این جمعیت که بصورت یک کل دست به عمل شدند دارای وزن و نیرو است».[1] مفهوم توده نخستین بار با چاپ کتاب روانشناسی تودهها اثر گوستاولوبون مشهور گردید.
در توده به کلیت و کالبد عمومی آن توجه میگردد و به اجزا و عناصر تشکیل دهنده آن کاری ندارند. توده، گروه نیست و خصوصیات و همبستگی گروه را ندارد، شبه گروه است. در توده احساس فشار از جانب هنجارها کمتر از گروه است. نفوذ در توده مردم به سهولت صورت میگیرد. معمولاً توده با تحمیل ارزشهای سنتی و فراگیر خود، از بروز و ظهور حرکات متعالی فرد میکاهد. میزان پایداری توده به مراتب پایینتر از گروه است.
«تودهها خواص متعددی نظیر تحریکپذیری، بر انگیزش(Impulsivity)، نداشتن تفکر منطقی، داشتن کمبودها در قدرت قضاوت، زیادهروی در احساسها(که در کودکان بیشتر است) و ... دارند. خصوصیت دیگر آنها تلقینپذیری و زودباوری است. تلقین در جمعی از انسانها به شدت مسری است اولین تلقینی که در یک جمع اظهار شود، ظرف یک لحظه مغز به مغز حاضران رسیده و در همان جهت احساسها را تعیین میکند. دیگر ویژگی تودهها آن است که در بروز احساسات خود خیلی سادهاند و بسیار مبالغهآمیز عمل میکنند».[2]
مفهوم جامعه تودهوار در مرکز یکی از نظریات متنفذ اجتماعی قرار دارد که جامعه معاصر را دارای چنین خصوصیاتی میداند. بیشتر افراد شبیه یکدیگرند، ولی نامتفاوت ماندهاند؛ فردیتی از خود نشان نمیدهند؛ کار یکنواخت و بیگانهکننده است؛ مذهب نفوذ خود را از دست داده است؛ ارزش اخلاقیای که عمیقاً مورد اعتقاد باشد وجود ندارد؛ در مقابل ناهنجاریهای اجتماعی و سیاسی واکنش نشان نمیدهند؛ به پیوندهای خویشاوندی اهمیتی داده نمیشود و فرهنگ، هنر، ادبیات، فلسفۀ علوم و ...، بصورت فرهنگ توده درآمده یعنی به پایینترین سطح ذوق و قریحه تنزل پیدا کرده است.
نظریه جامعه تودهوار که بطور مشخص از سالهای 1920 تا 1960 پدید آمده بود، اکنون با انتقاداتی جدی مواجه است؛ زیرا بسیاری دیگر از اندیشمندان معتقدند: جوامع معاصر، تودههای ناهمگن نیستند؛ بلکه گروههای رقابت کنندهاند. همچنین طبقات تحت سلطه، تنها آلت دست نیستند؛ بدان معنا که توده کل یا همان ملت فعالانه نارضایتیهایشان را ابزار میکنند. همچنین این نظر که پیوندهای خانوادگی و الفتهای اجتماعی دچار گسیختگی شدهاند امری قطعی و همهجایی نیست.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان