كلمات كليدي : قرآن، قتل، قصاص، ديه، كفاره، صيد
نویسنده : محدثه بهمدي
واژهی "قتل" در لغت به معنی ازالهی روح از بدن[1] و از بین رفتن زندگی است.[2] این واژه در اصطلاح فقه به عملی گفته میشود که ادامهی زندگی و حیات را از انسان گرفته و به مرگ شخص منجر شود.[3] این عمل به دست قاتل انجام میگیرد.[4]
احکام از ریشهی "حکم" در لغت به معنی منع و بازداشتن است و در اصطلاح فقه دربارهی چیزی حکم کردن گفته میشود. بهطوریکه بگوییم آنطور هست یا آنطور نیست.[5] امر و نهی کردن دربارهی یک موضوع از لوازمات احکام است.[6] به قوانین و دستوراتی که خدای متعال برای موضوعات مختلف صادر نموده، حکم شرعی گفته میشود.[7]
پس منظور از احکام قتل بایدها و نبایدهایی است که خداوند در قرآن کریم دربارهی قتل بیان نموده است که در ذیل به آن میپردازیم.
کاربرد واژهی قتل در قرآن کریم
در قرآن کریم مباحث مربوط به قتل به صورت گسترده مطرح شده و آیات زیادی را به خود اختصاص داده است. این واژه معانی و مفاهیم مختلفی را در برگرفته و مباحث مختلفی را همچون کشته شدن در راه خدا (شهادت)، جنایت و آدمکشی،[8] پاکسازی زمین از فساد با کشتن انسانهای فاسد،[9] نهی از خودکشی[10] و فرزند کشی[11] و... را در خود جای داده است. اما در این مقاله مطالبی که منحصراً در مورد مسائل احکام قتل بوده، مورد بررسی قرار گرفته است.
احکام قتل در بیان قرآن
در قرآن کریم همانند دیگر مسائل فقهی برای قتل نیز احکامی بیان شده که در دو بخش کلی قابل تقسیم است:
الف. قتل انسان
قرآن کریم کشتن انسان را از دو بعد عمدی و غیر عمدی مورد بررسی قرار داده و برای هر کدام احکام مخصوصی را وضع نموده است.
1. قتل انسان از روی خطا
وقتی کسی اشتباها و به طور اتفاقی، توسط شخص دیگری به قتل برسد، به آن قتل غیر عمد گفته میشود. این درحالی است که قاتل در عمل خود نیز قصد ضربه زدن به مقتول را نداشته و از بین رفتن مقتول کاملا تصادفی صورت گرفته است.[12]
دیهای که در قرآن به این نوع قتل مطرح شده به قرار ذیل است:
«وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ یَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلاَّ خَطَأً وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْریرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ دِیةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى أَهْلِهِ إِلاَّ أَنْ یصَّدَّقُوا...»[13]
«هیچ فرد باایمانى مجاز نیست که مؤمنى را به قتل برساند، مگر اینکه این کار از روى خطا و اشتباه از او سر زند (و در عین حال،) کسى که مؤمنى را از روى خطا به قتل رساند، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و خونبهایى به کسان او بپردازد مگر اینکه آنها خونبها را ببخشند...»
این آیه جریمه و کفارهی قتل غیر عمدی را در سه صورت متفاوت بیان میکند:
1. در صورتی که فرد بیگناهی از روی خطا فرد مؤمنی را بکشد، باید در برابر آن بردهی مسلمانی را آزاد کند؛ یعنی همانطورکه انسانی را از قید حیات خارج نموده و میرانده است، به جای آن با آزاد کردن انسانی از بردگی، به او زندگی دوباره ببخشد.همچنین باید خونبهای مقتول را به صاحبان او بپردازد؛ مگر اینکه خانوادهی مقتول او را عفو کنند و دیه را ببخشند.[14]
2. مؤمنی که به قتل رسیده، اگر وابسته به خاندانی باشد که با مسلمانان دشمنی دارند، کفارهی قاتل فقط آزاد نمودن برده است و پرداخت دیه به جمعیتی که دشمن مسلمانان هستند لازم نیست.[15]
3. چنانچه خاندان مقتول مؤمن از همپیمانان با مسلمانان باشند، هم دیه و هم آزاد کردن بنده لازم است.[16]در این صورت برای احترام به پیمانهای بسته شده و نیز برای رفع اتهام مسلمانان از پیمانشکنی باید در ابتدا دیه و خونبها پرداخت شود؛ سپس یک بندهی مؤمن آزاد گردد. البته در ادامهی آیه برای کسانی که توان پرداخت خونبها و آزاد کردن بنده را ندارند، دستور گرفتن دو ماه روزه پیدرپی به عنوان تخفیف بیان شده است.[17]
2. قتل عمد
حرمت قتل نفس و احترام خون انسانها از مسائلی است که در همهی شرائع آسمانی به آن اشاره است. دین مبین اسلام نیز به عنوان سرآمد تمام ادیان الهی بر این مسئلهی مهم اهمیت فوقالعادهای قائل است.[18] از جملهی این مسائل، قرار دادن حق خونخواهی از مقتول برای ولی دم است:
«وَ لاتَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتی حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیّهِ سُلْطاناً...»[19]
«و کسى را که خداوند خونش را حرام شمرده، نکشید، جز بحق! و آن کس که مظلوم کشته شده، براى ولیش سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم؛...»
یکی از جاهایی که خداوند کشتن انسان را جایز شمرده، هنگامی است که فرد مرتکب قتل عمد شده باشد. در این صورت برای ولی دم مقتول، اختیاری وجود دارد که بر اساس آن میتواند قاتل را به قتل رساند، یا از او دیه بگیرد.[20]
عدالت در قصاص قتل
احترام خونها مسئلهی مهمی در روابط اجتماعی است. خدای متعال در قرآن کریم با تشریع حکم عدالت در قصاص، این امر مهم را مورد توجه قرار داده و خط بطلان بر آداب و سنن جاهلیت کشیده است:[21]
«یأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ کُتِبَ عَلَیکُمُ الْقِصَاصُ فىِ الْقَتْلىَ الحُْرُّ بِالحُْرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنثىَ بِالْأُنثىَ...»[22]
«اى افرادى که ایمان آوردهاید! حکم قصاص در مورد کشتگان، بر شما نوشته شده است: آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده، و زن در برابر زن،...»
در این آیه به رعایت عدالت در امر قتل اشاره شده و شرط قصاص برای اولیاء مقتول را فقط منحصر به خود قاتل دانسته است. حال آنکه قاتل مرد یا زن، مسلمان یا کافر، مولی یا بنده باشد، در پیشگاه خدا و برای اولیاء دم هیچ فرقی نمیکند و باید فقط خود او قصاص شود.[23] البته بر اساس رحمت و مغفرت پروردگار، استثنایی در آیه بیان شده که صاحبان قصاص میتوانند قاتل را عفو کنند به شرط اینکه قاتل نیز باید نسبت به پرداخت خونبها اقدام نموده و بدون آزار دادن اولیای دم، آن را تقدیم آنها کند.[24]
همچنین در زمان جاهلیت قبل از اسلام، میان قبایل هرج و مرج و آشوبی وجود داشت و بر اساس آن قبیلههای قدرتمند هنگامی که شخصی از آنها به قتل میرسید، برای قصاص یک مرد، قاتل و تعداد زیادی از اطرافیانش را میکشتند و برای قصاص یک قاتل زن، تعدادی از مردان قبیله یا خانوادهاش را میکشتند.این مسئله تا جایی ادامه پیدا میکرد که گاهی به جنگهای سخت قبیلهای تبدیل میشد و افراد زیادی از بین میرفتند.[25]
قرآن کریم با تعبیر زیبا و پرمعنایی میفرماید:
«...فَلایُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ...»[26]
«...اما در قتل اسراف نکند...»
منظور از اسراف نکردن در قتل این است که ولی دم در قصاص و دیه افراط و تفریط نکند و فقط شخص قاتل را قصاص کند؛ همچنین از نظر کمی و کیفی نوع قصاص و دیه را در نظر بگیرد و از حد خود تجاوز نکند.[27]
ب. احکام کشتن حیوانات در حال احرام
از جمله مواردی که در قرآن مجید برای آن حکمی تعیین شده، کشته شدن حیوانات توسط انسان مُحرم است:
«یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لاتَقْتُلُوا الصَّیدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْکُمْ مُتَعَمِّداً فَجَزاءٌ مِثْلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ...»[28]
«اى کسانى که ایمان آوردهاید! در حال احرام، شکار نکنید، و هر کس از شما عمداً آن را به قتل برساند، باید کفارهاى معادل آن از چهارپایان بدهد...»
آیهی شریفه در مقام بیان حرمت کشتن حیوانات در حال احرام است.با توجه به آیات بعد فهمیده میشود که مقصود از صید در حال احرام، صید خشکی و صحرایی است.حال کسی که در حال احرام از روی عمد، حیوانی را صید کند و از پا در آورد، کفاره بر او واجب میشود. کفاره با نظر دو مرد عادل، نظیر حیوانی که صید کرده، تهیه نموده و در مکه یا منی قربانی نماید.همچنین میتواند به جای آن مستمندان را اطعام نماید، یا به همان مقدار روزه بگیرد و هرکس بعد از نزول آیه و دادن کفاره، دوباره به کار خود ادامه دهد، دیگر کفاره برای او کافی نبوده و به عذاب الهی گرفتار میشود.[29]