24 آبان 1393, 14:4
كلمات كليدي : رفتار جمعي، رفتار گروهي، زمينه ساختاري، فشار ساختاري، باور تعميم يافته، بسيج نيروها، كنترل اجتماعي
نویسنده : سمانه خالدی
رفتار، شیوه معمول عمل و زندگی است. در روانشناسی، رفتار را واکنش فرد (چه در زندگی عادی و چه در اوضاع خاص اجتماعی)، تعریف میکنند. «رفتار جمعی عبارت است از الگوهای رفتاری بیساختار، خودانگیخته، هیجانی و پیشبینیناپذیر. افرادی که از رفتار جمعی پیروی میکنند، در برابر محرک خاصی که ممکن است شخص دیگر یا حادثه معینی باشد، واکنش نشان میدهند.»[1]
بسیاری مواقع روزنامهها یا دیگر رسانهها در مورد عصبانیت جمعی یا گروهی گزارش میدهند، که عده زیادی از مردم، بدون هیچ دلیل آشکاری، دست به عملی زدهاند که خلاف قانون یا هنجارهای اجتماعی بوده است.
هر اندیشه یا رفتار نامتعارف میتواند بهصورت یک بیماری همهگیر، اثرات نامطلوبی را بر گروهها، شهرها و حتی کل جامعه بگذارد:
مشخصه مرکزی در تعریف رفتار جمعی، عقیدهای است که حاکی از بازسازی یک جزء از واکنش اجتماعی است. البته برای آنکه رفتاری جمعی شود، این عقیده بایستی به نوعی انتقال یابد که مردم به نوعی کنش واداشته شوند. با این وجود، هیچ شکل واحدی از ارتباط یا تعامل نیست که جزء مشخصههای تعریفی رفتار جمعی باشد. عقیده، ممکن است، بهوسیله حرکت بدن، علامت، شایعه، چهرهبهچهره، رسانههای جمعی یا شکلگیری یک ایدئولوژی انتقال پذیرد.
شکل این انتقال و ارتباط، ممکن است یک مکالمه و یا یک ارتباط یکسویه باشد. به همین ترتیب، شیوه بسیج مردم برای کنش نیز یکسان نیست. یک مورد، ممکن است از سوی کنشگری آغاز شود؛ که صرفاً نمونهای را بهوجود میآورد و قصد ندارد گروهی را بهسوی کنشی، رهبری کند و ممکن است از سوی رهبری آغاز شود که بهصورت خودجوش سر برآورده است؛ یا ممکن است از سوی سازمان توطئهگری طراحی شده باشد. شکل ارتباط و تعامل در تعیین زمانبندی، محتوا، اندازه و گسترهی یک مورد رفتار جمعی بسیار حائز اهمیت است.[2]
«رابرت پارک (Robert Ezra Park: 1864-1944)،بهعنوان واضع این اصطلاح، در اثرش درباره رفتار جمعی، آن را اینگونه توصیف میکند: رفتار جمعی از هر گردهمایی انسانی نشأت میگیرد که در آن هر فرد، در اثر خلق یا وضع روحی –که هر کس در آن سهمی دارد– و در شکلیابی آن شرکت داشته است، بهسوی عمل یا اندیشهای رانده میشود.»[3]
اساساً اصطلاح رفتار جمعی را جامعهشناسان آمریکایی به کار میبردهاند؛ اما بعدها توسط روانشناسان اجتماعی و دانشمندان علوم سیاسی هم به کار گرفته شد. این افراد، معتقد بودند که رفتارهای جمعی و گروهی، خصوصیات خاصی دارند که آن را از سایر رفتارها متمایز میسازد. این خصوصیات عبارتند از:
کارکردگرایان معتقدند، مردم در رفتار جمعی، نمیتوانند عقلانی عمل کنند؛ زیرا دلیل ترس و اضطراب خود را نمیدانند و رفتار آنها منشأ مشکل را هدف قرار نداده است. «رفتار غیر عادی میتواند تلاشی ناآگاهانه در مسیر حل مشکلاتی بهشمار آید، که نه شناخته و نه تعریف شدهاند. رفتار جمعی، رفتاری غیرسنتی است؛ بدان معنا که چنین رفتاری بهروشنی تعریف نشده و در چارچوب هنجارهای فرهنگی صورت نمیگیرد؛ زیرا تعاریف فرهنگی و هنجارهای اجتماعی، تا حدود زیادی تعیینکننده و محدودکننده رفتارهای اجتماعی هستند؛ در صورتی که در رفتارهای جمعی، چون هیستری، تودهای یا هراس جمعی و ...، ملاحظات فرهنگی بسیار ناچیز بوده و احتمال بروز ناهنجاری زیاد است.[5]
نیل اسملسر -Nile Joseph Smelser:1930 اشکال رفتار جمعی را شامل هراس، هیجان جمعی (شامل هوس جمعی، رونق تجاری، موقعیتسنجی و احیای دینی)، طغیان خصومتآمیز، جنبش معطوف به هنجار (شامل جنبش اصطلاحی) و جنبش معطوف به ارزش (شامل انقلاب سیاسی و دینی، شکلگیری فرقهها و جنبشهای ناسیونالیستی و غیره) میداند. وی شش شرط را بهعنوان عوامل اولیه و تعیینکننده رفتار جمعی ذکر نموده است:
الف) کنترلهای اجتماعی که شرایط مساعد ساختاری و فشار را به حداقل میرسانند؛ در معنای وسیع، این کنترلها از وقوع یک مورد رفتار جمعی جلوگیری میکنند، زیرا به عوامل نامعین حمله میبرند؛
ب) کنترلهای اجتماعی، که صرفاً پس از آنکه یک مورد جمعی آغاز به شکلگیری و تحقق نماید، بسیج میشوند. دسته اخیر تعیین میکنند که یک مورد جمعی، با چه سرعت، تا چه اندازه و در چه جهاتی بروز خواهد نمود.»[11]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان