24 آبان 1393, 14:8
كلمات كليدي : نظريه، انديشه اجتماعي، نظريه اجتماعي، پارادايم، فرانظريه
نویسنده : مهدي بختياري
در تحلیل پیچیدگی اقتصاد، جامعه و فرهنگ نوینی که در حال پدید آمدن است، از انقلاب تکنولوژی اطلاعات سخن میگویند. این پارادایم در سال 1970 بر محور تکنولوژی اطلاعات عمدتاً در آمریکا سازماندهی شد که البته تنها بخش خاصّی از جامعه آمریکا، در تعامل با اقتصاد جهانی و جغرافیای سیاسی جهان، شیوهای نوین از تولید، ارتباط، مدیریت و زندگی را برگزید. این پارادایم تأثیرات عمیقی بر شکلها و تکامل تکنولوژی جدید اطلاعاتی داشته است. به عبارتی، گسستن از الگوهای رفتاری ریشهدار و مستقرّ و ارزشهای اجتماعی(خواه در جامعه به طور کلی و خواه در جهان تجارت)، نقش بسزایی در رشد نظام جهانی اطلاعات داشته است. تأکید بر ابزارهای فردی، تعامل،شبکه سازی و جستجوی سرسختانه پیشرفتهای جدید تکنولوژیک، روحیه آزادیخواهانهای را رواج میدهد که در جنبشهای 1960 شکوفا شده بود. با این وجود به محض اینکه تکنولوژی نوین اطلاعات رواج یافت و توسط کشورهای مختلف، فرهنگهای متفاوت سازمانهای متنوع و اهداف گوناگون به خدمت گرفته شد، در همۀ کابردها و استفادهها، رشدی انفجارگونه یافت و تبدیل به الگویی مسلط در مدیریت و خصوصاً سیستم علمی کشورها و تولید، توزیع و آموزش دانش شد.[1]
نظام جهانی که عبارت از یک نظام اجتماعی با ابعاد جهانی است و همۀ جوامع را در چارچوب یک نظام جهانی به هم پیوند میدهد، میتوانی آن را بعنوان یک جامعۀ واحد جهانی تصوّر کرد که از حدود قرن هفدهم بوجود آمده[2] و در حوزههای مختلف، فرآیندی را با نام جهانی شدن بسط و توسعه داده است. مثل جهانیسازی اقتصاد یا دهکدۀ جهانی که ناظر به سیطرۀ امپریالیسم بر کل جهان است، ولی نظام جهانی ارتباطات که مؤلفه اصلی آن سیطرۀ تکنولوژی اطلاعات بر کل جهان است(که از طریق ارتباطات ماهوارهای، شبکههای رادیویی و تلویزیونی و ارتباطات تلفنی و کامپیوتری عمل میکند)، یکی از حوزههای نظام جهانی است.[3]
امروزه در جهانی زندگی میکنیم که اشتراکات زیادی پیدا کردهایم. این امر تا حدّ زیادی نتیجۀ برد جهانی رسانههای ارتباطی است. امروزه انسانها از طریق تلویزیون، خبرهای فوری جهان را میبینند؛ گزارش وقایع جدید را مشاهده میکنند؛ نمایش برخی رویدادهایی که همان روز یا اندکی پیش از آن در بسیاری از نقاط مختلف دنیا اتفاق افتاده؛ فروش فیلمها و برنامههای تلویزیونی در بازارهای بزرگ بینالمللی، که صدها میلیون نفر اینگونه برنامهها را تماشا میکنند؛ این فرآیند بخشی از توسعۀ نظام جهانی اطلاعات است. یعنی یک نظام بینالمللی تولید، توزیع و مصرف اطلاعات. این نظام جدید اطلاعات، مانند جنبههای دیگر جامعۀ جهانی به طور نامتوازن توسعه یافته و اختلافات میان جوامع توسعهیافته و کشورهای جهان سوم را منعکس میسازد.[4] به عبارتی بسیاری معتقدند که چون کشورهای صنعتی موقعیت برتری در نظام جهانی اطلاعات دارند کشورهای جهان سوم در معرض شکل جدیدی از امپریالیسم رسانهای قرار گرفتهاند.[5]
بعضی از مصادیق امپریالیسم رسانهای عبارتند از:
1) سینما: در دهۀ 1920 هنگامی که فیلمهای سینمایی برای نخستین بار به نمایش گذاشته شد، هالیوود، چهارپنجم مجموع فیلمهایی را که در جهان نشان داده میشد، میساخت و آمریکا همچنان آشکارا بیشترین نفوذ را در صنعت سینما داشته و پخش فیلمهای آمریکایی تقریباً در سراسر جهان شیوع دارد.
2) تلویزیون: درآمدهای صادرات تلویزیون انگلیس و آمریکا تقریباً برابر است و حضور جهانی مهمی در کنار هم دارند.
3) آگهیهای تبلیغاتی: 9 شرکت از میان شرکتهای بزرگ تبلیغاتی جهان، آمریکایی هستند. این شرکتها، شرکتهای بزرگ تبلیغاتی فراملیتی هستند که نقش عمدهای در نظام جهانی اطلاعات دارند.
4) ارتباطات الکترونیکی: نفوذ آمریکا در کانالهای الکترونیکی(که به منظور انتقال بسیاری از اطلاعات مورد استفاده قرار میگیرند و دولتها و شرکتهای بزرگ به آن وابستهاند)، بسیار نیرومند است. حلقههای ارتباطی راه دور که اکنون برای بانکداری، معاملات پولی جهانی و برخی از انواع پخش برنامههای تلویزیونی و رادیویی ضروری است، اکثراً در دست شرکتهای آمریکایی است.[6]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان