24 آبان 1393, 14:3
كلمات كليدي : مردم نگاري، مونوگرافي، مردم شناسي، جامعه شناسي
نویسنده : سمانه خالدی
«در ادبیات انسانشناسی در حال حاضر اصطلاح مردمشناسی بطور ثابت و روشن برای اشاره به مطالعات توصیفی در جوامع انسانی به کار برده میشود. این جوامع معمولاً به جوامع "ابتدایی" موسوماند که از نظر توسعه اقتصادی و سیاسی در یک سطح بالنسبه ساده قرار دارند. مردمنگاری اصطلاحی است که از اواسط قرن نوزدهم در انسانشناسی کاربرد عمومی یافت. در آغاز، مردمنگاری را نوعی توصیف تاریخی میشمردند».[1] از این رو «مردمنگاری، عبارت است از توصیف کامل و همهجانبه از مظاهر مادی و غیر مادی(معنوی) جامعههای مختلف. مردمنگاری، مشاهده در محل(میدان تحقیق)، توصیف و تحلیل گروههای انسانی است، که به قدر کفایت کوچک بوده و به این علت میتوانند، تماماً توسط تعداد محدودی از پژوهشگران، از طریق روشهای عموماً غیر آماری مطالعه و درک شوند.
مردمنگاری در مطالعه توصیفی خود به طرح فرضیه و نظریه نمیپردازد؛ زیرا مردمنگاری، گزارش توصیفی برای بدست آوردن اطلاعات است».[2]
توصیف و تحلیل گروههای انسانی، به منظور برپایی جنبههای مختلف محیطی، فنی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی، مذهبی و خانوادگی زندگی هر یک از آنهاست؛ که تا حد امکان با دقت، صحت و وفاداری انجام گرفته و به صورت یک تکنگاری گزارش میشود.[3]
ناگفته نماند که برخی مردمنگاریها بصورت مونوگرافی تهیه و عرضه میشود؛ که دارای چارچوب نظریهای است «تکنگاری(مونوگرافی) (Monography)، وسیله بیان مردمنگاری است؛ با رعایت یکسری نکات خاص که توجه به آنها بررسیها را آسان و منطقی میکند. در تکنگاری، مطالعه یک جامعه، گروه، نهاد، امر یا سازمان اجتماعی صورت میپذیرد؛ که با شناسایی دقیق آن میتوانیم به یک سری قواعد کلی برسیم. این مطالعه، از فنون مختلف مصاحبه، مشاهده، پرسشنامه، اسناد و مدارک و ... استفاده میکند و از آنجا که در این روش، تمام جوانب مربوط به یک موضوع واحد، مورد توجه قرار میگیرد، شناخت دقیق تمامی جوانب یک امر یا موضوع، براحتی صورت میگیرد.»[4]
مردمنگاری و مردمشناسی به شدت به یکدیگر وابستهاند و امکان تفکیک دقیق آنها وجود ندارد. مردمنگاران معمولاً یک یا چند سال را صرف مشاهده و مصاحبه با مردمی میکنند که میخواهند آنها را توصیف نمایند. در حالیکه مردمشناسی، مطالعه و تحلیل مدارک و نتیجهگیری مردمنگاری، به منظور شناخت خاستگاه، سیر، اشاعه و تغییر فرهنگها و مطالعه نهادهای اجتماعی(اقتصاد، دین، زبان، ازدواج، خویشاوندی و ...) در محدودهای معین است. کلود لوی اشترواس(C. Levi Strauss) معتقد است «مردمنگاری شامل مشاهده و تحلیل گروههای انسانی است که هر یک جداگانه و با توجه به ویژگیهای خاص آنان در نظر گرفته شده است و هدف از آن انعکاس هرچه درستتر جریان حیات هریک از آنان است و حال آنکه، مردمشناسی اسناد و مدارک حاصل از مردمنگاری را در جهت مقایسهها مورد استفاده قرار میدهد.»[5]
مردمشناسی اطلاعات بدست آمده توسط مردمنگاران را طبقهبندی کرده و با ارائه فرضیه، به بررسی صحت و سقم روابط عناصر مختلف فرهنگ و کارکرد آنها میپردازد. بنابراین مردمنگاری با روشهایی چون مونوگرافی، دادههایی را برای مردمشناسی فراهم کرده تا مردمشناس با مقایسه و ترکیب آن به نتایج کلی دست یابد. هر مردمشناسی میتواند مردمنگار باشد؛ ولی مردمنگار لزومی ندارد که مردمشناس باشد. «مردمنگاری قابل تفکیک به رشتههای دیگری نیست؛ ولی مردمشناسی به رشتههای فرعی دیگری چون مردمشناسی اقتصادی، مردمشناسی سیاسی، مردمشناسی حقوقی و ... نیز قابل تقسیم است.»[6]
جامعهشناسی و مردمنگاری هر دو به مطالعه جامعه میپردازند؛ ولی مردمنگاری، بیشترین توجه خود را به جوامع ابتدایی معطوف داشته است. جامعهشناس با مطالعه گذشته، بیشتر تلاش در پی پیشبینی و شناخت شرایط جوامع پیشرفته و عصر جدید دارد. مردمنگاری در مطالعات خاص خود که اغلب به صورت مونوگرافی است، تمامی جنبههای زندگی، سنن و آداب و رسوم را از نزدیک بررسی میکند؛ در حالی که جامعهشناس در مطالعات خود، جنبهای خاص از زندگی اجتماعی را مدنظر قرار میدهد. بررسیهای مردمنگاری، بیشتر کیفی است؛ در حالی که جامعهشناس هم از دادههای کیفی و هم کمّی بهره میجوید.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان