24 آبان 1393, 14:4
كلمات كليدي : جامعه شناسي كلان، جامعه شناسي خرد، گروه هاي سازمان يافته، نقد ديدگاه هاي كلان
نویسنده : سمانه خالدی
در جامعهشناسی به طور کلی دو دسته سطوح تحلیل مختلف دیده میشود؛ سطح خرد و سطح کلان. برخی دانشمندان نیز قائل به سطح سومی به نام سطح میانی هستند. جامعهشناسی کلان، عبارت است از تحلیلی که مجتمعات وسیع(مانند شهر)، نهادهای بزرگ جامعه(مثل مسجد، آموزش و پرورش و به طور کلی دستگاههای اجتماعی) و ساختارها را مورد توجه قرار میدهد. «جامعهشناسی کلان با بررسی یک نظام مثل نظام سرمایهداری و امثال آن، تلاش میکند تا تطوّر و دگرگونی آنها را آشکار سازد و قوانین حاکم بر این نظام یا هر نظام اجتماعی دیگری را به طور کلی تبیین کند. جامعهشناسی کلان، همچنین به مطالعه فرایندهای درازمدت تغییر و دگرگونی، مانند توسعه صنعتی و امثال آن و تحلیل آنها میپردازد.»[1]
در دهههای 1980 و پیش از آن، بیشتر، نظریههای کلان در جامعهشناسی حاکم بودند؛ از آن پس، نظریههای خرد نیز، روی کار آمدند. در سراسر این دهه، شاهد نظریهپردازانی در جامعهشناسی هستیم، که کوشش فراگیر در جهت ساختن نظریههای تلفیقی داشتهاند. این نظریهها، هدفشان تلفیق سطوح خرد و کلان واقعیت اجتماعی است. الگزندر 1982، کلمن 1986، کالینز 1981، گیدنز 1984 و ریتزر 1981، از شخصیتهایی هستند که در جهت پیوند سطوح خرد و کلان و ارائه نظریههای تلفیقی، تلاشهای گستردهای کردهاند.
تحلیل کلان و تحلیل خرد، پیوند وثیقی با یکدیگر دارند و اینگونه نیست که در تحلیلهای جامعهشناسانه، کاملاً جدا مورد استفاده قرار بگیرند. به عنوان مثال، مطالعه زندگی روزانه افراد تحلیل خرد است؛ اما وقتی مطالعه زندگی روزانه افراد را در درون نظامی که در آن قرار گرفتهاند، بررسی کنیم، تحلیل کلان صورت گرفته است؛ زیرا شیوههای زندگی روزانه افراد هم تا حد زیادی، متأثر از چارچوب نهادهای وسیعتری هستند، که داخل آن به سر میبرند. از نظریههای کلان در جامعهشناسی میتوان به نظریههای نومارکسیستی و کارکردگرایی ساختاری اشاره کرد.[2] از نظریههای خرد نیز به نظریههای پدیدارشناسی، روششناسی مردمنگارانه و نظریه تبادل اشاره میشود.
«در جامعهشناسی خرد، سطح ژرفا و خودجوش روابط، مورد بررسی قرار میگیرد؛ ولی هرگاه سطح سازمانیافته و نیمهعمیق بررسی میشود؛ که سطوح خرد را در فرایند گستردهتر درگیر و به هم بپیوندد، به قلمرو جامعه کلان دست یافتهایم. گورویچ، جمعیتهای منسجم حاصل از این به همپیوستگی، گستردگی و منسجم را موضوع مورد مطالعه در قلمرو و جامعهشناسی کلان میداند. جمعیتها و یا گردهماییهای به هم پیوسته، گسترده و منسجم، عبارتند از گروههای واقعی که برای هر مشاهدهگری، قابل رؤیت است و بنابراین میتواند به شیوه عینی و تجربی، مورد مطالعه قرار گرفته و با آزمونهای عینی، که قابل آزمون همگانی هستند، محک زده شوند.»[3]
جامعهشناسی کلان، گروههایی را مورد مطالعه قرار میدهد که دارای شکل ثابتِ سازمانیافته و ساختی خردناپذیر هستند و به هیچیک از عناصر تشکیلدهندهی خود، قابل تقسیم و تبدیل نیستند. بنابراین گردهماییهای سازمانیافته، مورد مطالعه جامعهشناسی کلان قرار نمیگیرند؛ در عوض گردهماییهای خودجوش، موضوع مطالعه جامعهشناسی خرد میباشند. به عنوان مثال، مطالعه و مقایسه نحوه برپایی عزاداری ماه محرم در جامعه شهری و روستایی، از جمله مطالعات جامعهشناسی کلان است.[4]
ریتزر که خود از دانشمندان تلفیقگرای خرد و کلان است در کتاب "نظریه جامعهشناسی در دوران معاصر" به چند تا از دیدگاههای انتقادی نسبت به رویکرد کلان جامعه اشاره کرده و آن را به نقد میکشد. از نظرگاه او، کالینز، یکی از جامعهشناسانی است که در جهت تلفیق نظریات خرد و کلان برآمده و میکوشد تا نشان دهد، همه پدیدههای کلان را میتوان به "ترکیبهایی از رویدادهایی خرد"، برگرداند. او همواره از کارکردگرایان ساختاری و تعلقشان به پدیدههای کلان عینی(ساختار) انتقاد کرده، به نظریه کشمکش(تضاد)، که یکی از نظریههای جامعهشناسی کلان است، نقد وارد میکند؛ که هیچگونه موجودیت "ذاتاً عینی" مانند مالکیت یا اقتدار وجود ندارد؛ بلکه برداشتهای متفاوت انسانها درباره این عوامل، این نظریات را بدست آورده است. به نظر کالینز، این آدمها هستند که کاری انجام میدهند؛ در حالی که ساختارها، سازمانها، طبقات و جوامع، هرگز کاری انجام نمیدهند.
مایکل هکتر(1983) نیز با انتقاد از نظریات سطح کلان معتقد است، گرچه قدرت الزامآور ساختاری یا هنجاری را نمیتوان انکار کرد، اما باید کم و بیش برای کنشگر، توانایی گزینش کردن قائل باشیم.
آنتونی گیدنز(1976) نیز مطرح کرده است که تمایز میان خرد و کلان، تمایز سودمندی نیست. به نظر وی، در جامعهشناسی کلان بر "شناختههای اجتماعی" و در جامعهشناسی خرد، بر "شناسا" تأکید میشود. به زعم گیدنز، پهنه اساسی بررسی علوم اجتماعی، بنابر نظریه ساختاربندی(نظریه تلفیقی ابداعی توسط گیدنز)، نه تجربه کنشگر فردی است و نه وجود هر نوع جامعیت اجتماعی؛ بلکه آن عملکردهای اجتماعی است که در راستای زمان و مکان سامان میگیرند.»[5]
گرچه نظریات متعددی در جهت تلفیق نظریات خرد و کلان پدید آمدند، اما نظریههای خرد و کلان همچنان مورد استفاده قرار دارند. شاید بتوان گفت، بدون جامعهشناسی کلان، تحلیل پدیدههای خرد نیز مقدور نمیباشد. به همین جهت، جامعهشناسی کلان، همچنان جایگاه خود را در نظریات جامعهشناسی حفظ کرده است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان