24 اردیبهشت 1396, 23:46
وقتی سخن از «ادب» به میان میآید، نوعی رفتار خاص و سنجیده با افراد پیرامون (از كوچك و بزرگ و آشنا و بیگانه) در نظر میآید. ادب سفره ای از نیكیها است كه مردم بر گرد آن جمع میشوند و همگان آن را نیكو میشمارند. تعاریف متعددی ازاین واژه در فرهنگ نامههای فارسی ارائه شده كه در عمده آنها، به عناصری مانند: نیكی احوال و رفتار پسندیده و شایسته بودن و حُسن معاشرت و رعایت حرمت اشخاص توجه شده است. واژه اَدَب در قرآن به كار نرفته، ولی در آیات فراوانی، به مفهوم آن كه مجموعه گسترده ای از روابط فردی و اجتماعی را دربرمی گیرد، اشاره شده است. اما در کلام معصومین علیهم السلام با عبارات و تأکیدات گوناگون به ادب اشاره شده است. به فرموده امام علی(ع): لِكُلِ امرٍ ادَبٌ. هر كاری، آدابی [و آیینی] دارد.
امام صادق (ع) فرمود: پدرم مرا به سه نكته ادب كرد... فرمود: هر كس با رفیق بد همنشینی كند، سالم نمیماند و هر كس كه مراقب و مقید به گفتارش نباشد پشیمان میگردد و هر كس به جاهای بد، رفت و آمد كند، متهم میشود: «ادبنی ابی بثلاث... قال لی: یا بُنیَ! مَنْ یَصْحَبْ صاحبَ السوءِ لا یسلِمْ و مَن لا یقیدْ الفاظَهُ یَنْدَم و مَن یَدْخُلْ مداخِلَ السوءِ یُتَهمْ.» آنچه در این حدیث مطرح است، ضابطه داشتن است که عبارتست از: «دوستی» و «گفتار» و «معاشرت».
یكی از نكات مهم مربوط به معاشرت، آن است كه آنچه را درباره خود نمیپسندی، درباره دیگران هم روا ندانی و آنچه نسبت به خویش دوست میداری، برای دیگران هم بخواهی و آنچه را در كار دیگران زشت میشماری، برای خود نیز زشت بدانی. اگر از كارهای ناپسند دیگران انتقاد میكنی، همان كارها و صفات در تو نباشد. این نوعی «خود ادب كردن» است و كسی به این موهبت دست مییابد كه از فرزانگی و هوشیاری و عقلانیتی تیز و بصیر برخوردار باشد. به فرموده حضرت امیر (ع): «کفاک اَدبا لِنَفْسِکَ اِجتنابُ ما تَکْرَهُهُ مِنْ غیرِکَ»؛ در ادب كردن تو نسبت به خویشتن، همین تو را بس كه آنچه را از دیگری ناپسند میبینی از آن پرهیز كنی.
هر كس حد و مرز خود را بشناسد و از آن فراتر نرود، دارای ادب است. بی ادبی، نوعی ورود به منطقه ممنوعه و پایمال كردن حد و حریم در برخوردهاست. ادب، به خودی خود یك ارزش اخلاقی و اجتماعی است و ارزش آفرین، هم برای فرزندان، هم برای اولیا كه تربیت كننده آنان هستند. امام علی(ع) فرمودند: «بهترین ادب آن است که تو را از نارواها باز دارد»، برگزیدن راستی و دوری از دروغ، زیباترین و برترین ادب است و خویشتن داری به هنگام خواهش و ترس، از بهترین ادبهاست.
ادب در هر كه و هر كجا باشد، هاله ای از محبت و مجذوبیت را بر گرد خود پدید میآورد و انسان با ادب را عزیز میدارد. انسان برای نیل به سعادت دنیا و آخرت و محبوبیت نزد خداوند و بندگان خداوند، به ادب نیاز دارد، به فرموده امام علی (ع): إنَ الناسَ إلی صالِحِ الاَدَبِ احوَجُ مِنهُم إلَی الفِضَهِ وَ الذَهَبِ. مردم، به ادبِ نیكو نیازمندترند تا به سیم و زر.
ظرفيت ما براي زندگی خلاق، موفق و شاد به نگرش و طرز تفكر ما بستگی دارد و این امر هم فقط با هدفمندی، برنامه ریزی، نظم و تلاش به دست میآید و غیر از این هر راه دیگری فقط بیراهه و عمر تلف کردن است. روزمرگي و لحظهای زندگی کردن یکی از آسیبهای رایج شیوه و سبک زندگی میانگین جامعه است، این در صورتی است که برنامه ریزی خيلي از سختیها و ناکامیهای زندگی را از بین میبرد و انسان را در مسیر رشد و ترقی قرار میدهد. تقریباً همه افراد به دنبال موفقیت و شادی در زندگی هستند و این امر را بیشتر در بیرون جستوجو میکنند، در حالی که موفقیت و شادی در زندگی در مجموع در دست خود افراد است. اگر هر فرد برای زندگی خود برنامه داشته باشد گذشته از حوادث استثنائی و خارج از کنترل آدمی، موفق خواهد شد و به شادی خواهد رسید. وقتي از زندگی با برنامه سخن به ميان ميآيد مقصود نظم و هدفمندی است. ما تنها زماني ميتوانيم در هر مقام و موقعيت رشد کنیم كه براي انجام هر كار، به جاي مصلحت جويي از ديگران و يا استفاده از كتابهاي راهنما، با برنامه ریزی خود و اندیشه خلاقانه جلو برویم. زندگی با برنامه و خلاقانه نیازمند آن است که نخست اهداف زندگی مشخص شوند، چرا كه بدون هدف سراسر زندگي بيهوده خواهد بود، هر برنامهاي تعيين مسير حركتي است از يك مبدأ كه در آن قرار گرفتهايم به سوي مقصد بدين منظور بايد به نكاتی توجه کرد. تعيين اهداف اصلی، مشخص کردن هدفهاي فرعی، کمک گرفتن و مشورت با افراد آگاه، اولويت بندی اهداف اصلی و فرعی، تعیین زمان لازم براي رسيدن به هر يك از اهداف، توجه به توان، استعداد، علاقه و امكانات خود در برنامهریزی، در نهایت قرار دادن كارها و فعاليتهايي که رسیدن به اهداف را ممکن میسازد در برنامه روزانه و هفتگي، ماهیانه و سالیانه. رسیدن به موفقیت در زندگی به نگرش و طرز تفكر ما بر میگردد. طبيعي است كه چنانچه همه چيز بر وفق مراد باشد و امور آنگونه كه انتظار است پيش برود، اهداف محقق خواهد شد، اما در واقع هنگام برخورد با موانع و تنگناهاست كه ظرفيت آدمي در بوته آزمايش قرار ميگيرد و چنانچه در اين آزمون سربلند بيرون آيد پاداش ارزنده اي كه همانا شادي است نصيبش ميشود. انسان در برخورد با مشکلات باید ترديد درباره خود را رها کند و از بدترين موقعيت ممكن، بيشترين بهره را نصيب خود كند و در نامساعدترين موقعيتها، كوچكترين فرصتها را دريابد و از آن در جهت ايده آل و آرمان خود سود ببرد. زندگی کردن موفق و شاد وقتی به دست میآید که با برنامه ریزی از فرصتها و لحظهها برای زندگی ایدهآل به نحو مطلوب استفاده کنیم و نگذاریم روزها از پس یکدیگر گذر کنند و ما هیچ بهرهای از آن نبریم که قطعاً در آینده ممکن است خسران بزرگ نصیب مان شود. این امر ممکن نیست مگر با اندیشه و تدبیر درست برای رسیدن به یک هدف که همانا رشد و تعالی که خداوند برای ما چه در بعد مادی و چه در بعد معنوی زندگی در نظر گرفته است. پس باید از لحظه لحظه زندگی استفاده نمود و برای آن برنامه داشت و بدانیم از زندگی چه چیزی را میخواهیم.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان