كلمات كليدي : تاريخ، پيامبر(ص)، زينب بنت جحش، زيد بن حارثه، أوّاه، عايشه
نویسنده : سيد علي اكبر حسيني
زینب با کنیه امالحکم[1] یکی از زنان مشهور صدر اسلام و از همسران رسولخدا(ص) به شمار میآمد. قبل از ازدواج با پیامبر(ص) «بره» نام داشت؛ اما بعد از ازدواج با رسولخدا(ص)، حضرت ایشان را زینب نام نهاد.[2] او زنی زیبا،[3] پارسا و بخشنده بود. ایشان در سال 20 هجری در مدینه وفات کرد و در بقیع به خاک سپرده شد.
نسب ایشان
نسب کامل ایشان زینب بنت جحش بن رئاب بن(قیس) بن یعمر بن صبرة بن مرة بن کبیر بن غنم بن دودان بن اسد بن خزیمه است.[4] مادرش نیز امیمه دختر عبدالمطلب و عمه رسولخدا(ص) بود.[5]
ازدواج با رسولخدا(ص)
او که از متقدمین در اسلام و از اولین مهاجران به شمار میرود[6] بیشترین شهرتش را در تاریخ مرهون ازدواجش است. رسولخدا(ص) او را که از خانوادهای متمول و بزرگ مکه بود برای پسر خواندهاش زید بن حارثه خواستگاری نمود؛ اما او از ازدواج با زید امتناع ورزید تا اینکه آیه 36 احزاب نازل شد. «و ما کان لمؤمنٍ و لا مؤمنةٍ إذا قضی اللّه و رسوله أمراً أن یکون لهم الخیرة من أمرهم و من یعص اللّه و رسوله فقد ضلّ ضلالاً مبیناً»
هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامیکه خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند، اختیاری( در برابر فرمان خدا) داشته باشد؛ و هر کس نافرمانی خدا و رسولش را کند، به گمراهی آشکاری گرفتار شدهاست.
پس از نزول این آیه زینب به ازدواج با زید رضایت داد پس به عقد زید بن حارثه درآمد اما اختلاف و مشاجرههایشان زندگی را به کامشان تلخ کرد و باعث شکایت مکرر زید از زینب به رسولخدا(ص) شد گویا منشاء این اختلاف تفاخر زینب به زید و تکبر و زباندرازی و بد اخلاقی او نسبت به زید بود؛[7] اما پیامبر(ص) هر بار زید را به مدارا و نگهداری همسر توصیه میکرد.[8]
سرانجام در پی این ناسازگاریها زید صلاح خویش و زینب را در جدایی دانست از اینرو او را طلاق داد. پس از پایان عده زینب، رسولخدا(ص) به فرمان الهی برای از بین بردن رسم جاهلی که همسر پسر خوانده را عروس شخص دانسته از اینرو او را به پدر شوهر محرم میدانستند، زینب را بواسطه زید خواستگاری کرد.[9]
زمانی که زینب از نزول این آیات و خواستگاری حضرت از ایشان باخبر شد از فرط شادی سجده شکر به جا آورد[10] و به شکرانه این نعمت الهی دو ماه روزه گرفت.[11]
برادرش ابواحمد بن جحش او را با مهریه چهارصد درهم نقره[12] به عقد رسولخدا(ص) در آورد.[13] بدین ترتیب زینب بنت جحش در اواخر سال پنجم هجرت در سن 35 سالگی به خانه رسولخدا(ص) وارد شد.[14] حضرت در روز عروسیاش غذایی از گوشت و نان تدارک دید و همه مردم را به این عروسی دعوت کرد.[15] در روز عروسیاش آیه حجاب[16] نازل شد.[17]
در باب چگونگی ازدواج حضرت(ص) با زینب بنت جحش روایات سخیف، ضعیف و مذمومی از سوی برخی مفسرین و مورخین نقل شده کهبیتردید وجود مقدس آن حضرت از این اتهامات بری بوده است. [18]
زینب همواره به ازدواجش با رسولخدا(ص) افتخار میکرد او گاهی پیامبر(ص) را مورد خطاب قرار میداد که: «من به سه جهت مثل دیگر زنانت نیستم اول اینکه جد من و تو یکی است دوم اینکه عقد من و تو را خداوند در آسمان بسته است و سوم اینکه جبرئیل فرستاده این امر بود.»[19] او بر زنان دیگر پیامبر(ص) نیز تفاخر میکرد که «شما را پدرانتان به مهر به ازدواج حضرت در آوردند؛ اما مرا خدا به مهر.»[20]
در باب تفاخرهای زینب به دیگر زنان واقدی از زینب دختر امالمؤمنین امسلمه روایت کرده که میگفته است: «مادرم امسلمه سخن از زینب دختر جحش به میان آورد پس بر او رحمت فرستاد و پارهای از بگو مگوهایی را که میان عایشه و زینب اتفاق افتاده بود نقل کرد و گفت: «زینب در پاسخ عایشه گفته است: به خدا سوگند من مانند دیگر همسران پیامبر(ص) نیستم چرا که پیامبر(ص) با پرداخت مهریه و با اجازه اولیای ایشان آنان را به همسری گرفته است و حال آنکه خداوند مرا به همسری پیامبر(ص) خود درآورده است و درباره من قرآن نازل فرموده است که بدون هیچ تغییر و تبدیل مسلمانان آن را میخوانند و سپس آیه 37 سوره احزاب را تلاوت کرد...»[21]
اوصاف اخلاقی ایشان
او زنی کریم، شریف النسب، پارسا و پاکدامن بود و به جود و بخشش شهره بود او از این جهت از کریمترین زنان پیامبر(ص) محسوب میشود[22] بطوری که گفته شده به هنگام مرگش دینار و درهمی از خود به جای نگذاشته بود و همه را در راه خدا صدقه داده بود.[23]
به نقل از امالمومنین امسلمه رسولخدا(ص) از حالات و اخلاق زینب خوش میآمد و فراوان پیش او میرفت.[24] رسولخدا(ص) درباره او میفرمود: «انّ زینب بنت جحش أوّاه» مردی پرسید «اوّاه» چیست؟ فرمود: «یعنی خاشع و متضرع» و سپس قسمتی از آیه 75 سوره هود را قرائت فرمود: « إبرهیم لحلیمٌ أوّاهٌ مّنیبٌ»؛ ابراهیم بسیار حلیم بود و به درگاه خدا بسیار دعا میکرد و بسیار آمرزش میطلبید.[25]
عایشه نیز در وصف او چنین میگوید: «من زنی دیندارتر، با تقواتر، راستگوتر، ارحامپرستتر، امینتر و صدقهدهندهتر از او ندیدم.»[26] او پس از مرگ زینب نیز گفته: «زن ستوده شدهای که پناه یتیمان و بیوه زنان بود از دست بشد»[27] سپس افزود: «من زنی به خوبی او در دین و پاکیزگی و متقیتر از او نسبت به خدای عزوجل و راستگوتر از وی در گفتار ندیدم.»[28]
زینب بسیار نماز میخواند و بسیار روزه میگرفت و خیاطی ورزیده و کارآمد بود و از درآمد حاصله در راه خدا صدقه میداد.[29] نقل است روزی رسولخدا(ص) با همسران خود نشسته بودند پس خطاب به آنان فرمود: «اسرعکنّ لحاقاً بی اطولکنّ یدا» از میان شما آن کس که دستش از دیگران بلندتر است شتابانتر به من خواهد پیوست؛[30] از عایشه همسر پیامبر(ص) نقل است که بعد از این فرموده حضرت، هرگاه در خانههای یکدیگر جمع میشدیم کنار دیوار میایستادیم و دستهایمان را دراز میکردیم و اندازه میگرفتیم و این کار را همواره انجام میدادیم تا آنکه زینب بنت جحش که خدایش رحمت کند از دنیا رفت. او بانویی نسبتاً کوتاه قامت بود و از ما بلند قامتتر نبود، پس دانستیم که مقصود رسولخدا(ص) از بلندی دست، فراوانی صدقه دادن بود.[31]
او همه اموال خود را به بینوایان صدقه میداد؛[32] به طوری که بعد از مرگش دینار و درهمی از او به جای نمانده بود و همه را در راه خدا صدقه داده بود.[33] آوردهاند که عمر بن خطاب برای او دوازده هزار درهم مقرری سالیانه در نظر گرفته بود زمانی که این پول را برای او فرستادند فوراً همه آنها را بین فقرا و بینوایان مدینه تقسیم کرد چون این خبر به عمر رسید بر در خانه زینب رفت و متذکر شد که این پول خرجی سالش است سپس هزار درهم دیگر به او داد که هزینه خود کند زینب این پول را هم به یتیمان و مستمندان بخشید.[34]
با این حال او از داشتن عیوب و نواقص در اخلاقش مبرا نبوده است گفته شده در جریان نفقه خواستن زنان پیامبر(ص)، از سوی ایشان سخنانی بیان شد که آزردگی خاطر رسولخدا(ص) را فراهم آورد؛ او رسولخدا(ص) را مورد خطاب قرار داده و گفت: «تو رسول خدایی و حال آنکه عدالت نمیورزی»؛[35] سپس او و به نقلی حفصه بنت عمر بن خطاب ادامه داد «اگر طلاقمان دهی امید است که از قوم خود همکفوهایی بیابیم»؛[36] این سخنان ناراحتی و تأثر شدید رسولخدا(ص) را در پی داشت؛ بطوری که مدتی از زنان خود کناره گرفتند تا اینکه آیات نخست سوره تحریم نازل شد.[37]
نقل شده که او و سوده بنت زمعه تنها زنان پیامبر(ص) بودند که در حجةالوداع شرکت نکرده بودند.[38]
از دیگر جاهایی که نام ایشان در تاریخ ذکر گردیده، در وقایع ایام بیماری رسول خداست. وی زمانی که پیامبر(ص) در بستر بیماری طلب قلم و دوات نمود به عمر و اطرافیانش عتاب نمود که «گوش فرا دهید مگرنمیخواهید وصیت و عهد رسولخدا(ص) را بجا آورید؟ چرا از دستور رسولخدا(ص) سرپیچی میکنید؟»[39]
وفات
زینب سرانجام در تابستان گرم سال بیست هجری در سن 53 سالگی در مدینه درگذشت.[40] عمر بن خطاب بر او نماز خواند و او را در قبرستان بقیع به خاک سپرد.[41] او اولین زن از زنان رسولخدا(ص) بود که بعد از پیامبر(ص) به او پیوست.[42]
شخصیت روایی زینب بنت جحش
بزرگانی چون شیخ طوسی و ابنعبدالبر و ابناثیر و ابنحجر عسقلانی او را از اصحاب و راویان رسولخدا(ص) برشمردهاند.[43] ایشان یازده حدیث از رسولخدا(ص) روایت کردهاند که در کتب صحاح سته، احادیث وی نقل شده است.[44] برادرزادهاش محمد بن عبدلله بن جحش و امحبیبه دختر ابوسفیان و کلثوم دختر مصطلق و دیگران از جمله راویان حدیث ویبودهاند که از او روایت نقل کردهاند.[45]