25 اردیبهشت 1396, 0:20
گاهي اوقات احساس ميكنيم حال روحمان خوب نيست، ناراحت هستيم و بيحوصله، ارادهاي براي هيچ كاري نداريم و احساس ميكنيم زندگي به شكل زجر آوري تكراري و خالي از هر نوع دلخوشي و انگيزه است. در اين زمانهاست كه در خود، توان اين را نميبينيم كه حتي بلند شويم و ليوان آبي بنوشيم، در تعبير روانشناسی به اين حالتها افسردگی ميگويند، كه متأسفانه در قرن حاضر تعداد بسيار زيادي از انسانها در سراسر دنيا با آن دست به گريبان هستند. ما در اينجا به دنبال ريشه يابی علل بروز اين حالتها نيستيم چرا كه در تخصص ما هم نيست، اما ميخواهيم از سخنان نوراني اهل بيت عليهم السلام كمك بجوييم، همانها كه مأمن وحي الهي بودهاند، همانها كه خوب ميدانند داروي واقعي هر دردي چيست، چرا كه آن بزرگواران را از علم لايزال الهي بهرهاي كامل است. خداوند متعال انسان را آفريده است و به پيچيدگيهاي روح و جسم او كاملاً واقف است، اگر حالمان بد است بايد برويم نزد طبيب روح، آنها خوب ميدانند چگونه حال بد ما خوب ميشود و حتماً راهكارهايشان گره گشاست. در سخنان ائمه عليهم السلام كه جستوجو كرديم به چند نكته جالب، براي تغيير حال بد به حال خوب، مواجه شديم كه به اختصار به آنها اشاره ميكنيم:
حكما گفتهاند كه جسم، مركب روح است يعني جسم وسيله حركت روح است، روح تا در اين دنيا است، بايد با كمك اين جسم به سوى مقصد حركت كند. اگر سوار بر ماشين به سوى مقصدى حركت مىكنيم، بايد مراقب ايمني و سالم بودن ماشين هم باشيم، و گرنه از رفتن باز خواهيم ماند. اگر ميخواهيم حال روحمان خوب باشد و در آن شور پرواز و حس حركت متعالي باشد؛ بايد مراقب جسممان هم باشيم. عواملي چون پرخوری، تنبلي، افراط در خوابيدن و تفريح كردن و... باعث آسيب به جسم ميشود و ما مستقيماً اثر آن را در روح ميبينيم، وقتي يك غذاي سنگين و چرب را بيش از اندازه ميخوريم، احساس ناتواني ميكنيم، توان انجام هر كاري را از دست ميدهيم نه حال مطالعه داريم نه عبادت و نه توان قدم از قدم برداشتن. پيامبر اكرم (ص) فرمود: از پرخورى بپرهيزيد، چون بدن را تباه مىكند، بيمارى پديد مىآورد و سستكننده از عبادت است. (مستدرك الوسائل ۱۶: ۲۱۰، ح ۶) اميرالمؤمنين (ع) فرمود: اگر خداوند صلاح و رستگارى بنده اى را بخواهد، به او الهام مىكند كه: كم سخن گويد، كم بخورد و كم بخوابد. (مستدرك الوسائل ۱۶: ۱۲۳ ح ۱۹) پس براي سفر از حال بد به حال خوب، نخستين قدم رسيدگي به وسيله سفر است، بايد به ميانه روي در خوردن، خوابيدن، تفريح كردن و... جسم را در خدمت روح در بياوريم، مثل ماشيني كه قبل از هر سفري از سالم بودنش اطمينان پيدا ميكنيم.
ما بارها و بارها تجربه كردهايم كه وقتي حال روحمان خوب نيست و دچار سرگرداني و بیحالی هستيم، سعي ميكنيم كه با كسي صحبت كنيم و مشكل خود را با او در ميان بگذاريم، معمولاً در اين مواقع به سراغ كسي ميرويم كه خيلي خوب صحبت ميكند، آنچه كه نياز داريم بشنويم را به ما ميگويد، از اميدواري و توكل ميگويد و در هنگام صحبت او، ما ناخودآگاه احساس ميكنيم كه حالمان دارد بهتر ميشود به گونهاي كه تا چندين ساعت يا حتي چند روز حالمان خوب است و با انگيزه بيشتري به امور زندگيمان ميرسيم. و اين سخنان اثر گذار همان است كه اسلام نامش را موعظه ميگذارد؛ امام علي (ع) ميفرمايند: «احْىِ قلْبك بِالْموْعِظهِ؛ دلت را با موعظه زنده بدار.» (نهج البلاغه، ن ۳۱، ص ۹۰۹) مولا اميرالمؤمنين (ع) ميفرمايند داروي زنده شدن دل موعظه است، وقتي ما سخنرانيهاي علماي اخلاقي را گوش ميدهيم احساس ميكنيم نشاط و اميد در رگهايمان تزريق ميشود، از شنيدن آنچه روح ما تشنه آن است احساس شعف ميكنيم. هزاران قول و قرار با خودمان ميگذاريم كه در روند زندگيمان تغييرات اساسي به وجود بياوريم اما بعد از مدتي كه از شنيدن اين نصايح جان بخش ميگذرد، باز سستي و خمودي به سراغ ما ميآيد، چاره آن هم اين است كه ما به صورت مداوم به يك منبع موعظه وصل باشيم. اگر برايمان مقدور است پاي درس علما و مفسرين برويم، اگر نيست سخنرانيهاي آنها را هميشه همراه داشته باشيم و گوش بدهيم، آن وقت ميبينيم كه از حال بد، خبري نيست و حال ما هميشه خوب است، اگر اين نصايح را در زندگيمان كاربردي هم بكنيم يك انرژي مضاعف خواهيم گرفت و براي تغييرات عميقتر و پوياتر، آماده ميشويم. اما يادمان باشد، موعظهاي در ما اثر خواهد كرد كه آن واعظ خود اهل عمل باشد، موعظه بايد از سرچشمه پاك گرفته شود، و بهترين منبع براي وصل بودن دايم و دريافت موعظه، قرآن كريم و سخنان ائمه اطهار عليهم السلام است. اينها سرچشمههای زندگي بخش حيات دل هستند، اين روحهاي بيحال و رنجور با تغذيه از قرآن و حديث جاني دوباره ميگيرند.
يكي از دلايل مهم گرفتگیهای روحی، دچار روزمرگي شدن و يكنواختي زندگي است، در اين مواقع بهترين كار براي تغيير حال روح سفر است، يك مسافرت خوب به يك جاي خوش آب و هوا ميتواند حال ما را بهتر كند. همانطور كه خداوند تبارك و تعالي ميفرمايد: «ا فلمْ يسيروا فِي اْلارْضِ فتكون لهمْ قلوبٌ يعْقِلون بِها.» (حج: ۴۶)؛ چرا سفر نمیكنند تا در نتيجه سفر قلبهايی پيدا كنند كه با آنها تعقل و فكر كنند. اميرمؤمنان (ع) ميفرمايد: «مسافرت كنيد كه در آن پنچ فايده است: اندوه زدايی، درآمد زايی، دانش افزايی، ادب آموزی و همراهی با شرافتمند.» (مستدرك الوسائل، ج۸، ص۱۱۵) همانطور كه ميبينيم امام علي (ع) نخستين فايده سفر را اندوه زدايي ميداند، پس سفر وسيلهاي براي رسيدن به سلامتي روح و روان است. پيامبر (ص): سافِروا تصِحّوا؛ سفر كنيد تا سالم باشيد. (بحار الانوار، ج ۷۶، ص ۲۲۱).
ريشه بسياری از ناراحتیهای روحی و بدحالی روح، مشكلات زندگی است، مشكلات مالی، بيماریها، تنشهای خانوادگی، ناكامی در رسيدن به اهداف و عوامل متعدد ديگر كه آرامش ما را سلب میكنند. وقتی ما متوجه باشيم كه سامان دادن همه امور، فقط در دست توانای خداوند قادر متعال است، وقتی شروع می كنيم به نيايش كردن و صحبت با خداوند متعال درهايی از اميد بر روی ما گشوده میشود و متوجه می شويم كه اگر همه راهها هم مسدود شود، راه آسمان، راه درخواست كردن از خداوند مهربان هميشه باز است. وقتی دری از اميد باز باشد روح به پرواز در میآيد و به همان سمت میرود و از خمودی و مردگی نجات میيابد. امام صادق (ع) میفرمايد: «دعا كن، زيرا شفای همه دردهاست.» (ميزان الحكمه، محمد محمدی ری شهری، ج ۳، ص ۲۸۴)
روح هم مانند جسم نياز به رسيدگی دارد، اگر به روحمان رسيدگی نكنيم، نتيجه اش بيماریهای روحی و افسردگی خواهد بود، شرط داشتن زندگی شاد و آرام، داشتن روحی سالم و متعالی است، پس با مراقبت از روح و جسممان، يك زندگی ايده آل، برای خود رقم بزنيم.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان