24 اردیبهشت 1396, 22:52
پدر و مادر مىتوانند هم اثر مثبت و هم اثر منفى روى فرزندان خود بگذارند و اين تأثير تا حدودى به نوع ارتباط كلامى و گفتارى والدين با فرزندان، بستگى دارد. اما به هر حال، چون ارتباطات تنها به صورت كلامى نيست، پس روابط عاطفى نيز در اين عملكرد مؤثر است. مىتوان گفت كه تقليد و تعيين هويت كاملاً به طور طبيعى اتفاق مىافتد بدون اين كه كودك يا والدين طرح و برنامهاى را از پيش براى آن تعيين كنند. والدين خوب، حقيقتاً الگوهاى مثبت و سازندهاى هستند ولى آيا اين موضوع، بدان معناست كه همواره والدين، كارها را به درستى انجام مىدهند و هر چه مىگويند حقيقت دارد؟ جواب اين سؤال منفى است. انسان به گونهاى آفريده شده كه از نقص و خطا و اشتباه مبرا نيست ولى به هر جهت خصوصياتى ويژه و اساسى در او نهاده شده است كه مىتواند به عنوان سرمشق و الگو، در نظر گرفته شود. در اين جا ما به طور اختصار، نمونههايى از اين ويژگىها را مطرح مىكنيم:
بىعيب و نقص بودن، ايدهاى است كه هرگز عملى نمىشود و نابجا است. انسانها همواره بايد وجود نقص را در خود و ديگران پذيرا باشند و با ميل و رغبت، خطاهاى خود را بپذيرند و در جاى مناسب عذرخواهى كنند، مسئوليت اشتباهات خود را به عهده بگيرند و اگر صدمهاى به ديگران وارد ساختهاند درصدد اصلاح آن برآيند. همچنين همه بايد توانايى بخشش را در خود پرورش دهند و خطاهاى ديگران را ببخشند خصوصاً اگر كودكان مرتكب اين خطاها شده باشند.
كودكان صداقت و درستى را تشخيص داده و مورد احترام قرار مىدهند و بيشتر آنان قادرند كه ريا و دورويى را برملا كنند. دورويى عملى است كه اعتماد و احترام را از بين مىبرد. اگر تمايل داريم كه فرزندانمان با ما صادق باشند هرگز نبايد رفتار دورويانه و غير مسئولانه از خود بروز دهيم و يا درصدد پنهان كردن آن برآييم. اگر مىخواهيم كودكان با ما روراست باشند و احساسات خود را به روشنى بازگو كنند، ما نيز بايد با آنها صادق باشيم. والدين بايد همواره خواستههاى خود را به روشنى براى فرزندان بازگو كنند تا آنها بيشتر متوجه انتظارات پدر و مادر گردند و بتوانند نيازهاى خود را ابراز دارند.
ما بايد وظايف خود را در قبال خانواده و اجتماع به درستى انجام دهيم، به قولهاى خود وفا كنيم و هرگز قولى ندهيم كه نمىتوانيم آن را به انجام رسانيم، همچنين بيش از توانايى خود، مسئوليتى را پذيرا نباشيم. ما والدين بايد از لحاظ جسمى و روحى، نيازهاى فرزندان را برطرف كنيم و با حضور خود، توجه كافى را به آنان معطوف بداريم.
گوش شنواى خوبى براى ديگران باشيم، حتى اگر آن فرد، کودک ۵ ساله باشد. اگر ما خواستار احترام از سوى فرزندان هستيم، خود نيز بايد محترمانه با آنها رفتار كنيم. هرگز نبايد ديگران را مورد انتقاد و تحقير قرار دهيم خصوصاَ اگر فرزندمان باشد زيرا اين عمل سبب مىشود كه او مسئوليتپذيرى را فرا نگيرد و به جاى آن انتقاد كردن در مورد ديگران را بياموزد و همچنين خود را به خاطر اشتباهاتش، محكوم كند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان