دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فاصله دو منطق؛ منطق بوقلمون راسل تا منطق دکتر نعمت‌الله فاضلی

دکتر نعمت‌الله فاضلی در ۶ مرداد ۱۴۰۲(دو روز بعد از عاشورا) طی یک یادداشت، مشاهدات خود را از مراسم عاشورای هیئت زادگاهش(روستای مصلح‌آباد فراهان) می‌نویسد؛ همه سطور این یادداشت می‌گوید مراسمات عاشورا کماً و کیفاً در این روستا نزولی بوده است.
فاصله دو منطق؛ منطق بوقلمون راسل تا منطق دکتر نعمت‌الله فاضلی
فاصله دو منطق؛ منطق بوقلمون راسل تا منطق دکتر نعمت‌الله فاضلی

نویسنده: حجت‌الاسلام عباس حیدری پور

 

برتراند راسل در نفی اتقان استقراء مثال به یک بوقلمون محتاط می‌زند؛ این بوقلمون در اولین بامداد حضور خود در مرغداری ملاحظه می‌کند که ساعت ۹ صبح به او غذا می‌دهند. با این حال چون استقراگرای خوبی است در قضاوت و نتیجه‌گیری تعجیل نمی‌کند. روزها و ماه‌ها از پی هم می‌آیند و در شرائط مختلف آب‌وهوایی همان روند تکرار می‌شود و سرانجام احتیاط علمی او رضایت می‌دهد و نتیجه می‌گیرد که: «من همیشه در ساعت ۹ صبح تغذیه‌ام را دریافت می‌کنم»، اما همان شب که شب کریسمس بود، گلویش بریده می‌شود!

 حال به یک داستان واقعی گوش فرادهید؛

دکتر نعمت‌الله فاضلی در ۶ مرداد ۱۴۰۲(دو روز بعد از عاشورا) طی یک یادداشت، مشاهدات خود را از مراسم عاشورای هیئت زادگاهش(روستای مصلح‌آباد فراهان) می‌نویسد؛ همه سطور این یادداشت می‌گوید مراسمات عاشورا کماً و کیفاً در این روستا نزولی بوده است. بعد در روز ۹ مرداد و پنج روز بعد از مشاهداتش در روستای زادگاهش، طی یک یادداشت دیگر با خلق یک ادبیات و جعل برخی اصطلاحات هر آنچه را که در روستایش دیده است به سراسر کشور تعمیم می‌دهد!

 پرسش آن است که در مقام ارزیابی منطق و شکل استدلال و احتیاط علمی، بوقلمون خیالی راسل را باید ستود یا نعمت‌الله فاضلی را؟ گرچه نتیجه‌گیری بوقلمون راسل بعد از انبوهی از مشاهدات است؛ ولی باز نتیجه غلط می‌گیرد، اما اگر بخواهیم با آقای فاضلی همراهی کنیم باید به او تبریک بگوییم که بعد از یک مشاهده آن هم در یک روستا نه تنها توانسته است نتایجش را به کشور تعمیم دهد؛ بلکه برای آن هم ادبیات علمی بیافریند. اما اگر نخواهیم با آقای فاضلی همراهی کنیم باید به ایشان بگوییم که حداقل در این امر تأمل کنند که چرا گاه بعد از ده‌ها مشاهده نمی‌توان نتیجه قاطع گرفت؛ ولی ایشان به این راحتی با یک مشاهده، این‌چنین قاطعانه از ظهور و بروز گونه‌های جدید(!) عاشورا سخن می‌گویند؟

 با ادای احترام به همه جامعه‌شناسان و اصحاب دانش که با دغدغه درمان بیماری‌های این مرز و بوم در تلاش برای فهم و انذار و بازکردن مسیر هستند؛ اما گاه مشاهده می‌شود که برخی علی‌رغم برخورداری از پیشینه‌های قوی مطالعاتی آن‌چنان ساده‌اندیشانه و نابریده و نادوخته درباره وقایع جاری کشورمان قضاوت‌های عجیب و غریب عرضه می‌دارند که از فرط بهت، زبان در کام می‌ماند. این یک بیماری فکری بلکه گرایشی است که دائم در این کشور درد و رنج دیده می‌شود و همه چیز چنان روایت می‌شود که گویی این جامعه فردا یا حداکثر پس فردا از لبه پرتگاه سقوط خواهد کرد یا در مرداب نیستی به زیر کشیده خواهد شد!

 باید به این مطلب فکر کرد که چطور فکر اشعری در میانه شیعیان درس‌خوانده در فرنگ نفوذ یافته است که برای غرب و غربیان (یعنی اروپا و امریکا) از باب "هرآنچه آن خسرو کند شیرین بود"، هیچ حسن و قبح ذاتی قائل نیستند؛ بلکه حسن را تماماً تابع فعل و وضع غرب و غربی می‌دانند و در عوض برای ایران و ایرانیِ خارج از مدار غرب چیزی جز قبح نمی‌شناسند.

 نمی‌دانم در میان انبوه پایان‌نامه‌هایی که در قفسه دانشگاه‌ها و حوزه‌ها بایگانی می‌شود می‌توان به تحقیقی دست یافت که از ریشه‌های این فکر اشعری سخن گفته باشد یا نه؛ اما اگر هیچ تحقیق علمی هم در میان نباشد، اصل این سیاه‌دیدن و سیاه‌نمودن چیزی نیست که بر کسی مخفی باشد؛ این نه دود تهران که دوده علم غربی است که در مجاری فکری و روحی و انگیزشی ایرانیان پمپاژ می‌شود.

 اما سخنی با دکتری که به نام کربلا و شب عاشورا برای سی نفر از تحصیلکردگان و دانشگاهیان هم‌ولایتی خویش سخن رانده است و در آن درباره راه‌های توسعه مصلح‌آباد مانند برگزاری جشنواره‌های محلی و آیین‌هایی چون جشن تیرگان و برگزاری شب شعر و موسیقی و تبدیل حمام به موزه روستایی سخن به میان آمده است و در آخر نوشته است که شرکت‌کننده‌ها دوست داشتند جشنواره‌هایی با شرکت شعرا و اهالی موسیقی برگزار کنند؛ اما معتقد بودند که حکومت اجازه چنین جشنواره‌هایی را نمی‌دهد؛

پرسش این است که تناسب این سخنرانی با حادثه کربلا و شب عاشورا چیست؟ آیا ما حکمت قدمای خویش را هم اجر نمی‌نهیم؟ منطق دینی به‌کنار، اما مگر تناسب بین زمان و مکان و موضوع نباید رعایت شود؟

اگر بگویند ما از دین و کربلا و امام حسین (علیه‌السلام) هیچ نمی‌دانیم باید پرسید بسیار خوب، پس با چه منطقی از دین حکومتی و غیرحکومتی سخن می‌گویید و اگر می‌شناسید چرا همان چیزی را که می‌شناختید با دیگران به بحث نگذاشتید؟

اما اگر بفرمایند آنچه که از آن سخن گفته‌ایم با امر دینی مرتبط است باید پرسید  اگر کسی قائل به تفکیک امر سیاسی از امر دینی است چرا وقتی نوبت به خود او می‌رسد حاضر به تفکیک امر توسعه از امر دینی نیست؟

و یک آرزو؛ اینکه ای کاش به مخاطبان خود می‌گفتید اگر واقعاً فکر می‌کنند صلاح دین و دنیای مصلح‌آباد با چیزی است که حکومت مانع آن است، بیایید امشب در شب عاشورا از امام حسین (علیه‌السلام) بیاموزیم که ما هم می‌توانیم در این زمانه امر به معروف و نهی از منکر انجام دهیم؛ اما دریغ که این میزان درس‌آموزی هم در کار نیست!

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

در انتظار شروع | نقدی بر فیلم «برف روی کاج‌ها»

در انتظار شروع | نقدی بر فیلم «برف روی کاج‌ها»

مخاطب تا آخرین لحظه در انتظار یک رویداد یا کنش است. رویدادی که نه محصولِ خواست کارگردان، بلکه بر آمده از صفات و انگیزه‌های آدم‌های داستان باشد…
شیخ صنعان پیر عهد خویش بود

شیخ صنعان پیر عهد خویش بود

«رژیمی از جنس طلا» | نقد فیلم رژیم طلایی

«رژیمی از جنس طلا» | نقد فیلم رژیم طلایی

«رژیم طلایی»، معضلات رایج در جامعه، در روابط زن و شوهری را مورد توجه قرار داده و با هجو آن در قالب کمدی، سعی کرده تا آن‌ها را مورد انتقاد قرار دهد…
سقفی و معشوقی و پسرکی و من | نوشته‌ای بر حوض نقاشی

سقفی و معشوقی و پسرکی و من | نوشته‌ای بر حوض نقاشی

خواندن این یادداشت تنها به کسانی توصیه می‌شود که یا فیلم "حوض نقاشی" را دیده‌اند و یا پیش از خواندن این یادداشت قصد دیدنش را کرده‌اند…
جوانی یعنی بی قاعدگی؟! | نقد فیلم قاعده تصادف

جوانی یعنی بی قاعدگی؟! | نقد فیلم قاعده تصادف

پر شدن شکاف نسل‌ها و بهبود روابط بین جوانان با پدر و مادر و نسل پیش از خود، نیاز به خواست و همت هر دو طرف ماجرا دارد…

پر بازدیدترین ها

حقیقت را فریاد بزنیم | نقد فیلم هیس، دختران فریاد نمی‌زنند

حقیقت را فریاد بزنیم | نقد فیلم هیس، دختران فریاد نمی‌زنند

از چند نظر این فیلم می‌تواند الگوی خوبی برای ساخت فیلم‌های اجتماعی باشد: اولاً: از فیلمنامه‌ای قوی برخوردار است ثانیاً: فیلم نگاه مصلحانه، دلسوزانه و تعلیمی به موضوع خود دارد ثالثاً:جذابیت‌های سینمایی برای جلب مخاطب و موفقیت در گیشه را نیز دارد.
«رژیمی از جنس طلا» | نقد فیلم رژیم طلایی

«رژیمی از جنس طلا» | نقد فیلم رژیم طلایی

«رژیم طلایی»، معضلات رایج در جامعه، در روابط زن و شوهری را مورد توجه قرار داده و با هجو آن در قالب کمدی، سعی کرده تا آن‌ها را مورد انتقاد قرار دهد…
«خانواده به مثابه پناهگاه» | نقد فیلم حوض نقاشی

«خانواده به مثابه پناهگاه» | نقد فیلم حوض نقاشی

اولین چیزی که در فیلم توجه مخاطب را جلب می‌کند بازی‌های بسیار خوب، فیلم برداری چشم نواز، طراحی صحنه زیبا و در کل دقت و تلاش کارگردان در اجرای هر چه بهتر مسائل فنی فیلم است. البته این موارد نتوانسته ضعف‌های فیلمنامه را از نظر دور بدارد...
شیخ صنعان پیر عهد خویش بود

شیخ صنعان پیر عهد خویش بود

در انتظار شروع | نقدی بر فیلم «برف روی کاج‌ها»

در انتظار شروع | نقدی بر فیلم «برف روی کاج‌ها»

مخاطب تا آخرین لحظه در انتظار یک رویداد یا کنش است. رویدادی که نه محصولِ خواست کارگردان، بلکه بر آمده از صفات و انگیزه‌های آدم‌های داستان باشد…
Powered by TayaCMS