دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

جامعه از منظر آگوست کنت

No image
جامعه از منظر آگوست کنت

سه شنبه 14 شهریور ماه 1396

روزنامه ابتکار

کنت به کمک مفاهیم ایستایی و پویایی اجتماعی، به پژوهش‌های اجتماعی جهت داد. او عقیده داشت که درست همان طور که در زیست شناسی، تفکیک کالبدشناسی از فیزیولوژی مفید است، در جامعه‌شناسی، نیز بهتر است میان ایستایی اجتماعی و پویایی اجتماعی تمایز قائل شویم. اصطلاح ایستایی اجتماعی برای توصیف فرایندهای حفظ انسجام جامعه، و اصطلاح پویایی اجتماعی، برای توصیف مکانیزم‌های تغییر جامعه به کار برده می‌شوند. از این رو، کنت نه فقط جامعه‌شناسی را نام گذاری کرد، بلکه جهت‌گیری آغازین این علم را نیز تعیین و از این طریق، آن را از سایر علوم متمایز کرد.

کنت با توصیفی که از ایستایی اجتماعی کرد، (مفهومی که اکنون جامعه شناسان آن را ساختار اجتماعی می‌نامند) بر بسیاری از ایده‌های کارکردگرایان بعدی پیشی گرفت. کنت معتقد بود که واحدها یا سطوح پژوهش عبارت‌اند از خرد، خانواده، و موجودات. او معتقد بود در افراد، طبیعتاً، عواطف (احساسات) بر عقل مسلط است. پیشرفت جامعه بستگی به این دارد که قوای عقلانی افراد، به نوعی برانگیخته شود و رشد کند. با توسعه تمدن، قوای عقلانی بشر برانگیخته‌تر و از طریق، پیشرفت بیش‌تری حاصل می‌شود. ایستایی اجتماعی در جوامع، به تعامل و همکاری اعضای آن بستگی دارد و مبتنی بر این فرض است که وضعیت طبیعی برای انسان همان جامعه است. خانواده ساده‌ترین شکل جامعه است، هر چند بازنمود دقیقی از کل جامعه نیست. حکومت به نمایندگی از کل جامعه، به خانواده‌ها کمک می‌کند. بنابراین، حکومت را نباید بلایی گریزناپذیر تلقی کرد، بلکه باید آن را عامل مؤثری دانست برای دستیابی به توافقی همواره متغیر. سرسپردگی به اقتدار حکومت، از عوامل ضروری برای ایجاد و حفظ زندگانی منظم است. ایستایی اجتماعی مانع فردگرایی نمی‌شود، بلکه از عوامل ضروری برای عملکرد درست ساختارهای اجتماعی است.

کنت به پویایی اجتماعی (که اصطلاح امروزی آن تغییرات اجتماعی است) توجه بیشتری داشت، زیرا آن را جالب توجه‌تر و بسیار مهم‌تر از ایستایی اجتماعی می‌دانست. دلیل مهم‌تر بودن آن، به عقیده او این بود که تکامل جامعه موجب بهبود بخشیدن به شرایط جامعه می‌شود. در پویایی اجتماعی، به قوانین حاکم بر حرکت یا پیشرفت اجتماعی پرداخته می‌شود. کنت بر این باور بود که پیشرفت جامعه‌ بشری عمیقاً در پیشرفت عقل بشر ریشه دارد. پیشرفت اجتماعی مبتنی بر رشد عقل، به برتری یافتن «قوای غالب وجود بشر»، یا همان تحقق فلسفه اثباتی، می‌انجامد. با پیشرفت تمدن، جمعیت بشر متمرکزتر می‌شود و این امر افراد را به پیشرفت فکری و اخلاقی بیش‌تر برمی انگیزد. تعقل، به سهم خود، بیش‌تر رشد می‌یابد و در زمینه هدایت عمومی بشر و جامعه، مؤثرتر عمل می‌کند.

جامعه همواره در حال تغییر است و کنت معتقد بود که «بشر در تغییر به دنبال ثبات است» تغییر تابع نظم است، از قوانین اجتماعی تبعیت می‌کند، و فرایندی تکاملی به حساب می‌آید. کنت باور داشت که تغییر در پیشرفت مادی و پیشرفت فکری جامعه، به موازات یکدیگر صورت می‌گیرند. بشر طی رشد فکری و رفتاری و پیشرفت‌های تدریجی حاصل از آن تغییر می‌کند. به عقیده کنت، باید با اصلاحات دوره‌ای کمک کنیم تا این فرایند تکاملی به سرانجام برسد. از آن جا که این فرایند مبتنی بر قوانینی ثابت است، افراد به جز رشد فکری و اخلاقی، تأثیر نسبتاً اندکی بر جهت کلی این فرایند دارند.

به نظر کنت، پیشرفت عقل و جامعه در علوم گوناگون، نمودهای متفاوت یافته است. به طور کلی، مرحله ربانی قوای ادراک بشر را برمی انگیزد؛ مرحله متافیزیکی به فعالیت فکری بشر درباره همه موضوعات تداوم می‌بخشد؛ و مرحله‌ اثباتی یا مرحله نهایی، امکان برگزیدن قوانین و اصول عامی را فراهم می‌آورد که برای تغییر طبیعت و جامعه لازم است. هدف نهایی کنت این بود که جامعه‌شناسی را علمی اثباتی کند. او علوم را در سلسله مراتبی، از ساده‌ترین علم تا پیچیده‌ترین، قرار داد. از نظر کنت، طبقه بندی اثبات گرایانه علوم نشان می‌دهد که ذهن انسان چگونه به عقلانی‌ترین صورت عمل می‌کند. او لزوم ارتباط همه علوم با یکدیگر را نیز شرح می‌دهد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

جنگ، حمله آمریکا و موقعیت عبودیّت

جنگ، حمله آمریکا و موقعیت عبودیّت

یادداشت | رضا طراوت

سرایدار

سرایدار

یادداشت | سعید احمدی

زندگی در تظاهر اجتماعی زنان

زندگی در تظاهر اجتماعی زنان

یادداشت | حبیب‌الله اسداللهی

زندگی در تظاهر اجتماعی زنان

زندگی در تظاهر اجتماعی زنان

یادداشت | حبیب‌الله اسداللهی

No image

فرزند خواندگی

Powered by TayaCMS