كلمات كليدي : تاريخ، تكريم، كودكان، سيره ي پيامبر
نویسنده : معصومه اخلاقي
کودکان هر جامعه مردان و زنان آینده و سازندهی جامعهی فردا هستند. آسیبهایی که بر روح آنان وارد میشود، تأثیر مستقیمی بر سرنوشت اجتماع خواهد داشت. احترام گذاشتن به کودکان و تقویت حس عزت نفس در ایشان از جملهی مهمترین عواملی است که در سلامت روح و جسم آنان دخالت میکند.
بعید به نظر میرسد، پیامبر(ص) به عنوان رهبر یک مکتب که وظیفهی هدایت انسانها را در همهی ابعاد به عهده داشت، نسبت به این مطلب الگویی ارائه نکرده باشد.
1- سیره نظری پیامبر(ص)
کلام پیامبر(ص) که: «أَکْرِمُوا أَوْلَادَکُمْ وَ أَحْسِنُوا آدَابَهُمْ یغْفَرْ لَکُمْ »،[1] (فرزندان خود را تکریم کنید و به آنها آداب نیک بیاموزید تا آمرزیده شوید)، نمونهی بارزی از محترم بودن کودکان در تفکر الهی پیامبر(ص) است.
وجود سخنان فراوان از رسولاکرم(ص) دربارهی کودکان، توجه زیاد و عمیق ایشان را به این مسأله نشان میدهد.
پیامبر(ص) تربیت فرزندان و فراهم نمودن زمینهی رشد و ترقی ایشان را از صدقه دادن در هر روز بهتر دانسته است.[2] پیامبر(ص) فرموده است: «الْوَلَدُ الصَّالِحُ رَیحَانَةٌ مِنْ رَیاحِینِ الْجَنَّة»، ( فرزند صالح گلی است، از گلهای بهشت)[3] و حقوقی برای فرزندان به عهدهی والدین ایشان قائل شده است.[4] ایشان ارزش خوشحال کردن کودکان را هم پایهی آزاد کردن بردهای آن هم از نسل اسماعیل(ع) و اشک ریختن از خوف خدا اعلام کرده است.[5]
پیامبر(ص) توصیه کرده است، مردم در صورت داشتن فرزند رفتاری در خور فهم و درک کودک داشته و خود را با دنیای او هماهنگ نمایند.[6] در روایتی از حضرت نقل شده است: «أحبوا الصبیان و ارحموهم وعدتموهم شیئا فأوفوا لهم فإنهم لا یرون إلا أنکم ترزقونهم »،[7] ( کودکان را دوست بدارید، از روی محبت و مهربانی با آنان روبرو شوید و اگر وعدهای به آنها دادید، عمل کنید؛ چرا که آنان شما را روزی دهندگان خود تصور میکنند[ شما را تنها تکیهگاه خود میدانند]).
2- سیره عملی پیامبر(ص):
2-1- سلام کردن به کودکان:
پیامبر اسلام به کودکان سلام میکرد.[8] از انس بن مالک نقل شده است: «انّ رسولاللَّه(ص) مرّ على صبیان فسلّم علیهم و هو مغذ»، (رسولخدا(ص) از کنار کودکانی گذشت، به ایشان سلام کرده و غذا داد.)[9] پیامبر(ص) تأکید میکرد که خواستار رواج این سنت در بین مسلمانان و تداوم آن پس از خود نیز هست.[10]
2-2- برخورد کریمانه با کودکان:
پیامبر(ص) را مهربانترین مردم به کودکان گفتهاند.[11] دست نوازش بر سر کودکان میکشید و تبعیض بین فرزندان را نفی کرده و کسی را که به کودکان خود محبت نمیکرد، از اهل دوزخ میدانست.[12]
گفته شده پیامبر(ص)، فاطمه(س) را بسیار تکریم میکرد، بیش از آن چه مردم تصور میکردند و نیز بیش از احترام معمول پدران به دخترانشان.[13]
ایشان حتی با نوزادان نیز با احترام و نرمش برخورد میفرمود. امفضل، دایهی امامحسین(ع) میگوید: «روزی رسولخدا(ص) حسین(ع) را که شیرخواره بود، از من گرفت و بغل کرد. رطوبتی از او بر پیراهن ایشان رسید. با تندی کودک را گرفتم به طوری که کودک گریه کرد. پیامبر(ص) فرمود، ای امفضل لباس مرا آب تطهیر میکند؛ اما غبار رنجش را چه چیزی از قلب این کودک پاک میکند.»[14]
گفته شده است وقتى نوزادی را براى دعا یا نامگذارى نزد پیغمبر(ص) مىآوردند، حضرت براى احترام خانوادهاش او را با آغوش باز میگرفت و در دامن خود میگذارد. گاهى اتفاق مىافتاد که طفل در دامن پیغمبر(ص) ادرار میکرد. کسانى که ناظر بودند، فریاد میزدند، تندى میکردند، تا او را از ادرار باز دارند. نبىاکرم(ص) آنان را منع میکرد و میفرمود، با تندى و خشونت از ادرار کودک جلوگیرى نکنید، سپس طفل را آزاد میگذارد، تا ادرار کند. موقعى که دعا یا نامگذارى تمام میشد، والدین کودک در نهایت مسرت کودک خود را میگرفتند و کمترین آزردگى و ملالت خاطر در پیغمبر احساس نمیکردند. موقعى که کسان طفل میرفتند، پیغمبر لباس خود را تطهیر میکرد.[15]
روزی برای پیامبر(ص) شربتی آوردند، پیامبر از آن نوشید. در سمت راستش کودکی بود و در سمت چپش اصحاب. پیامبر از کودک پرسید آیا اجازه میدهد شربت را به اصحاب بدهد و چون کودک موافقت نکرد، آن را به او داد.[16]
گزارش شده است روزی پیامبر نشسته بود، حسن و حسین(ع) وارد شدند پیامبر ایستاد و ایشان را در آغوش گرفت و بر دوش خود سوار کرد.[17] ایشان را بر زانوی خود مینشاند و نوازش میکرد[18] و هنگام غذا خوردن لقمه در دهان آنها میگذاشت.[19]
روزی در حالی که پیامبر(ص) حسن و حسین را نوازش میکرد و میبوسید اقرع بن حابس که مردی از اشراف جاهلیت بود وارد شد و با دیدن این صحنه گفت: من ده پسر دارم و تا به حال هیچ کدامشان را نبوسیدهام. پیامبر ناراحت شد و فرمود: «آن کس که نسبت به دیگری رحم نداشته باشد خداوند نیز بر او رحم نخواهد کرد؛ سپس فرمود: «من چه کنم که خدا رحمت را از دل تو کنده است.»[20]
پیامبر(ص) برای کودکان شخصیتی مستقل قائل بود. او با حسن(ع)، حسین(ع)، عباس، عبدالله بن جعفر و عبدالله بن زبیر در حالی که کودک بودند و به سن بلوغ نرسیده بودند بیعت کرد.[21]
2-3- بازی با کودکان:
طبق گزارشاتی که منابع تاریخی و روایات ارائه کردهاند، پیامبر(ص) با کودکان بازی میکرد. هنگامی که ایشان از سفر بازمیگشت، کودکان به استقبالش میرفتند پیامبر(ص) نزد ایشان توقف کرده و آنان را سوار میکرد و به اصحاب هم میفرمود تا سوار کنند.[22]
در روایتی از امخالد گفته شده است: روزی همراه پدرم نزد رسولخدا(ص) رفتیم، من پیراهن زرد رنگی پوشیده بودم. پیامبر خطاب به من فرمود بهبه. من به بازی با انگشتر ایشان مشغول شدم. پدرم از این کار جلوگیری میکرد. پیامبر فرمود رهایش کن.[23]
ایشان با حسن و حسین(ع) نیز بازی میکرد،[24] آنان را بر دوش خود مینشاند و میگفت فرزندان عزیز مرکب شما چه خوب مرکبی است و شما چه سواران خوبی هستید.[25] گاه هنگام نماز ایشان بر پشت پیامبر سوار میشدند و پیامبر سجدهی نماز را طولانی میکرد تا آنان پایین آیند.[26]
2-4- هدیه دادن به کودکان:
گاه پیامبر(ص) برای ابراز لطف و محبت به کودکان هدایایی به ایشان میدادند. گفته شده است روزی ایشان آهویی که مردی اعرابی به او داده بود به امام حسن(ع) هدیه کرد و او نیز از این جهت بسیار خوشحال شد و با آن بازی میکرد.[27] همچنین نقل شده است ایشان گردنبند قیمتی را که برایش هدیه آورده بودند به «امامه»، نوهی دختری خود هدیه نمود.[28]
باید گفت با مطالعهی زندگی پیامبر(ص) درسهای مهمی دربارهی چگونگی برخورد درست با کودکان و نوجوانان میتوان آموخت. ایشان نه تنها مهرورزی و محبت به کودکان را در محور رفتار خود با ایشان قرار داده بود، بلکه شخصیت انسانی و قابل احترامی را برای آنان قائل بود، و این در سیرهی نظری و عملی ایشان مشهود است.