كلمات كليدي : ادبیات، ادبیات داستانی، قصه، رمان، داستان كوتاه
ادبیات به معنای عام کلمه، غالباً به هر نوع نوشتهای گفته میشود: مثل بخشنامهها، رسالهها، اعلانها، آثار فلسفی، ادبی و ...؛ و ادبیات به معنای خاص کلمه، به آثاری گفته میشود که از روی اراده برای ارائه مقصود معینی به کار رفته و از نظر زیبایی و سبک و شکل با ارزش و معتبر باشد.
ادبیات به هر اثر ادبی شکوهمندی گفته میشود که در آن عامل تخیل دخیل باشد و در ضمن با جهان واقع نیز ارتباط معناداری داشته باشد. ادبیات دربرگیرنده همه انواع آثار خلاقه است؛ چه شعر و چه نثر؛ مثل منظومههای حماسی، غنایی، نمایشی، تعلیمی، قصه، رمانس، داستان کوتاه، رمان و ... .
بنابراین ادبیات داستانی نیز بخشی از ادبیات است که همۀ انواع آثار روایتی منثور را دربر میگیرد، یعنی هر اثر روایتی منثور خلاقهای که با دنیای واقعی ارتباط معنی داری داشته باشد، در حوزه ادبیات داستانی قرار میگیرد. ادبیات داستانی شامل قصه، رمانس، رمان، داستان کوتاه و آثار وابسته به آنهاست. در ذیل به بررسی گونههای یاد شده میپردازیم:
قصه:
معمولاً به آثاری که در آنها تأکید بر حوادث خارق العاده، بیشتر از تحول و تکوین آدمها و شخصیتهاست، قصه میگویند. در حقیقت حوادث، قصه را بوجود میآورند. قصهها اغلب پایانی خوش دارند و در آنها خوبیها بر بر بدیها پیروز میشوند. شکل قصههای عامیانه اغلب ساده و ابتدایی است و زبان نقلی و روایتی دارد و پر از اصطلاحها و لغتها و ضربالمثلهای عامیانه است و زبان معمول و رایج زمان در آنها به کار گرفته شده است. پس قصه شامل همۀ آثار خلاقهای می شود که پیش از مشروطیت با عنوانهای «حکایت»، «افسانه»، «سرگذشت»، «اسطوره» و ... در متون ادبی گذشته آمده است.
سه خصوصیت بنیادی، قصه را از داستان و رمان جدا میکند که عبارتند از: «خرق عادت، پیرنگ ضعیف، و کلی گرایی».
رمانس قصه خیالی منشور یا منظومی است که به وقایع غیر عادی میپردازد و ماجراهای عجیب و عشق بازیهای اغراق آمیز یا اعمال سلحشورانه را به نمایش میگذارد. رمانس در قرن 12 در فرانسه رونق گرفت و ابتدا به شکل منظومه بود و بعدها به نثر نیز درآمد. رمانس جهان غیر واقعی و خیال پردازانه شوالیه گری را به نمایش میگذارد و برخلاف حماسه، تنها به جنگ و میدانهای کارزار اختصاص ندارد. شخصیتهای رمانس قهرمانان پاک نژادی بودند که به ماجراهای عاشقانه اغراق آمیز و اعمال سلحشورانه دل بسته بودند و در راه رسیدن به معشوق با جادوگران و دیوها میجنگیدند. رمانسها به ندرت دارای محتوای اخلاقی و تعلیمی هستند.
رمان:
رمان انعکاس دهنده واقعیات زندگی است. و معروف ترین شکل تبلور یافته ادبی روزگار ماست. رمان استوار بر گزارشی واقع گرایانه از رویدادها و امور است. رمان ممکن است بر اساس داستانها و افسانههای عامیانه یا رویدادهای واقعی و گزارش شده در مطبوعات نوشته شود، ولی یک داستان، وقتی رمان است که روایتی نو از امور به دست دهد.
هر رمان شرح و نقلی است از زندگی و متضمن کشمکش، شخصیتها، عمل، صحنهها، پیرنگ و درونمایه است. رمان با «دن کیشوت» اثر سروانتس (نویسنده و شاعر اسپانیایی) در خلال سالهای 1605 تا 1615 تولد یافت و با رمان «شاهزاده خانم کلو» نوشته مادام دولافایت بنیادش ریخته شد.
داستان کوتاه:
داستان کوتاه به شکل و الگوی امروزی در قرن نوزدهم ظهور کرد. با گذشته زمان، داستان کوتاه تنوع و تکامل بسیاری یافت و انواع گوناگونی از آن بوجود آمد. داستان کوتاه را به مفهوم عام آن میتوان چنین تعریف کرد: «روایتی است منشور از بازآفرینی وقایعی درباره اشخاص به گونهای که موجد انتظار [تعلیق] و صمیمیت باشد».
عموماً داستان دربر گیرنده نمایش تلاش و کشمکشی است میان دو نیروی متضاد و یک هدف. رابرت اسکولز در کتاب «عناصر داستان» مینویسد:
«شکی نیست که داستان چیزی کاملاً متفاوت با اسناد تاریخی با دادههای صرف است. داستان فقط ساخته نمیشود، [بلکه] بر ساخته میشود؛ یعنی محصول غیر متعارف و غیر واقعی قوۀ تخیل انسان است».
مشخصات داستان کوتاه عبارت است از اینکه:
1- طرح منظم و مشخصی دارد؛
2- یک شخصیت اصلی دارد که در یک واقعه اصلی ارائه میشود؛
3- به صورت کلی همه اجزای آن با هم پیوند متقابل دارند؛
4- تأثیر واحدی را القا میکند؛
5- کوتاه است.
انواع مهم داستانهای کوتاه را میتوان به اختصار چنین توصیف کرد:
داستانهایی که برشی از زندگی است و نقش حادثه در آن به کمترین حد ممکن میرسد، داستانهای نمادین و تمثیلی، داستانهایی که ضبط سادهای است از روایتی گفتار گونه و در طی داستان خصوصیتهای اخلاقی و روانی شخصیت یا شخصیتها تصویر میشود، داستانهایی که از عمل داستانی تشکیل شده و در پی ظاهر آن مفهوم جنبی دیگری نهفته باشد و ... .