كلمات كليدي : مسأله اجتماعي، اجتماع، مشكلات اجتماعي، نابهنجاري هاي اجتماعي
نویسنده : روح الله رضواني
مسأله اجتماعی(Social Problem) یا (Social Issue)، عبارت از وضعیتی است که به نظر تعداد افراد جامعه؛ چه آنان که درگیر مسألهاند، یا افراد دیگر که مبتلابه مسأله نیستند، مایه سختی تلقی شود؛ هرچند امکان بهبود داشته باشد. مسأله اجتماعی، هم شامل موقعیت عینی و هم تفسیر ذهنی از وضعیت اجتماعی است، که جامعه را در حالت بحرانی قرار میدهد. مسأله اجتماعی، شامل بزهکاری نوجوانان، جرم، الکلی بودن مزمن، خودکشی، اختلال روانی، طلاق، تبعیض قومی و گروهی، کمبود مسکن، بیکاری، اعتیاد به مواد مخدر و غیره میشود.[1]
"اجتماعی بودن" در وسیعترین معنا، هر نوع رفتار یا نگرشی است که از طریق تجربه حال یا گذشته، از رفتار سایر مردم تأثیر پذیرفته؛ یا اشاره به رفتاری است، که به سوی سایر مردم جهتگیری شده است. اجتماعی بودن در برخی موارد به همکاری یا کنش گروهی، سازمانیافته و هدفمند محدود میشود. گاهی اوقات هم دلالت ضمنی اخلاقی داشته و به کنشی اشاره میکند که به سوی رفاه کل جامعه و یا اعضای محروم آن، جهتگیری شده است. در اغلب موارد، اجتماعی بودن، بدون هیچ صبغه اخلاقی لازمی، برای اشاره به آگاهی از احساسها و نگرشها، به دیگران و برای اشاره به رفتاری که متأثر از چنین آگاهی باشد، به کار برده میشود.[2]
پس از آغاز انقلاب صنعتی با تغییرات بهوجودآمده، مشکلات مختلف در جهان بهویژه در کشورهای صنعتی پدیدار گردید. تأسیس کارخانههای مختلف همراه با استخدام افراد در آن به مرور زمان استقلال و خلاقیت افراد را از آنها گرفت، صنعت بر انسان مسلط گردید و این امر باعث شد که مسائل و مشکلات برای انسان صنعتی به وجود آید و او را در تنگنا و فشار قرار دهند. مشکلات بهوجودآمده در جریان صنعتیشدن، تأثیراتی بر روی افراد، خانواده، روحیات، طول عمر، مرگ و میر، آلودگی محیط زیست، تعذیه و ... گذاشت. از نمیه دوم قرن هجدهم نظام و سیستم کارخانهای به جای نظام دستی قرار گرفت. در جریان صنعتیشدن با تغییرات سریع در جوامع نظام خانوادهها دگرگون گردید و با گسترش حرکت افراد از روستاها به سوی شهرها، تغییرات فرهنگی را به ارمغان آورد و باعث ناهنجاریهای اجتماعی، انحرافات جنسی، اخلاقی، افزایش طلاق و ... در نقاط مختلف جوامع صنعتی گردید، که جامعهشناسان را واداشت تا به بررسی و تحلیل مسائل اجتماعی در جوامع بپردازند.[3]
زمینههای مسئله اجتماعی
زمینههای مسئله اجتماعی مربوط به عوامل و شرایط مختلف موجود در جامعه، تغییـرات ناهماهنگ و ترکیب نامتـوازن ارکان و مؤلفههای درونی و بیرونی جـامعـه می باشد. وجود خشونتهای خانوادگی؛ رفتار نابهنجار افراد و گروه های اجتماعی زمینه را برای گسترش مسائل اجتماعی در جامعه تقویت می کند.[4] پیشرفت وسایل زندگی و ارتقای آن، بهخصوص در کشورهای جهان سوم، با تغییرات سریع اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی همراه بوده؛ که تغییرات ناگهانی در این کشورها باعث تضاد و تفاوت های بیرویه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی گردیده است. دگرگونیهای فوق، شکاف بین فقراء و اغنیاء را تقویت نموده؛ که اختلاف طبقاتی و تفاوتهای سطح زندگی در شهـرها و روستـاها بیانگر وجود این شکاف و گسترش مسائل اجتماعی می باشد.[5]
عوامل تحقق مسائل اجتماعی
بیشک عوامل مختلفی در تحقق مسائل اجتماعی نقش دارد؛ ولی در این میان برخی از عوامل، نقش بارزتری در رابطه با مشکل اجتماعی دارند که در نوشتار، به برخی از این عوامل، اشاره میشود:
1) عوامل اقتصادی
عوامل اقتصادی نقش اساسی در شکلگیری مسائل اجتماعی دارد؛ مشکل اقتصادی از جمله مسائلی است که همواره دامنگیر خانواده ها در زندگی روزمرهشان است. بیکاری و عدم وجود شغل برای افراد، بهخصوص سرپرست خانواده باعث عدم تأمین مخارج خانواده و بهویژه فرزندان میگردد. در برخی موارد، والدین برای تأمین مخارج فرزندانشان، مجبورند همزمان چند شغل، با درآمد پایین را تجربه کنند. این کار، با عدم رسیدگی به تربیت فرزندان همراه است. از همینرو زمینه و بستر برای شکل گیری مسائل اجتماعی هموار میگردد.[6]
2) عوامل فرهنگی
عوامل فرهنگی در شکلگیری مسائل اجتماعی نقش بسیار اساسی دارد؛ زیرا اگر بخشهای مختلف فرهنگی نتواند در کنار سایر جنبههای زندگی اجتماعی رشد کند، شکاف فرهنگی در جامعه به وجود خواهد آمد. در اینصورت توازن فرهنگی در اجتماع بههم خورده و به دنبال آن، تأخر فرهنگی در جامعه به وجود میآید، افکار و اهداف افراد در جامعه به هم میریزد و در مواردی منجر به رفتار انحراف آمیز می گردد.[7] به عنوان مثال اگر میان پیشرفت در بخش تولید ماشین و فرهنگ ترافیک در جامعه، توازن برقرار نگردد، با مشکل ترافیک در جامعه روبرو خواهیم بود؛ که در برخی موارد، زمینه ساز مسائل اجتماعی است.
3) عوامل اجتماعی
عوامل اجتماعی به عنوان مؤثرترین عناصر در بروز و پیدایش مسئله و آسیبهای اجتماعی نقش اساسی دارند.[8] زیرا فرد، خانواده و جامعه یک مثلث را تشکیل می دهند که اختلالات رفتاری در هریک از آنها سبب ایجاد آسیبها و پیدایش مسئله بسیاری در جامعه میگردد. دروغگفتن، سیتز و درگیری، عدم احساس مسئولیت، انحرافات اخلاقی، عدم دلبستگی و سرسپردگی اعضای خانواده نسبت به هم، طلاق و اعتیاد را میتوان از عوامل خشونتزا در بستر جامعه و خانواده دانست.[9] در این مختصر از میان عوامل اجتماعی به دو مورد اعتیاد به موادمخدر و طلاق که بیشتر دامنگیر جامعه بشری است اشاره میکنیم:
الف) اعتیاد به مواد مخدر، از مسائلی است که دامنگیر بسیاری از خانوادهها است؛ که باعث از هم پاشیدن بنیان خانواده میشود. رفتار خشونتآمیز در افراد معتاد در حد بالا و وفاداری و تعهد نسبت به خانواده بسیار کم است؛ از اینرو ارتکاب جرائم در افراد معتاد به دلیل ضعف روابط خانوادگی بسیار زیاد است. بسیاری از معتـادان برای تأمین مخارج مواد، دست به کارهای خطرناکی چون دزدی، تجاوز به دیگران و آدمکشی میزنند؛ که همه، از جمله موارد رفتار نابهنجار افراد معتاد به مخدر، میباشند.[10]
ب) طلاق، یکی دیگر از مسأله اجتماعی است که باعت از هم پاشیدن بنیان خانوادهها شده و آثار مخرب آن جامعه را دچار ناهنجارهای فراوان میسازد. از جمله آثار مخرب طلاق، میتوان بر مشکلات زوجین بهویژه زنان مطلقه، اشاره نمود؛ خصوصاً مادرانی که فرزند خردسال دارند، با مشکلات مالی شدیدتری گرفتار میشوند. فقدان شوهر به عنوان منبع اصلی نانآور در خانواده، به چالش بزرگی در زندگی زنان تبدیل میشود. از طرفی زن، وظیفه و نقش مادری برعهده داشته و رسیدگی به کوکان و تدارک امکانات لازم برای تحصیل فرزندان جزءمسئولیتهای وی محسوب میشود.[11]