مناظرات علمی که در مراکز دانشی مسلمانان و گاه دربار خلفا بهپا میشد و طی آن، گروهی از دانشمندان کشورهای دور و نزدیک برای مباحثه دعوت میشدند، انگیزه فراوانی برای عالمان اسلامی ایجاد کرده بود تا با ترجمه رسالهها و درک زبان کشورهای علمپرور به توان محاجه و مناظره علمی خود بیفزایند.
قدمت ترجمه در ایران پیش از اسلام
اگرچه در طول تاریخ ایران با توجه به گستردگی مرزهای جغرافیایی و مراودات یا تخاصمات مرزی با دول مجاور، استفاده از فن ترجمه برای برقراری ارتباطات در سطح سیاسی متداول بوده است، اما اولین حرکت سازمانیافته در راستای ترجمه حوزه فکر و اندیشه در ایران باستان و سلسله ساسانیان اتفاق افتاد. به گزارش برخی تواریخ، اردشیر بابکان سرسلسله ساسانیان پس از تسلط بر وضع کشور و فراغ از درگیریها اقدام به اعزام گروهی از اندیشمندان به کشورهای مختلف جهت نسخهبرداری از برخی کتب کرد و مخصوصاً در کاوش آثار مکتوب بهجا مانده از تمدنهای پیشین مانند کشور عراق و انتقال آن به ایران را مورد توجه قرار داد.
از نخستین آثاری که از زبان پهلوی به عربی ترجمه شد، میتوان از کتاب «کلیله و دمنه» نام برد. این کتاب ارزشمند از مشهورترین آثار ادبی هندی است که در عهد ساسانیان توسط برزویه طبیب از سانسکریت به پهلوی برگردان شد.
شاپور و پس از وی انوشیروان نیز به موضوع ترجمه کتاب خصوصاً در علوم طبیعی و طبابت اهمیت داده و دانشگاه و بیمارستان جندی شاپور که در آن فلسفه و طبابت تدریس میشد از دستاوردهای همین دوران هستند. در این مدارس بسیاری از اساتید از کشورهای غربی و تحت سیطره امپراتوری روم به ایران آورده شده بودند و حتی برخی از آنان به دلیل طرد شدن از سوی حکومت روم به دلیل نشر عقاید ناسازگار با مذهب رسمی حکومت خودخواسته به ایران پناهنده شده بودند و مورد استقبال ایرانیان قرار گرفتند.
آثار این دوران اندوخته خوبی برای نهضت ترجمه که در سدههای نخستین ظهور اسلام عمدتاً در ایران به وقوع پیوست، به جای گذاشت. ایران در آن سالها به عنوان بستر مناسب برای آزاداندیشی و توسعه مبانی علوم طبیعی فلسفی توسط اندیشمندان کشورهای دور و نزدیک قرار گرفت و دانشگاه جندی شاپور عملاً به یک مرکز علمی بینالمللی تبدیل شد. این اسناد و تجربههابه دوران ایران پس از اسلام نیز منتقل شد و مهمترین نتیجه آن تقویت روحیه علماندوزی و کسب دانش و معرفت از سایر نقاط جهان بود.
نهضت ترجمه در قرون اسلامی
اسلام برخلاف مسیحیت نه تنها در مقابل علم و دستاوردهای فکری و دانش بشری موضعگیری نکرد بلکه در احادیث و سیره پیامبر اسلام تأکید بر لزوم فراگیری حکمت در دورترین جای جهان حتی چین آن روزگار سبب شد بسیاری از عالمان و اندیشمندان به مراوده علمی با سایر کشورهای صاحب علم بپردازند. فتح اندلس به دست مسلمانان نیز عامل مهم دیگری بود که به همسایگی ایران و تمدن غرب منجر شد و ایرانیان را با عقاید و افکار فلاسفه مشهور غرب باستان آشناتر کرد.
در کنار ترجمه برخی آثار یونانی، چون مجسطی بطلمیوس و کتاب اقلیدس و نیز تعدادی از کتابهای ارسطو و همچنین کتاب ارثماطیقی (و دیگر آثار کهن یونانی) به زبان عربی به عنوان چند مورد از نخستین ترجمههای صورت گرفته پس از اسلام، تا حدودی از همین مسئله نشأت میگیرد.
حکومت عباسیان بر اسلام در برخی برههها به تناسب جنس و دانشدوستی خلفا، این نهضت را مورد تأیید و تشویق قرار میدهد.
علت اقبال مسلمانان به موضوع ترجمه
علل بسیاری مسلمانان را به ترجمه کتابها و متون کهن علمی ترغیب و تشویق کرد که میتوان آنها را به دو بخش عوامل درونی و عوامل بیرونی تقسیم کرد.
از میان عوامل درونی میتوان به تأکیدات ویژه قرآن و پیامبر اسلام بر علمآموزی و خردورزی اشاره کرد. بعضی احادیث معرفت و دانش را گمشده مؤمن میداند که در هر مکان و زمانی باید آن را فراگرفت. خصوصاً سفرهای مسلمانان به کشورهای مختلف مانند مصر و مشاهده پیشینه تمدنی علمی آنان باعث شده بود مسلمانان احساس عقبماندگی نسبت به بایسته و آرمانی که پیامبر و دین برای آنان تصور کرده بود میکردند و به فکر ارتقای علمی خود افتادند.
در کنار این مسائل، موضوعاتی مانند اعتقاد خلفا به طالعبینی و علومی نظیر نجوم و طب در تلاش برای تثبیت وضعیت حکومت خود باعث تشویق عالمان نزدیک به دربار به علمآموزی و اطلاع یافتن از آخرین یافتههای علمی دانشمندان تمدنهای دیگر و انتقال دانش آنان برای بهکارگیری در جهت اهداف داخلی خاصه در دوره برخی حاکمان بنیعباس و نیز برخی جانشینان حمله مغول که پس از عباسیان روی کار آمدند نیز در این موضوع مؤثر بود.
طبیعتاً آگاهی از علومی نظیر حساب و ریاضیات نیز به حکومت اسلامی در مباحث مرتبط با مالیات، خمس و زکات، اخذ خراج و جزیه و... مخصوصاً با توجه به اینکه مسلمانان عرب تا قبل از اسلام تجربهای در حکومتداری در ابعاد یک تمدن نداشتند بسیار کاربردی بود و بسیاری از مشاوران و وزرای خلفای اسلامی که به اداره امور معیشت جامعه میپرداختند ایرانیانی بودند که به واسطه تجربه چند صدساله حکومتهای بزرگ و نیز مراوده با تمدنهای دیگر در طول سالیان با سیستمهای اداری و حکومتی آشنایی داشتند.
از دیگر عللی که مراجعه به ذخایر دانش سایر تمدنها را ایجاب میکرد و منجر به فراگیر شدن نهضت ترجمه در سدههای نخست اسلامی بود، مسئله معماری و شهرسازی بود که به صورت ویژه در اسلام به آن بها داده شده بود؛ مراودات علمی میان معماران و علمای هندسه کشورهای مختلف در این دوران علاوه بر ثبت رسالهها و مقالاتی در شرح و ترجمه آثار سایر مهندسان (علمای هندسه و حساب) منجر به ساخته شدن بناهای علمی متعدد با آثار فرهنگی متأثر از کشورهای مختلف در کشورهای اسلامی و متقابلاً مشاهده آثار اسلامی در کشورهای دیگر بود.
مناظرات علمی که در مراکز دانشی مسلمانان و گاه دربار خلفا بهپا میشد و طی آن، گروهی از دانشمندان کشورهای دور و نزدیک برای مباحثه دعوت میشدند نیز انگیزه فراوانی برای عالمان اسلامی ایجاد کرده بود تا با ترجمه رسالهها و درک زبان کشورهای علمپرور به توان محاجه و مناظره علمی خود بیفزایند. شکلگیری جریانهایی، چون معتزله درون جامعه اسلامی که با نقد رویکرد اشعریگری و اکتفا به ظاهر آیات و روایات، خرد و عقل را ابزاری مؤثر در تشخیص و فهم دینی و شناسایی حقیقت میدانستند؛ به پیشبرد این هدف کمک زیادی کرد.
برهه نهضت ترجمه اسلامی
نهضت ترجمه عبارتی است که علاوه بر اطلاق عام در خصوص حرکت علمی مسلمانان در ترجمه آثار سایر تمدنها به گروهی خاص و محدود از تاریخ اسلام که ناگهان میل مسلمانان به ترجمه این آثار با حمایت حکومت افزایش یافت نیز به کار برده میشود. این دوره شامل یک بازه ۱۵ ساله از ۱۷۰ قمری مقارن با دوره حکومت هارونالرشید و مأمون عباسی است.
در دوران هارونالرشید تمرکز در ترجمه برخی از آثار علمی با مشورت و پیشنهاد وزیر خلیفه، یحیی بن خالد برمکی و دعوت از مترجمان سراسر جغرافیای اسلامیان دوران صورت گرفت که نتیجه آن شکلگیری کتابخانههای متعدد بود که بسیاری از آنان به بغداد منتقل شدند و به صورت متمرکز در کتابخانه بزرگ بغداد مورد نگهداری قرار گرفتند. اولین آثار علوم یونانى، از جمله کتابهاى اصول هندسه نوشته اقلیدس و مجسطى، نوشته بطلمیوس و نیز آثارى در پزشکى از زبان هندى در این دوره به عربى ترجمه شد. دوران مأمون نیز با توجه به رواج بحثهای کلامی و مناظرات متعددی که امام رضا (ع) آنها را هدایت و مدیریت مینمود، اشتیاق نسبت به اطلاع از عقاید فلسفی به جهانشناسی سایر تمدنها افزایش یافت و به ترجمه آثار متعدد فلسفی به زبان عربی انجامید.
نتایج نهضت ترجمه در جهان اسلام
شکلگیری نهضت ترجمه علم و اشتیاق مسلمانان به فراگیری علوم از سایر تمدنها و کشورهای مختلف در حوزه علوم فلسفی و طبیعی برکات بسیار زیادی به جا گذاشت و سبب تمرکز دانش و برتری علمی تمدن اسلامی برای سالهای زیادی شد.
در پرتو و همافزایی صورت گرفته در نتیجه آشنایی مسلمانان با علوم مختلف و تجربیات بشری تحولات عظیمی در عرصه علمی توسط دانشمندان اسلامی رقم خورد که از آن جمله میتوان به اکتشافات و اختراعات علمی و ساختن ادوات و تجهیزات پیشرفته در عصر خود در حوزههای هندسه، فیزیک و شیمی اشاره کرد.
آشنایی مسلمانان با روش گفتوگو و ابزارهای شناخت حقیقت خصوصاً آشنایی با روش علمی یونان باستان که مبتنی بر گفتوگو و دیالکتیک بود ثمره مهمی در رفتار علمی مسلمانان داشت و باعث شد دعوای مذهبی و تعصب غیرعلمی نسبت به چارچوبهای قابل بحث در علوم مختلف جای خود را به گفتوگو و مناظرات بیشتر بدهد و روش مباحثه و دعواهای علمی تا حدودی جایگزین مناقشات سخت مذهبی شود. افزایش اقبال نسبت به تفسیر قرآن نسبت به برداشتهای ظاهری و ادعای تفسیرناپذیری و ضرورت اکتفا به نص نیز در نتیجه این مراودات بیش از پیش بود.
در همه این موارد از جمله عقلگرایی، رویکرد تفسیری، مناظره و گفتوگوی علمی، پرهیز از دعوای غیرعلمی در امور دینی، توجه به کلام و فلسفه میان شیعیان مستقل از وابستگی نسبت به نهضت ترجمه و آشنایی با روشهای علمی شرق و غرب با توجه به آموزهها و سیره ائمه اطهار خصوصاً مکتب علمی پربرکت امام باقر و امام صادق علیهماالسلام روز به روز در حال رونق بود و آشنایی با روشها و افکار علمی سایر اندیشمندان جهان، باعث ارتقای وسعت دید و آگاهی دانشمندان شیعه نسبت به دستاوردهای علمی و فکری سایر جوامع بود.
تمرکز علم در نتیجه ترجمه بسیاری از آثار به زبان عربی، این زبان را به عنوان نخستین زبان علمی در جهان آن روزگار ارتقا داد به طوری که معلمان عربی زیادی به برخی ممالک غیراسلامی گسیل میشدند تا به تدریس زبان عربی برای اهالی علم بپردازند.
علاوه بر موارد یادشده میتوان به آثاری نظیر احداث مراکز علمی، کتابخانههای متعدد در جهان اسلام و تلاش غیرمسلمانان برای دیده شدن آثارشان با ترجمه آن به زبان عربی در برخی موارد اشاره کرد.
فرجام سخن
گرچه موضوع ترجمه و اهمیت آن در رشد و پیشرفت علمی مسلمانان قابل کتمان و انکار نیست، اما رویکرد صحیح نسبت به ترجمه آثار و افکار اسلامی بود که تبعات مثبتی برای مسلمانان به همراه داشت. در واقع نفس ترجمه آثار و انتشار آنان هدف نبود بلکه در راستای خدمت به هدف ارتقای علوم اسلامی صورت میگرفت. ترجمه این آثار هیچگاه به منزله پذیرش کامل افکار ترجمه شده تلقی نشد و با خودباوری کامل، ردیهها و نقدهای مختلفی بر بسیاری از رسالههای ترجمه شده توسط دانشمندان صورت گرفت. حتی در مواردی که محتوای ترجمه شده به عنوان یکی از چارچوبهای شناختی مورد پذیرش قرار گرفت، دانشمندان مسلمان با جهتدهی و تعیین یک الگوی فکری منبعث از اسلام آن را تفسیر و ارائه میکردند. استفاده فارابی از عقاید و فلسفه افلاطونی و کاربست نظریات ارسطو در مباحث ابنسینا به خوبی این مسئله را نشان میدهد.
در خاتمه میتوان الگوی ترجمه صدر اسلام را به عنوان یک رویکرد مناسب نسبت به آثار زبانهای دیگر تلقی کرد که با جایگزینی آن با مدل ترجمه سدههای اخیر که سرشار از غربزدگی و خودباختگی فکری و فرهنگی است متفاوت است و طبعاً همین تفاوت رویکرد در ترجمه خصوصاً در موضوع علوم فلسفی و انسانی موجب شده اثربخشی و نتایج ترجمه علوم انسانی غرب در حال حاضر کاربرد متناسب با نیاز جامعه اسلامی عصر حاضر را نداشته باشد و مدلهایی ترجمهای برای مدیریت کلان کشور به دست بدهد که همواره محکوم به شکست بوده است.
منبع: روزنامه جوان
ترجمه خودباورانه به شکوفایی تمدن اسلامی کمککرد
روزنامه جوان
تاریخ انتشار: 13 مرداد ماه 1397