24 آبان 1393, 14:2
حکما عموماً واکثر قریب به اتفاق شیعه ومعتزله از اهل سنّت واخیراً متکلمان اشاعره وهمه عُقلای عالَم از آن حیث که عاقلند شناخت حقایق هستی از جمله مسائل کلامی را از طریق بکارگیری عقل وسیر وسلوک عقلانی میسور دانستند.
از نظر شرع ودین نیز عقل از اعتبار ویژه بر خوردار است:
الف) قرآن، کسانی را که از اندیشۀ خویش سود نمیبرند به عنوان برترین چهارپایان توصیف کرده است:
«برترین جنبندهها کسانی هستند که کر وگنگ وبیعقل هستند»
«هیچ کس را نرسد که ایمان بیاورد مگر به اذن الهی وبر آنانکه تعقل نمیکنند پلیدی (کفر وجهالت) قرار میدهد»
ب)آیات بسیار دیگری نیز وجود دارد که با دلالت التزامی سندیت عقل را امضا میکند، چنان که از طرف مقابل، استدلال عقلی میطلبد:
«بگو برای این ادّعا برهان بیاورید»
ج)وخود نیز در اثبات معارف توحیدی از حجّیت عقل بهرهگرفته وقیاس منطقی به کار میبرد مثل:
«اگر در آسمان وزمین به جز خدای یکتا خدایانی وجود داشت همانا فساد در آسمان وزمین راه مییافت.»
د) پرهیز دادن از پیروی ظن وگمان:
«آنان جز از ظن وگمان پیروی نمیکنند وجز پندارگرا نیستند»
البته این به معنای بیتوجهی به قرآن وسنت نیست زیرا برخی از مباحث کلامی از قبیل امامت خاصّه برخی مباحث معاد نقلیاند وجز از طریق آیات وروایات قابل اثبات نیستند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان