24 اردیبهشت 1396, 23:47
رقابت ناسالم مالي ناشي از چشم و هم چشمي در بين افراد بدون در نظر گرفتن شرايط مالي خانواده انزواي فردي را به دنبال دارد و يکي از عوامل مهم در طلاق زوجهاست که در گام اول با طلاق عاطفي شکل ميگيرد و اين در حالي است که فرزندان و در واقع نسل آينده جامعه از اين رفتار ناهنجار قربانيان اصلي اين رفتار هستند. منشأ چشم و هم چشمي را ميبايست در برخي از غرايز طبيعي و فطري بشر جست. اگرچه شخصي كه گرفتار بيماري چشم و هم چشمي ميشود و اين نابهنجاري را در خود رشد و تقويت ميكند به كژي و بيراهه ميرود. در انسانها غريزه الگوپذيري وجود دارد. همين غريزه است كه آدمي را براي رشد و تعالي و تكامل و جامعه پذيري آماده ميكند. كودكان با تقليد، واژگان را ميآموزند و با تقليد از رفتار بزرگ ترها خود را با محيط اجتماعي هماهنگ ميكنند و با بهرهگيري از آن دانشهاي نظري و تجربي منتقل ميشود و تكامل و رشد فردي و اجتماعي در جوامع انساني روز به روز فزوني مييابد. اما كساني كه دچار نابهنجاري رفتاري چشم و هم چشمي ميشوند از اين مسأله (الگوپذيري و تقليدكردن فطري بشري) به درستي بهره نمیگيرند و آن را در جايي نادرست هزينه و خرج ميكنند. همانند اين مسأله را قرآن درباره تقليد از باورهاي نادرست و آيينها و اعمال و مناسك خرافي مطرح ميسازد و آن را به عنوان تقليد غيرمجاز و ناروا مورد سرزنش قرار ميدهد. بنابراين ميبايست به كساني كه گرفتار چشم و هم چشمي هستند آموخت به جاي آن كه در اين حوزهها از ديگري تقليد كنند، در اموري تقليد كنند كه براي آنان مفيد و سازنده است. عاملي كه قرآن براي چشم و همچشمي برمي شمارد، تكبر است. تكبر خصوصيت ضداخلاقي است كه در همگان به گونهاي وجود دارد. اين خصوصيت كه از آن به رذيلت اخلاقي ياد ميشود موجب ميشود تا شخص خود را برتر از ديگري بيابد. از اين رو ميكوشد تا به هر شكلي شده برتري خويش را نشان دهد و خود را فراتر و بزرگتر و برتر از ديگري بنماياند. اين گونه است كه چيزهايي كه در خود مييابد به رخ ديگري ميكشد و در اموري كه احساس ميكند كه از برتري برخوردار نيست تظاهر به دارايي آن مينمايد. از اين رو مسأله چشم و هم چشمي به عنوان تظاهر براي برتري جويي مطرح ميشود و شخص ميكوشد تا با تظاهر برتري خود را نشان دهد.
بررسي کنيد چه عواملي باعث ميشود به عملکرد ديگران واکنش نشان دهيد. نارضايتي شغلي، خودکمبيني، مشکلات زندگي شخصي، کودکي سخت.
بررسي کنيد کدام جنبه از زندگي ديگران مورد توجهتان قرار گرفته است. اگرچه بيشتر مواقع پول است، اما گاهي اوقات جنبههاي ديگري نيز به ميان ميآيد که ميتواند برخي از افراد را حساس کند. مواردي چون ازدواج خوب، کودکان فوق العاده و شغل تأثيرگذار. گاهي، ديدن مواردي که فرد مايل به داشتن آنهاست چنان روي او اثر ميگذارد که سعي ميکند زندگیاش را بر مبناي استاندارد فردي که آن موارد را دارد، قرار دهد و به طور کلي بخواهد به جاي او باشد. براي اين که خود را از اين احساس رها کنيد اين جنبهها را به بخشهاي کوچکتر واقعي تبديل کرده و بررسي کنيد. مثلاً اگر فکر ميکنيد آن فرد خاص ازدواج بسيار موفقي دارد با خود بينديشيد که ممکن است آنها زندگي عالي و خوبي داشته باشند، اما آنچه جلوي ديد شماست چيزي نيست که هميشگي باشد.
ميزان چشم و همچشميتان را بسنجيد. اندکي حسادت نسبت به ديگران ميتواند انگيزه خوبي براي فرد باشد به طوري که همچون آتشي مسير راهش را روشن ميکند. مسيري که ممکن است حرفه اي راکد يا ارتباطي کسل کننده در زندگي فرد را به سوي رشد تغيير دهد، اما اگر مدام در فکر اين باشيد که ديگري چه کرده و چه ميخواهد انجام دهد تا شما نيز به دنبال آن کار برويد، دچار وسواس فکري مخربي شده ايد که بايد به آن پايان دهيد.
روي اهداف و موفقيتهاي شخصي خودتان متمرکز شويد. به اهداف، اميدها و رؤياهايتان بينديشيد. فرصتهايي که اصلاً نمي توانيد با چشم و همچشمي به دست آوريد.
کارهايي انجام دهيد که توجه بسيار زياد شما را ميطلبد. اين کارها ميتواند کمکهاي داوطلبانه در اجتماع يا فقط نوشتن خاطرات، وقت گذراندن با کودکتان و... باشد. اين روش ميتواند خلاقيت تان را بالا برده و کاري کند که لذت واقعي در زندگي را درک کنيد.
اغلب يا همه افراد، به لحاظ برخوردارى از غريزه «حب نفس»، دوست دارند كه مورد توجه و عنايت قرار بگيرند. توجه به اين نياز، در حدى كه به افراط كشيده نشود و آثار سوء نداشته باشد، عاملى در جهت تغيير رفتار يا ايجاد «انگيزه عمل» در انسانهاست. وقتى كسى را مورد تشويق قرار مىدهيم و به خاطر داشتن صفتى يا انجام كارى مىستاييم، در واقع حس «خوددوستى» او را ارضا كردهايم. اين هم، جاذبه و محبت مىآفريند، هم، نيت و انگيزه پديد مىآورد يا تقويت مىكند. همچنان كه از لفظ تشويق نيز برمىآيد، به معناى «بر سر شوق آوردن» و «راغب ساختن» در ماهيت تشويق نهفته است. اين كار، نيازمند شناخت ما از روحيات و خصلتهاى روانى اشخاص به معناى عام، و از ويژگيهاى روحى فرد مورد تشويق به طور خاص است. در تشويق، بايد از لفظ، شيوه و برخوردى استفاده كرد كه در درون شخص، شوق و نيت و علاقه ايجاد كند و اين محرك درونى، او را به تلاش بيرونى وادار كند، نه اينكه صرفاً يك «تحريك بيرونى» باشد. بعضى خصلت «تشويق ديگران» را ندارند و به دليل خودخواهى، غرور، حسد يا هر عامل ديگر، هرگز زبان به ستايش و تمجيد از خوبيهاى ديگران نمىگشايند و گفتن يك كلمه تشويقآميز، برايشان بسيار سنگين است، هر چند خودشان پيوسته دوستدار آنند كه مورد تشويق ديگران قرار بگيرند. برخى هم به گونهاى تربيت شدهاند كه به راحتى زبان به تعريف از ديگران و خوبيهايشان مىگشايند و نهتنها تشويق خوبان برايشان سنگين نيست، بلكه از اين كار، لذت هم مىبرند. و... چقدر تفاوت ميان اين دو گونه افراد است! داشتن زبان و لحن تشويقآميز، موهبتى خدايى است. نشان كمال روحى و همت بلند و علاقه به بالندگى و رشد انسانهاست. تشويق، در نيكان و نيكوكاران، زمينهى بيشتر براى «عمل صالح» پديد مىآورد و نسبت به بدان و بديها، اثر غيرمستقيم بازدارندگى دارد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان