كلمات كليدي : نهضت اصلاح ديني، اعتقادنامه، اعترافنامه، اعترافنامه آوگسبورگ، كتاب كنكورد، اصول سي و نه گانه، اعترافنامه وستمينستر
نویسنده : محسن گلپايگاني
اعترافنامه یا اعترافنامهی ایمان، بیانیهای است رسمى در مورد باورهاى اعتقادى که هدف از آن معمولاً اظهار علنى اعتقادات از سوى فرد، گروه، جماعت، سینود (شورای کلیسایی محلی) و یا کلیسایی خاص است. اعترافنامهها (Confessions) بسیار شبیه به اعتقادنامهها (creeds) هستند و مانند اعتقادنامهها دربردارنده اصول اصلی اعتقادی مسیحیت بوده و از مسأله خلقت تا مبحث روز جزا را در بردارند.[1]
گرچه بیشتر اعترافنامهها مفصّلتر از اعتقادنامهها به نگارش درآمدهاند اما تفاوت عمده آن دو در این است که در سنت مسیحی، اعتقادنامه یعنى بیانیهاى فشرده، رسمى (قانونى) و معتبر که حاوى نکات مهم اعتقادات مسیحى است و توسط شورایی که از (تقریبا) تمامی الهیدانان مسیحی تشکیل یافته، صادر میگردد و کل جامعه مسیحی، با آنها آشنا بوده و ملزم به اجرای آن است؛ به همین دلیل واژه «اعتقادنامه» هرگز در مورد بیانیههای اعتقادی مربوط به یک فرقه خاص بکار نمیرود؛ اما واژه «اعترافنامه» یا «اقرارنامه» برای بیان اعتقادات یک گروه خاص استفاده میشود.[2]
کلیساى مسیحى قرون وسطایى براى تدوین رسمى باورها و اعتقادات خود کوششى به عمل نیاورد. اعتقادنامههاى باقیمانده از دوران باستان (اعتقادنامه نیقیه) یا گردآوری شده در اوایل قرون وسطى (اعتقادنامه رسولان و اعتقادنامه آتاناسیوس) به هنگام اعتراف به ایمان مسیحى در مراسم عبادى به کار مىرفت و به دنبال کشمکشهای اعتقادى، شوراها بعضى از مطالب اعتقادى را تعریف میکردند. جنبشهاى بدعتآمیز هم هیچ اعلامیه جامعى در باب ایمان مسیحی فراهم نیاوردند. اما اعترافنامهها مخصوصاً با نام کلیساهاى اصلاحطلب پروتستان گره خورده است و با ظهور نهضت اصلاح دینى در قرن شانزدهم اعلامیههایى (اعترافنامههاى ایمان) ایجاد شد که هدف آنها تعریف تمام محورهاى اصلى در نظام اعتقادى بود.[3]
دلایل تنظیم «اعترافنامهها»
نهضت اصلاح دینى تأکید فراوانى بر مرجعیت کتاب مقدس داشت ولی با این همه، کتاب مقدس نیازمند تفسیر بود. بروز مناقشه میان اصلاحگران تردیدى باقى نگذاشت که پارهاى از موضوعات تفسیرى، تفرقهانگیز و مشکلساز است و ساماندادن به اندیشههاى نهضت اصلاح دینى نیازمند ابزارى «رسمى» است تا از هر گونه سردرگمى اجتناب شود. «اعترافنامههاى ایمان» این نقش را به عهده گرفتند.
از سوی دیگر، بزرگان این نهضت مانند لوتر، با مطالعهی جامعهی اطراف خود دریافتند که بیشتر کشیشان و تقریباً همه مردم عادی از آموزههاى اصلی آیین مسیحیت ناآگاهند. آنان برای ارتقای آگاهی عمومی از این آموزهها تصمیم به تنظیم «کاتشیسمها» و «اعترافنامهها» گرفتند.[4]
جایگاه اعترافنامههاى ایمان در اندیشه نهضت اصلاح دینى
الهیدانان پروتستان براى مرجعیت، سه مرحله قائل بودند:
۱) کتاب مقدس
اینان کتاب مقدس را عالىترین مرجع در موضوعات عقاید و رفتار مسیحى مىدانستند.
۲) اعتقادنامههاى مسیحیت
از دیدگاه اصلاحگران اقتدارگرا، اسنادى چون اعتقادنامه رسولان و اعتقادنامه نیقیه نشاندهنده اجماع کلیساى نخستین و تفسیرهاى دقیق و معتبر کتاب مقدس بود. این اسناد هر چند از جهت اعتبار، فرعى و ثانوى محسوب مىشد، مانع مهمى بر سر راه فردگرایى رایج در اصلاحگرایى بنیادستیز بود (که به طور کلى منکر هر گونه اعتبار حجیت براى این اعتقادنامهها بود).
۳) اعترافنامههاى ایمان
بعضى از گروهها در نهضت اصلاح دینى براى این اسناد حجیت و اعتبار قائل بودند. براى مثال، اعترافنامه آگسبورگ (۱۵۳۰م) در کلیساهاى اولیه لوترى معتبر شناخته مىشد، اما سایر گروهها در نهضت اصلاح دینى براى آن چنین اعتبارى قائل نبودند. براى مثال، سایر گروهها در نهضت اصلاح دینى، اعتقادنامههاى خاصى تنظیم کردند. بعضى از این اعتقادنامهها مربوط به نهضت اصلاحگرایى در شهرهاى خاصى است، مانند اولین اعتقادنامه بال در سال 1534 و اعترافنامه ژنو در سال 1536. از این رو، الگوى اساسى در نهضت اصلاح دینى این بود که کتاب مقدس به عنوان مرجع اولى و عام، اعتقادنامهها مرجع ثانوى و عام، و اعترافنامهها مرجع ثالث و محلى (به این دلیل که این اعترافنامهها تنها در میان اعضاى فرقهاى خاص یا کلیسایى در منطقهاى خاص الزامآور تلقى مىشدند) پذیرفته شوند. رشد و گسترش شاخه نهضت اصلاح دینى امرى پیچیده بود و از نتایج آن، تعدادى از اعترافنامهها بود که هر یک به منطقه خاصى تعلق داشتند.[5]
مهمترین اعترافنامههاى ایمان
اولین اسناد اعترافنامهاى در نهضت اصلاح دینى عبارت است از پیشنویسهایى که پیش از اعترافنامه آگسبورگ در سال ۱۵۳۰ تهیه و تنظیم گردید. این نوع از اعترافنامههاى لوترى توجه سایر کلیساها در نهضت اصلاح دینى را جلب نمود و حتى شوراى ترنت (۱۵۴۵ ـ ۱۵۶۳) نیز از آن پیروى کرد.[6] سایر اعترافنامههاى مهم و معتبر از این قرارند:
«اقرارنامه شلیتیم» (1527م): این سند، فهرستی از توافقات گروههای رادیکال نهضت اصلاح را که با جهتگیری نهضت آنابپتیست مناسبت دارند بیان میکند. این اعترافنامه بر تعمید بالغان، جدایی از دنیا، انکار سوگند و صلح دوستی تأکید دارد.[7]
«اقرارنامه آوگسبرگ» (1530م): اقرارنامه لوتری در باب ایمان که بیشترِ آن را فیلیپ میلانکتون نوشت. اعترافنامه آگسبورگ در دو بخش تنظیم شده بود. بخش نخست شامل بیست و یک اصل بود که اعتقادات لوتری را مشخص میکرد و بخش دوم شامل هفت اصل بود که شامل خطاهایی (به زعم اصلاحطلبان) میشد که در کلیساهای کاتولیک اعمال میشد و در کلیسای لوتر اصلاح شده بود. مهمترین موضوعات این اعترافنامه به طور خلاصه از این قرار است:
1- خدا
2- گناه اصلی
3- پسر خدا
4- عدالت
5- اطاعت جدید
6- کلیسا
7- توبه
8- آیینهای کلیسا
9- امور مدنی
10- اراده آزاد و....[8]
«اقرارنامههای هلوتیک» (1536و1562م): اقرارنامه ایمان که در کلیسای اصلاحشده سوئیس نوشته شد. اولین اقرارنامه شامل 27 بخش است که بسیاری از تعالیم تسوینگلی را در بر دارد و در عین حال به دنبال توافق با مواضع لوتری است. دومین اقرارنامه، شامل بحث طولانی درباره تعالیم عمده اصلاحشده است و مخالفت با آیین کاتولیک رومی و آیین لوتری را بیان میکند.[9]
«موافقتنامه تیگورینوس» (۱۵۴۹م): اعترافنامهی مورد استفاده کلیساهای اصلاحی سوییس که نتیجه توافق بین «هنریش بولینگر» و «کالون» بر سر مسأله عشای ربانی است.
«اعترافنامه گالیکان» (۱۵۵۹م): اعترافنامه مورد استفاده کلیساهای اصلاحی فرانسه که به دست کالون نوشته شد و هدف از تدوین آن، متحدساختن پروتستانهاى فرانسه بود.[10]
«اصل اعتقادی هیدلبرگ» (1563م): اقرارنامه ایمانی مربوط به نهضت اصلاحی آلمان که بیشتر با زندگی مسیحی سر و کار دارد نه با قواعد الهیاتی. کلیساهای اصلاح شده اروپا آن را پذیرفتند و شورای کلیسای درت (1618-1679) آن را تأیید کرد. این اصل اعتقادی مطابق با رساله پولس به رومیان طرحریزی شده بود یعنی بر اساس اعتقاد به گناهآلود بودن انسان، لزوم توبه و حیات جدید.
«ارکان سی و نه گانه» (1563م): مجموعهای از قواعد اعتقادی که کلیسای انگلستان آن را پذیرفت. این مجموعه یک اعترافنامه نیست، بلکه خلاصهای از اعتقادات مقبول است و در آن، تفوق سلطنت بر کلیسا صریحاً بیان میشود.
«کتاب کنکورد» (1580م): مجموعهای از اعترافات کلیسای لوتری، معیاری اعتقادی است که آیین لوتری و هنجارهای آن را تبیین میکند در این کتاب، اعتقادنامههای مقبول (نیقیه، آتاناسیوس و رسولان)، اقرارنامه اگسبرگ، بعضی از نوشتههای لوتر و (آیین کنکورد که در سال 1577 برای برگرداندن وحدت به لوتریهای آلمان مطرح شد) گرد آمده است.[11]
«اعترافنامه بلژیک» (۱۵۶۶م): اعترافنامه مورد استفاده کلیساهای اصلاحی هلند که از جدال الهیاتی بر سر مسأله سرنوشت نشأت گرفت.[12]
«اعترافنامه ارتدوکس» (۱۶۳۸م): اعترافنامهای به زبان لاتینی که به دست «پتر موگیلا» نوشته شد و به تصویب سراسقفهاى ارتدوکس رسید.
«اعترافنامه دوسیتیوس» (۱۶۴۳م): اعترافنامهای که به دست «دوسیتیوس» سراسقف اورشلیم نگاشته شد و شرحی است درباره ایمان ارتدوکس. این دو اعترافنامه به منظور دفاع از تمایلات پروتستانی در داخل کلیسای ارتدوکس نوشته شده است.[13]
«اقرارنامه وستمینستر» (1648م): اقرارنامه ایمان پرسبیتری که مجمع وستمینستر آن را مطرح کرد. الهیات آن کاملاً کالونی است و ارکان هدایتکننده ایمان مسیحی را از خلقت تا قیامت شرح میدهد.
«خط مشی کمبریج» (1648م): اقرارنامه نیست، بلکه طرحی است برای سازماندهی و عملکرد کلیساهای جماعتی آمریکا، و شامل توصیههایی است برای استقلال کلیساهای محلی، عضویت متعهدانه و تعهد به اخوت مستحکم با سایر جماعات.
«ارکان ایمان مورمون» (1842م): جوزف اسمیت در واکنش به پرسشی که سردبیر روزنامه شیکاگو درباره اعتقادات فرقه مورمون مطرح کرده بود سیزده رکن از اعتقادات فرقه مورمون از جمله اعتقاد به الهامیبودن کتاب مقدس و کتاب مورمون، تداوم وحی، اجتماع واقعی بنیاسرائیل در بازگشت ده قبیله به قاره آمریکا را فهرست کرد.
«اقرارنامه سال 1967م» (پرسبیتری): اعلامیهای ایمانی در دوران معاصر که برای اتحاد کلیساهای پرسبیترن آمریکا صادر شد. این اقرارنامه مبتنی بر کتاب مقدس و بر موضوعاتی در باب مصالحه و سازش به ویژه در موضوع جنگ، فقر و شکلهای مختلف تبعیض، استوار است و تغییر عمدهای در اعتقادات آیین پرسبیتری را نشان میدهد.[14]