نويسنده: عسكر كرم خانی
يکي از سنت هاي الهي سنت استدراج است. پس از آنکه خداوند از شخص و يا گروه و يا جامعه مأيوس شد و پيامبر و امام معصومي که شاهد و گواه خدا بر امت است و اميد از او برداشت، چنين شخصي را به خود واگذار مي کند و تمامي امکانات و بهره مندي ها را در اختيارش مي گذارد تا گام به گام به دره هولناک تباهي و دوزخ خشم و غضب الهي افتد.
نويسنده در مطلب حاضر با مراجعه به قرآن مي کوشد تا علل و عوامل سنت استدراج را شناسايي و معرفي کند تا با دوري از آنها از افتادن در اين ورطه خطرناک که به ظاهر امنيت و آرامش و آسايش و در باطن خشم و غضب الهي است خودداري کنيم.
مفهوم شناسی استدراج
استدراج به معناي نزديک کردن تدريجي و گرفتن آرام آرام است. (مفردات راغب و لسان العرب ابن منظور ذيل واژه درج)
در قرآن به قرينه مقام در آيه 182 سوره اعراف (سنستدرجهم من حيث لايعلمون)، استدراج به معناي نزديک کردن تدريجي و پله پله شخص و مهلت دادن به او در راستاي نابود ساختن وي به عذاب دنيوي و اخروي به کار رفته است. (کشاف زمخشری، ج 2، ص 182 و مفردات راغب همان)
برخي در تفسير آيه ياد شده گفته اند که مقصود از استدراج آن است که انسان از نعمت و رفاه برخوردار شده و در حال غفلت به خدا و هدف آفرينش، به هلاکت و عذاب الهي گرفتار شود. (لسان العرب، همان)
خداوند اين معنا را با واژگان و اصطلاحات مختلفي بيان کرده است و در آيات قرآن براي بيان اين مفهوم واژگاني چون املاء (مهلت دادن)، امهال، مد (به تشديد دال)، نذر (رها و ول شدن)، متاع و تمتع (بهره مندي) استفاده شده است.
عوامل استدراج
بي گمان مهم ترين دليل براي استدراج کفر و پافشاري در آن است. کساني که بر بينش غيرتوحيدي خويش اصرار و پافشاري مي ورزند و با بينش نادرست و غلط خويش نگرشي را در پيش گرفته و رفتارها و کردارهايي را انجام مي دهند، از کساني هستند که احتمال گرفتارشدنشان در دام استدراج و سنت آن زياد است.
آيه 126 سوره بقره و 178 سوره آل عمران و آياتي چند ديگر به اين مسئله پرداخته و با تأکيد بر نقش منفي کفر و بينش غلط و نادرست آن، توضيح مي دهد که چگونه کفرورزي به عنوان مهم ترين عامل مي تواند آدمي را به دام استدراج اندازد و زمينه برخورداري از نعمت را براي شخص فراهم آورد به طوري که ناگهان از جايي که احتمال ندارد ضربه مي خورد و به دوزخ هلاکت و خشم الهي گرفتار مي شود.
خداوند بيان مي کند که کافران به سبب کفرشان به حال خويش واگذار مي شوند و در آيه 11 سوره يونس و نيز 44 سوره حج تبيين مي کند که سبب اين واگذاري، کفرشان به خدا و قيامت و تکذيب پيامبران است.
به سخن ديگر کفر مي تواند نسبت به خدا و يا معاد و يا پيامبران و آموزه هاي وحياني آنها و يا همه آنها باشد. بر اين اساس هرگونه بينش کفري مي تواند عامل اصلي براي استدراج باشد. (لقمان آيه 23 و 24 و حجر آيه 2 و 3 و آل عمران آيات 196 و 197) گمراهي چنانکه آيه 75 سوره مريم بيان مي کند، عامل ديگري براي ابتلای آدمي به سنت استدراج و مهلت يابي او در زندگي و گرفتاري به آتش دوزخ پس از مرگ مي باشد.
بنابراين کساني که اهل گمراهي هستند، در دنيا به آنها مهلت داده مي شود تا هر گونه خواستند زندگي کنند و نعمت هاي بسياري را به کار مي گيرند ولي در هنگامي که به پايان خط مي رسند دست خالي مي باشند و به خاطر سبکي اعمال، در آتش خشم الهي گرفتار مي شوند. چنانکه گفته شد تکذيب آيات الهي و پيامبران(ع)، يکي از عوامل کفر و در نتيجه عامل استدراج و قرار گرفتن در دام املاء و امهال است که سرنوشت بدي را براي آدمي رقم مي زند. اين مطلب در آيات 182 سوره اعراف و نيز 44 و 45 سوره قلم مورد تأکيد قرار گرفته است و از مردم خواسته شده که در دام استدراجي که سبب آن تکذيب آيات الهي و آموزههای وحياني است نيفتند.
تا اينجا سخن از مباحث اعتقادي و بينشي است. به اين معنا که علل و عوامل پيش گفته براي گرفتاري در دام استدراج و امهال، مسائل بينشي و اعتقادي بوده است. اما شخص اگر چه از نظر اعتقادي و بينشي، به نظر انسان درست و سالم مي باشد ولي ممکن است علل و عوامل او را به دام استدراج بکشاند. اين علل و عوامل، در حوزه نگرشي دسته بندي میشود.
از جمله عواملي که قرآن در اين حوزه مطرح مي کند، ظلم و ستم پيشگي است که موجب استدراج مي شود. خداوند ملت ظالم و ستم پيشه را در حالت استدراج قرار مي دهد و اجازه مي دهد تا در مدت مشخصي که براي آنان در نظر گرفته است به ظلم و ستم ادامه دهند و ناگهان زماني که اجل امت رسيد آنان را به عذابي سخت مي گيرد. (حج آيه 28)
آيه 42 و 43 سوره ابراهيم در تحليل استدراج نسبت به ستمگران بيان مي کند که خداوند براي اينکه ظالمان در آخرت به عذابي سخت تر گرفتار شوند مهلت مي يابند تا در زمين هرگونه خواستند عمل کنند و مرگشان را به تأخير مي افکند تا ناگهان آنان را گرفتار روزي کند که چشمانشان از حدقه بيرون مي زند و گردنکشان خوار و ذليل مي شوند. چنين حالتي براي کساني که اهل کفران نعمت هستند و به جاي بهره برداري درست، آن را در امور زيانبار هزينه مي کنند نيز وجود دارد؛ به اين معنا که خداوند ناسپاسان را مهلت مي دهد تا در دنيا هرگونه که مي خواهند با نعمت هاي خداوندي برخورد کنند ولي ناگهان آنان را مي گيرد و در آخرت عذابي سخت مي دهد. (نحل آيات 54 و 55)
ارتکاب هرگونه فسق و فجور، عامل ديگري براي گرفتار شدن در دام استدراج است که آيه 16 سوره اسراء با اشاره به قوم بني اسرائيل آن را مطرح مي کند و توضيح مي دهد که خداوند هرگاه بخواهد مردمي را به عذاب سخت در دنيا بگيرد و آن جامعه را کيفر دهد، به مردمانش نعمت هاي فراوان مي دهد و اجازه مي دهد که در رفاه کامل قرار گيرند و چون رفاه موجب جرم خيزي مي شود زمينه براي جرم هاي بزرگ و نابهنجاري هاي اجتماعي خطرساز فراهم مي آيد و به دنبال افزايش رفاه و جرم خيزي، جامعه از درون دچار فروپاشي و تباهي مي شود. اين گونه است که رفاه برخي جوامع را نبايد نعمت شمرد بلکه نشانه اي از استدراج و گرفتار شدن در دام آن است.
خداوند در آيه 16 اسراء مي فرمايد: و اذا اردنا ان نهلک قريه امرنا مترفيها ففسقوا فيها فحق عليها القول فدمرناها تدميرا؛ هرگاه بخواهيم جامعه اي را نابود سازيم به اهل رفاه و مترفان آن فرمان مي دهيم. آنان در آن جامعه به فسق و فجور مي پردازند، ولي ناگهان حکم خداوندي آنان را مي گيرد و آ ن جامعه را به سختي نابود مي کنيم. اين نابودي سخت با افزايش فسق و فجور پديد مي آيد؛ زيرا توانايي جامعه با افزايش فسق و فجور به تحليل رفته و ظرفيت ها و توانمندي هايش نابود مي شود و دچار هلاکت مي شود.
از ديگر عواملي که قرآن به عنوان عامل گرفتاري به سنت استدراج ياد مي کند، استهزاء مؤمنان و افراد با ايمان و تمسخر ايشان است. خداوند در آيات 14 و 15 سوره بقره گرفتار شدن منافقان به سنت استدراج و افزايش تحير و سرگرداني و طغيان آنها را سبب استهزا و تمسخر مؤمنان برمي شمارد. (مجمع البيان ذيل آيه)
چنين عاملي اختصاص به منافقان ندارد بلکه مشرکان و کافران نيز به سبب همين عامل، گرفتار سنت استدراج شده اند چنانکه آيه 32 سوره رعد بدان پرداخته و توضيح مي دهد که يکي از علل ابتلاي کافران به کيفر استدراج، تمسخر پيامبران و مؤمنان بوده است. گناه و جرم (انعام آيات 123 و 124 و نيز اسراء آيات 16 و 17) از ديگر عوامل استدراج است، خدعه و نيرنگ انسان براي هرگونه ارتکاب گناه و جرم نيز علتي ديگر برشمرده است. (انعام آيات 123 و 124 و نيز مدثر آيات 11 تا 18)
از کساني که به سنت استدراج گرفتار شده اند مي توان از ابليس (حجر آيه 34 تا 38 و نيز ص آيات 78 تا 81) ظالمان (حج آيه 48) فاسقان (اسراء آيه 16) کافران (بقره آيه 126) قوم ثمود (ذاريات آيات 42 تا 45) گناهکاران (شعراء آيات 200 تا 206) مشرکان (فرقان آيه 18) تکذيب کنندگان (اعراف آيات 182 و 183) و منافقان (بقره آيات 14 و 15) ياد کرد. با توجه به آيات فوق مي توان نتيجه گرفت که همگان مي بايست خود را از افتادن در دام استدراج بر حذر دارند؛ زيرا علل و عوامل افتادن در دام استدراج، گناه و جرم و فسق است که اختصاصي به گروه هاي کافر و مشرک و منافق ندارد بلکه مي تواند مسلمانان و مؤمنان مراتب پائين را نيز دربر بگيرد. البته مؤمنان دچار فسق و فجور و گناه و جرم مي شوند ولي اين مسئله به شکل روال هميشگي در ايشان نمود پيدا نمي کند و شخص را فاسق و فاجر و مجرم نمیشناسند ولي ممکن است مسلماني گرفتار فسق پيشگي و يا فجور خواهي و مانند آن شود و اين فسق و فجور رويه و روال دائمي او شود. که در اين صورت امکان دارد استدراج او را دربر گيرد، چنانکه قوم بني اسرائيل گرفتار فسق پيشگي و در نهايت سنت استدراج شدند.
باشد با دوري از علل و عوامل استدراج، گرفتار نعمت هايي نشويم که در اصل نقمت و بلا و ابتلايي است که آدمي را ناگهان به دوزخ خشم الهي مي افکند.
روزنامه كيهان، شماره 21541 به تاريخ 2/11/95، صفحه 8 (معارف)