دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ستور/ ستر زنی Stūr/ Satar marriage

No image
ستور/ ستر زنی Stūr/ Satar marriage

كلمات كليدي : ازدواج، سترزني، ستربوده، ستركرده، سترگمارده، پلﮔذار

نویسنده : مجيد طامه

بنابر اسناد و مدارک موجود، از دیدگاه آیین زرتشتی، ازدواج تکلیفی مذهبی و پیمانی لازم و واجب برای رستگاری روح بوده است. در جامعهﻯ مزدیسنی ایران باستان، اهمیت اجتماعی ازدواج را در تنظیم زندگی عمومی فرد به واسطهﻯ زندگی خصوصیﺍش باز میﺟستند.

در ایران دوران ساسانی، ازدواج یعنی خروج زن از محدودهﻯ سالاری پدر یا برادر خویش، و ورودش به حوزهﻯ سالاریِ شوهر یا پدر او.

در این دوران مهمﺗرین عوامل تعیین‌کنندهﻯ نوع ازدواج چنین بودند: 1- نحوهﻯ خروج زن از خانوادهﻯ پیشین خود برای ورود به خانوادهﻯ جدید. 2- نقش و اجازهﻯ سالار خانواده در این کار. 3- مرتبهﻯ ازدواج زن (برای نخستین بار است یا برای دومین بار). 4- واقعی یا نمادین‌بودنِ ازدواج به دلیل اهمیتش در بزرگداشتِ نیاکان به دلیل برخوردارشدن از وارث و استمرار نام خانواده.[1]

گونه‌های ازدواج

حوائج مذهبی، مراقبتﻫای مادی، عبادت و تقوی ایرانیان را به بازشناختن و پذیرفتن چندین‌گونه ازدواج وامیﺩاشت. بنابر روایات مزدیسنی پنج گونه ازدواج وجود داشته است:

1. ازدواج با دوشیزهﺍی که شاه زن باشد.

2. وصلت با دختری که «یگانه فرزند» (ایوک-ēvak ) خانواده باشد.

3. ازدواج با دوشیزهﺍی که استقلال داشته باشد و به عبارت دیگر خود سالار باشد.

4. تجدید فراش با بیوه زنی که در خدمت شوهر مردهﺍش باشد و به بیان دیگر چکر-چاکر باشد.

5. ازدواج پنجم که بایستی ازدواج- فرزندخواندگی نامیده شود ازدواجی است که با ستور (sutūr) و به زبان دیگر با سترزن (satarzan) صورت میﮔیرد.[2]

واژهﻯ ستر یا ستور را مکنزی در فرهنگ خود، امین، سرپرست و قیم معنی کرده است،[3] و پریخانیان صورت اوستایی این واژه را *stūiri- میﺩاند.[4]

سترزنی، ازدواجی برای تداوم نام

در ایران باستان، ازدواج را امری سرمدی، و به اصطلاح "فرشگردی[5]" یعنی تداوم یابنده تا قیامت میﺩانستند و بر این باور بودند که ضروری است نسل هرکس تا ابد و روز رستاخیز ادامه پیدا کند.

از اینرو خانواده میﺑایست دارای فرزند باشد و چون در شرایط طبیعی احتمال بیﻓرزند ماندن یا مرگ فرزندان پیش از پدر بسیار بوده است، بنابر قاعدهﻯ کهن هندواروپایی فرزندخواندگی و پذیرفتن فرزند، اساس پیدایشِ نسبتِ پدر-فرزندی محسوب میﺷده نه داشتن فرزند واقعی.

بر پایهﻯ همین تصورات است که نهاد اجتماعی ستری پدید آمده بوده است، چه معتقد بودند هرکس میﺑایست یادگار و جانشین داشته باشد و اگر چنین نبود کسی را به ستری انتخاب میﻛردند که نام و نسل مرد درگذشته را تداوم بخشد.[6]

سترزنی آن هنگام نیز روی میﺩاد که جوانی 15 ساله، پیش از ازدواج و بدون پسر و وارث از دنیا میﺭفت. در این شرایط، با گماردن ستر یا فرزندخواندهﺍی برای او در صدد باقی‌ماندن نام ونشان او برمیﺁمدند، و از این راه نام خاندان را حفظ میﻛردند. یک زن پس از پذیرفتن ستری و ازدواجی به شکل نمادین با فرد درگذشته، پادشاهﺯن او ﺑود تا به عنوان چکرزن شوهر درگذشتهﺍش با مرد دیگری ازدواج کند و نخستین پسرش را بهﻧام او نام میﻧهاد.[7]

"ستر"

ستر در واقع مرد یا زنی بود که وظیفهﻯ او آوردن وارث برای مردی دیگر بود. و در طول این مدت نگهداری اموال آن مرد بر عهدهﻯ همین مرد یا زن ستر بود. در صورتی که پسری زاده میﺷد و به سن بلوغ میﺭسید، همهﻯ اموال آن مرد که در اختیار ستر بود به آن پسر میﺭسید. سه نوع ستر وجود داشته: "ستور بوده" (ستر طبیعی) که شامل پادشاهﺯن و پادشاهﺩختر میﺷود، "ستر کرده" که با وصیت معین میﺷود و "ستر گمارده" که به دلیل نبود "ستر بوده" یا "ستر کرده"، موبدان صلاحیت او را تشخیص داده و او را بدین کار میﮔماردهﺍند.[8]

در کتاب دادستان دینیگ و روایت امید اشوهیشتان از سه نوع ستر سخن به میان آمده:

1. "ستر بوده": که ستری طبیعی است و پس از مرگ کسی، خود به خود و بیﺁنکه ترتیبی خاص درمیان باشد، متولی دارایی و ستر فرزندان متوفی میﺷود. این وظیفه همیشه از جانب زن بجای آورده میﺷود. اگر چندین دختر داشته باشد دختری که نیکوکارتر از دیگران باشد، وظیفهﻯ ستری را به گردن خواهد گرفت. نخستین فرزند پسری که از ازدواج چنین دختر یا زنی باشد پسر خواندهﻯ متوفی میﺷود.

2. "ستر کرده": قیـّمی است که طبق موازین شرعی و در زمان حیات مرد، تعیین میﺷود. شرایط این مقام عبارتند از: صحت عقل، داشتن حداقل 15 سال سن و فرزند ذکور خانواده بودن.

3. "ستر گمارده": پس از درگذشت مرد بیﻭصیت مرده، واجد شرطﺗرین فرد خانواده، با تأیید و تصویب افراد صلاحیتﺩار به مقام ستری خانواده تعیین میﺷود. و بیش و کم همیشه زنی است که به عنوان سترزن یا به عقد یکی از خویشاوندان متوفی ( درصورتی که خویشاوندی وجود داشته باشد) یا به عقد مردی که متعلق به همان طبقهﻯ اجتماعی متوفی باشد، آورده میﺷود. فرزندی که حاصل این ازدواج است، پسرخواندهﻯ متوفی میﺷود.[9]

زناشویی ستری در عصر ساسانیان

زناشویی ستری در دورهﻯ ساسانیان نیز وجود داشته است. ابن‌مقفع در یادداشتی که به عنوان یادداشت مترجم برای نامهﻯ تنسر نوشته است، دربارهﻯ کلمهﻯ ابدال (جانشینان) چنین میﮔوید:

«معنی ابدال به مذهب ایشان آن است که، چون کسی از ایشان را اجل فراز رسیدی، و فرزند نبودی، اگر زن گذاشتی آن زن را به شوهری دادندی از خویشاوندان متوفی که بدو اولی‌تر و نزدیک‌تر بودی، و اگر زن نبودی [و] دختر بودی همچنین. و اگر این هیچ دو نبودی، از مال متوفی زن خواستندی و به خویشان اقرب او سپرده، و هر فرزند که در وجود آمدی، بدان مرد صاحب ترکه نسبت کردندی و اگر کسی به خلاف این روا داشتندی بکشتندی، گفتندی تا آخر روزگار نسل آن مرد میﺑاید بماند»[10].

این نوع ازدواج در دورهﻯ ساسانیان درواقع نوعی از ازدواج چکری پنداشته میﺷده است. اگر چکر برای زمانی محدود (زندگی این دنیا) شوهر میﻛند، ستر هم کاری جز این نمیﻛند، زیرا شوهر جاودانی هر دو از مردگان است.[11]

در این نوع ازدواج، شوهر ستر حق داشت که بدون دخل و تصرف در دارایی زنش، درآمد حاصل از آن را در راه خیر مصرف کند؛ هرگاه مرد بالغی ستر میﺷد، سالار خانواده نیز به شمار میﺁمد؛ اما در صورت ستر شدن زن، برای خانواده سالاری برگزیده میﺷد. در این حالت، در صورت بودن پسری خردسال در خانواده، مردی بطور موقت برای سالاری خانواده معین میﺷد و پسر مزبور در 15 سالگی به سالاری میﺭسید؛ اما در صورت نبود او، دختر یا زن ستر شده، و فقط میﺑایست پسری بزاید که در 15 سالگی به سالاری خانواده رسد.[12]

از بین رفتن ستر زنی و جای‌گزینی "پل گذاری"

سترزنی در پی دگرگونی ساخت خانوادهﻯ ایرانی در دوران پس از اسلام، رفته رفته اهمیت خود را از دست داد و با استمرار تصور ضرورت استمرار خانواده رسم پلﮔذاری مرسوم شد. زرتشتیان بر این باوراند که مردی که این دنیا را ترک کند و وارثی نداشته باشد، راهی به بهشت ندارد.

به هنگام رسیدن به پل چینود (cinvad)، که بدان را از نیکان جدا میﻛند، پل باریک و نازکﺗر از مو میﺷود و راه او بسته میﺷود، از اینرو در بامداد چهارمین روز درگذشت مردی که فرزند نداشته باشد، کسی را به فرزندی او برمیﮔزینند و او را اصطلاحاً «پُل گذار» میﻧامند و قانون نیز وی را وارث قانونی شخص متوفی میﺷناسد.[13]

مقاله

نویسنده مجيد طامه
جایگاه در درختواره ادیان غیرابراهیمی - زردشتی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

دینکرد

No image

جهی Jahi

No image

امشاسپندان amshaspandan

No image

اشه aša

No image

مینو minu

Powered by TayaCMS