إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ رَسُولًا هَادِياً بِكِتَابٍ نَاطِقٍ وَ أَمْرٍ قَائِمٍ لَا يَهْلِكُ عَنْهُ إِلَّا هَالِكٌ وَ إِنَّ الْمُبْتَدَعَاتِ الْمُشَبَّهَاتِ هُنَّ الْمُهْلِكَاتُ إِلَّا مَا حَفِظَ اللَّهُ مِنْهَا وَ إِنَّ فِي سُلْطَانِ اللَّهِ عِصْمَةً لِأَمْرِكُمْ فَأَعْطُوهُ طَاعَتَكُمْ غَيْرَ مُلَوَّمَةٍ وَ لَا مُسْتَكْرَهٍ بِهَا وَ اللَّهِ لَتَفْعَلُنَّ أَوْ لَيَنْقُلَنَّ اللَّهُ عَنْكُمْ سُلْطَانَ الْإِسْلَامِ ثُمَّ لَا يَنْقُلُهُ إِلَيْكُمْ أَبَداً حَتَّى يَأْرِزَ الْأَمْرُ إِلَى غَيْرِكُمْ
لغات
يأرز: جانب ديگر مى رود، و دامن جمع مى كند
ترجمه
«خداوند متعال پيامبرى راهنما با كتابى گويا و دستورى استوار برانگيخت كه به وسيله آن جز بد سرشت هلاك نمى گردد همانا آنچه نابود كننده است بدعتهايى است كه باطل را به صورت حقّ جلوه داده و مشتبه مى سازد، مگر آنچه خداوند از آن نگه دارد، بى گمان پيروى از حكومت الهى مايه حفظ و نگهدارى شماست، پس بى آن كه خود را مورد سرزنش قرار دهيد و ناگزير بدانيد اطاعت خود را تقديم پيشگاه حق كنيد، به خدا سوگند بايد اين كار را بكنيد، و گرنه خداوند سلطنت اسلام را از شما به ديگران منتقل خواهد كرد و پس از آن هرگز به سوى شما باز نخواهد گشت تا اين كه به كسانى غير از شما منتقل گردد.
شرح
فرموده است: إنّ اللّه بعث... تا هالك.
اين جملات كه مربوط به عموم مسلمانان و پايه دين و اساس حكومت آنان است سر آغاز خطبه قرار داده شده تا براى شنوندگان يادآورى، و موجب توجّه و بازگشت آنان به اين اصول و مبانى باشد. واژه قائم در جمله أمر قائم به معناى راست و پايدار است.
فرموده است: لا يهلك عنه إلّا هالك.
يعنى: در اين دين كسى هلاك نمى شود مگر آن كه در اوج مخالفت با آن بوده، و سرنوشتى جز هلاكت و نابودى براى خود فراهم نكرده باشد، چنان كه اگر گفته شود: اين رشته از دانش را جز دانشمند نمى داند يعنى دانشمندى آن را مى داند كه به منتهاى فضل و دانش رسيده باشد.
فرموده است: و إنّ المبتدعات المشبّهات... إلّا ما حفظ اللّه. زيرا بدعتها و شبهه هايى كه در ميان مردم پديد مى آيد با كتاب خدا و سنّت پيامبر گرامى (ص) كه تمامى حدود و احكام خداوند را شاملند، منافات و مخالفت دارند و پيروى از آنها موجب خروج از دين و ترك متابعت از كتاب و سنّت مى باشد، منظور از هلاكت در اين عبارت نابودى در آخرت است.
فرموده است: إلّا ما حفظ اللّه.
اين جمله مستثناى المهلكات است يعنى مگر آنچه خداوند حفظ كند و انسان را از دچار شدن به اين مهلكات باز دارد، زيرا مهلكات يا اعمالى كه موجب نابودى و هلاكت انسان است تنها دامنگير كسى مى شود كه آنها را به جاى آورد، امّا مشبّهات عبارت از چيزهايى است كه شبيه سنّت است ليكن سنّت و سيرت رسول اكرم (ص) نيست، در برخى نسخه ها به جاى مشبّهات مشتبهات يعنى آنچه مايه اشتباه و التباس گردد نقل شده است، مراد از عبارت سلطان اللّه سلطه و قدرت اسلام است و منظور از آن سلطان دين اللّه است كه مضاف (دين) حذف شده است و ممكن است مقصود آن حضرت نفس نفيس خودش باشد، زيرا او جانشين خداوند در روى زمين است، و براى بيان اين كه حكومت و قدرت او، سلطنت حقّ و مظهر عزّت و شوكت خداوند است واژه سلطان به اللّه اضافه شده است، و اين روشن است كه پيروى از حكومت حقّ مايه توانمندى و مصونيّت از گناه است، زيرا كسى كه پيروان حقّ را در حالى كه شمار آنها اندك بوده در برابر دشمنان بسيار يارى داده زنده جاويد است، و اكنون با اين كثرت عدد اگر او را خالصانه فرمانبردارى و از حكومت او پيروى كنند هر چه بيشتر و شايسته تر آنان را يارى و پيروزى خواهد داد، از اين رو فرموده است: فأعطوه طاعتكم غير ملوّمة يعنى خداوند را آن چنان فرمانبردارى و بندگى كنيد كه به سبب آلودگى به نفاق و ريا مستوجب سرزنش و نكوهش نباشيد و پس از آن فرموده است: و لا مستكره بها يعنى طاعت و عبادت شما از روى بى ميلى و اجبار نباشد، به جاى عبارت غير ملوم غير ملويّة نيز روايت شده است، يعنى طاعت شما كژ و نادرست نباشد. پس از اين امير مؤمنان (ع) آنان را بيم مى دهد كه اگر فرمانبردارى نكنيد خداوند قدرت و حكومت اسلام را از شما خواهد گرفت، و هرگز به شما باز نمى گرداند تا اين كه آن را به جاى ديگر منتقل، و در ميان كسانى غير از شما مستقرّ سازد، منظور آن حضرت از اين سخن امر خلافت است، بايد دانست كه اگر در جمله حتّى يأرز الأمر إلى غيركم واژه حتّى و آنچه پس از آن آمده غايت و نهايت نقل سلطنت حقّ از آنها دانسته شود برگشت و استقرار دوباره آن چنان كه گفته شد از عبارت فهميده نمى شود، ليكن اگر حتّى را غايت و پايان عدم انتقال حكومت حقّه اسلام به آنان بدانيم، برگشت آن را به آنان مى توان از سخن دريافت.
اگر گفته شود: چرا امام (ع) فرموده است: پس از آن حكومت اسلام هرگز به آنان باز نخواهد گشت، در حالى كه با پديد آمدن دولت عبّاسى حكومت به آنان بازگشته است اين پرسش را مى توان به چند گونه پاسخ داد: 1 گروهى كه در اين گفتار طرف خطاب آن حضرت و از اصحاب و ياران او بشمارند هرگز دولت و قدرت به آنها باز نگشته است، زيرا پس از انقضاى حكومت بنى اميّه هيچ يك از اينها زنده نمانده بود، و پس از آن هم در هيچ موقع قدرت به كسانى از فرزندان اينها منتقل نشده است.
2 سخن امير مؤمنان (ع) مقيّد به واژه حتّى است كه به اصطلاح نحويان براى غايت و نهايت مى آيد، و فرموده است قدرت و حكومت اسلام هرگز به شما باز نمى گردد تا اين كه به گروه ديگرى منتقل گردد، چنان كه قضيّه به همين صورت واقع شد، و حكومت از دست آنها بيرون رفت و به چنگ بنى اميّه افتاد.
3 برخى از شارحان گفته اند، گفتار امام (ع) كه «حكومت هرگز به شما باز نمى گردد تا اين كه...» به دنبال اين شرط است: «اگر خدا را فرمانبردار نباشيد»، و چون اين شرط واقع نشده و بسيارى از مسلمانان بدون آلودگى به ريا و نفاق و بى اكراه و اجبار خداوند را بندگى و فرمانبردارى كرده اند، حكومت به آنها باز گشته است.
4 گروهى گفته اند: واژه ابدا براى مبالغه آمده است، چنان كه به بدهكارى كه وام خود را نمى پردازد گفته مى شود: لأحبسنّك أبدا يعنى تو را براى هميشه زندانى خواهم كرد.
بارى مراد از قومى كه خلافت در كنار آنها قرار خواهد گرفت، بنى اميّه است چنان كه رويدادها به همين نحو اتّفاق، و اين امر به دست آنها افتاد.
|