23 فروردین 1396, 5:48
بارها ما را از آه و نفرين مظلوم ترسانده و گفته اند که آه مظلوم خانمانسوز است. پيامبر(ص) هشدار داده و مي فرمايد: اتقوا دعوهًْ المظلوم فإنها تصعد الي السماء کانها شرارهًْ؛ از نفرين مظلوم بترسيد که چون شعله آتش بر آسمان مي رود .(نهج الفصاحه ص 163 ، ح 47)
شعله هاي سرکش آه و نفرين مظلوم هر کسي را بگيرد نابود و خانه خراب مي کند؛ زيرا خداوند خود مدافع مظلوم است. اصولاً بر اساس آيات قرآن هر کسي که در مقام اضطرار قرار گيرد و خالصانه خدايش را بخواند خداوند خود عهده دار امور او مي شود؛ زيرا چنين شخصي امور خويش را به خدا واگذار کرده و خدايش را وکيل خود قرار داده است. تفاوت وکالت خدا با انسان اين است که خدا وقتي وکالت کسي را به عهده گرفت خودش همه چيز را به عهده مي گيرد و از مقام ولايت،کار را پيش مي برد.
اگر بخواهيم تصوير درستي از ولايت داشته باشيم بايد به کودک شيرخواري اشاره کنيم که همه چيزش را مادر به عهده مي گيرد و کودک هيچ کاري را نمي تواند انجام دهد و حتي نمي تواند پستان مادر را پيدا کند تا از آن شير بنوشد. اين مادر است که با ولايت خويش عهده دار همه امور است. وکالت الهي نسبت به اين انسان اين گونه است؛ اما وکالت انسان نسبت به همنوع خود مانند داستان کودکي است که خودش از عهده برخي از کارها بر میآيد و تنها نيازمند ياري است. در حقيت وکالت الهي همان ولايت است و وکالت انساني همان نصرت و ياري است.
حالا در نظر بگيريد که خداوند ولايت مظلوم را به عهده گرفته و وکالت اين شخص را دارا است. در اين صورت، خداوند همه کارها را به عهده مي گيرد و کسي که به مظلوم ظلم روا دارد و او کسي را نداشته و تنها خداوند را وکيل و وليّ خود قرار دهد، آن زمان خداوند مستقيم عهده دار شده و طلب حق مظلوم مي کند.
گفته شد که خداوند مهمترين شرط استجابت دعا و نفرين را اضطرار و خلوص دانسته است و مي فرمايد: اَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَکْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُکُمْ خُلَفَاء الْاَرْضِ اَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِيلًا مَّا تَذَکَّرُونَ؛ يا کيست آن کس که درمانده را- چون وي را بخواند- اجابت مي کند و گرفتاري را برطرف مي گرداند و شما را جانشينان اين زمين قرار مي دهد؟ آيا معبودي با خداست؟ چه کم پند مي پذيريد.(نمل، آيه 62)
پس خداوند شرط استجابت دعا را اضطرار شخص دانسته است. مضطر کسي است که در ضرورتي گرفتار آمده و نمي داند چه کند و تنها خدا را مي بيند. آنگاه است که خداوند بدیها را از او دور مي کند و او را به عنوان خليفه و جانشين خويش قرار مي دهد. پس مضطر، خليفه الهي مي شود و قدرت تصرف مي يابد. همچنين خداوند با اشاره به نقش خلوص در استجابت مي فرمايد کسي که در دريا در حال غرق شدن است خلوص دارد، همان خلوص و اضطرار در حال دعا نيز تأثير خود را مي گذارد حتي اگر پس از آن يا قبل آن اضطرار و خلوص نداشته باشد، چنانکه مي فرمايد کساني که با اخلاص در حال غرق شدن دعا میکنند، پس از نجات شرک مي ورزند و خلوص خود را از دست مي دهند: او کسي است که شما را در خشکي و دريا مي گرداند، تا وقتي که در کشتي ها باشيد و آنها با بادي خوش، آنان را ببرند و ايشان بدان شاد شوند [به ناگاه] بادي سخت بر آنها وَزَد و موج از هر طرف بر ايشان تازد و يقين کنند که در محاصره افتاده اند، در آن حال خدا را پاکدلانه میخوانند که: «اگر ما را از اين [ورطه] نجات دهي، قطعاً از سپاسگزاران خواهيم شد.» پس چون آنان را رهانيد، ناگهان در زمين بناحقّ سرکشي مي کنند. اي مردم، سرکشي شما فقط به زيان خود شماست. [شما] بهره زندگي دنيا را [مي طلبيد]. سپس بازگشت شما به سوي ما خواهد بود. آنگاه شما را از آنچه انجام مي داديد باخبر خواهيم کرد.(يونس، آيات 22 و 23)
مظلوم حتي اگر مؤمن و مسلمان نباشد تنها به صرف مظلوم بودن و به شرط اضطرار و خلوصي که به سبب ناتواني به او دست مي دهد دست به دعا بردارد و نفرين کند، نفرين او همانند شعله هاي سرکش به آسمان بالامي رود و بر سر ظالم فرود مي آيد و او را میسوزاند. پس از نفرين مظلوم بايد ترسيد.
روزنامه كيهان، شماره 21305 به تاريخ 25/12/94، صفحه 8 (معارف)
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان