دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

مديريت بحران در نگاه قرآن

No image
مديريت بحران در نگاه قرآن

قرآن کريم به مسئله مديريت بحران در زندگي بارها اشاره کرده است. بنابراين، اختصاصي به يک حوزه از حوزه ها ندارد، چنان که مطالب آن نيز به بعدي از ابعاد نپرداخته است. نويسنده در مطلب حاضر گوشه اي از مسائل و مطالب مطرح در قرآن در حوزه مديريت بحران را تبيين و به برخي از مصاديق آن اشاره کرده است.

مديريت جامع بحران

بحران (Crisis) حادثه اي است که به طور طبيعي هم چون سيل و زلزله يا توسط بشر مانند جنگ به طور ناگهاني يا به طرز فزاينده اي به وجود مي آيد و سختي و مشقتي بر انسان يا جامعه تحميل مي کند که بايد براي برطرف کردن آن اقدامات اساسي و فوق‌العاده‌ای انجام گيرد.

بحران داراي اقسامي است که شامل بلا (Disaster) و فاجعه (Catastrophe) مي شود. پس بحران عبارت است از يک وضعيت غيرمتعادل و ناپايدار که بر اثر وقوع حادثه غيرمترقبه سيل و زلزله و جنگ و آتش سوزي و... در جامعه يا سيستم ايجاد شده است. بحران می‌تواند به وضعيت بهتر يا بدتر منجر شود.

مديريت بحران Managemens) Crisis) در برگيرنده يک سري عمليات و اقدامات پيوسته و پوياست که شامل برنامه ريزی، سازماندهی، تشکيلات و رهبري و مهار و کنترل بحران است.

اهداف مديريت بحران شامل کاهش توان خطر، اعمال کمک هاي فوري و در خور به هنگام ضرورت، دستيابي سريع و عملي به جبران وضع موجود و بازگشت به وضعيت مطلوب و طبيعي است. چرخه مديريت بحران نيز شامل سه مرحله اساسي: آمادگی، پاسخگويی و بهبود و بازسازی است.

مديريت جامع بحران يک اصطلاح جديد است، ولي سابقه اي به اندازه حضور بشر در زمين و دنيا دارد؛ زيرا بشر از همان آغاز با خطر و بحران مواجه بوده است. مديريت جامع بحران، فرآيند عملکرد، برنامه ريزي و اقدامات اجرايي است که توسط دستگاه دولتي، غيردولتي و عمومی پيرامون شناخت و کاهش سطح مخاطرات (مديريت ريسک) و مديريت عمليات مقابله و بازسازي و بازتواني منطقه آسيب ديده (مديريت بحران) صورت مي پذيرد. در اين فرآيند با مشاهده پيش نشانگرها و تجزيه و تحليل آنها و منابع اطلاعاتي در دسترس تلاش مي شود به صورت يکپارچه، جامع و هماهنگ با استفاده از ابزارهاي موجود از بحران ها پيشگيري نموده يا در صورت بروز آنها با آمادگي لازم در جهت کاهش خسارات جاني و مالي به مقابله سريع پرداخته تا شرايط به وضعيت عادي بازگردد.

ابعاد گوناگون بحران

بحران ها اختصاص به يک حوزه از حوزه هاي زندگي بشر ندارد، چنانکه آثار بحران نيز، هم در زندگي فردي و هم اجتماعي بشر خودنمايي مي کند و آثار بسياري در زندگي مادي و معنوي به دنبال دارد. بحران ها- چنانکه گذشت- مي تواند ناشي از بلاياي طبيعي چون سيل، زلزله، توفان، خشکسالي و مانند آن باشد يا آنکه به دست بشر پديد آيد؛ چنانکه بحران هاي اقتصادي، نظامي، سياسي و اجتماعي اين گونه است. بحران مي تواند فردي و يا جمعي؛ منطقه اي يا جهاني باشد.

آثار و پيامدهاي بحران مي تواند در همان لحظه خودش را نشان دهد يا در آينده بروز کند، چنانکه پيامدهاي رواني بحران بيشتر پس از مدت ها ظاهر مي شود.

مهم ترين مسائل و موضوعاتي که در بحران خودنمايي مي کند، شامل اموري چون نقش امنيت و برقراري آن در زمان بحران و پس از آن، برنامه ريزي در هنگام و پس از بحران، نقش ارتباطات زمان بحران، پشتيباني در هنگام و پس از وقوع بحران، پيش بيني و آماده سازي براي بحران، ارزيابي آثار و پيامدهاي بحران، راهکارهاي خروج از بحران، برنامه ريزي کاربردي براي مديريت بحران و همچنين ديگر عناوين و موضوعات و مسائلي از اين دست مي شود.

در آيات قرآن به انواعي از بحران ها چه بحران هاي ناشي از وقوع حادثه غيرمترقبه همانند خشکسالي، زلزله و نيز بحران هاي سياسي و نظامي و اقتصادي اشاره شده و نحوه مديريت آنها نيز بيان گرديده است.

در اينجا به برخي از گزارش هاي قرآني درباره بحران ها و مديريت آنها به عنوان چند مصداق اشاره مي شود:

  1. بحران برهنگی: شايد نخستين بحراني که انسان با آن مواجه شده باشد، بحران برهنگی است. بر اساس گزارش قرآن، وقتي حضرت آدم(ع) با چشيدن (اعراف، آيه 22) يا خوردن (طه، آيه 121) از ميوه درخت ممنوع گرفتار برهنگي شد، تلاش کرد تا بحران را مديريت کند و با پوشاندن خود با برگ هاي درختان، موقتاً بحران را از سر بگذراند و سپس در انديشه جامه اي براي پوشش خود و رهايي از برهنگي شود. بليه برهنگي، بحراني از مصاديق اضطرار بالاختيار بوده است؛ يعني انسان به اختيار و اراده خويش خود را در وضعيت بحرانی برهنگی قرار مي دهد. البته اين بحران برهنگی ارتباط تنگاتنگي با بحران امنيت اخلاقي نيز دارد که پيامدهاي روان شناختي بحران نيز بايد مد نظر قرار گيرد؛ زيرا فقدان پوشش مناسب، آثار و تبعاتي داشته است که روح و روان حضرت آدم(ع) و حوا(س) را مي آزرد. سرعت در مديريت اين بحران نشان دهنده اهميت پوشش و جامه در ذات انساني است، به طوري که فقدان آن براي آنها آزاردهنده و رنج آور بود. از اين رو به شتاب در انديشه فراهم آوردن پوشش، هر چند ابتدايي براي رهايي از اين بحران برهنگي بودند و در گام نخست به برگ‌های درختان متوسل شدند تا از آن رهايي يابند.(اعراف، آيه 22؛ طه ، آيه 121)
  2. بحران هبوط: دومين بحراني که انسان با آن مواجه شد، بحران هبوط است که بحرانی مقامی و مکانی است. به اين معنا که انسان با خوردن از درخت ممنوع و تخطي از فرمان پروردگار، هم از مقام خويش هبوط کرد و هم گرفتار مکان بدتر شد که ديگر شباهتي با بهشت آدم(ع) نداشت. در بهشت آدم از هر گونه گرسنگي، تشنگي، آفتاب زدگي و برهنگي در امان بود؛ اما با هبوط، گرفتار اين چهار سختي و شقاوت شد.(طه، آيات 117 تا 122) آن حضرت(ع) براي عبور از اين بحران دست به دعا و استغفار و مناجات شد. هرچند که شرايط به طور کلي تغيير نيافت و هرگز نتوانست به بهشت نخستين بازگردد، ولي شرايط به گونه‌ای تغيير يافت که بتواند در محيط جديد، زندگي کند و از چهار بليه اصلي کمي فاصله گيرد؛ زيرا با پذيرش توبه حضرت آدم(ع) افزون بر کاهش درد و رنج، از هدايت هاي الهي برخوردار شد تا زمينه و راه بازگشت به بهشت ابدي برايش فراهم آيد.(بقره، آيات 34 تا 38)
  3. بحران نهان سازی جسد: از ديگر بحران هايي که انسان ابتدايي با آن مواجه شد، بحران جسد انسان است. زماني که قابيل بر اثر حسادت، برادرش هابيل را کشت، با تن بی‌روح و جان برادر مواجه شد و ندانست با آن، چه کند. در اينجا بود که قابيل با بهره گيري از آموزش هاي طبيعت و توسط کلاغي، کيفيت و چگونگي دفن و نهان سازي جسد را آموخت و خود را از اين بحران نجات داد. (مائده ، آيات 30 و31)
  4. بحران خشکسالی و قحطی: از ديگر بحران هايي که قرآن گزارش کرده، بحران خشکسالي و قحطي هفت ساله مصر است. خداوند گزارش اين بحران را در آيات 43 تا 55 سوره يوسف بيان کرده است. حضرت يوسف(ع) به دليل برخورداري از علم تعبير خواب، از خشکسالي که در آينده گريبانگير مصر مي شود، خبر مي دهد و به نوعي پيشگويي بر اساس رؤيا مي پردازد. سپس براي مديريت بحران، پيش بيني هاي علمي را انجام مي دهد و به پادشاه مصر مي گويد که در مديريت بحران مي بايست همه دستگاه هاي دولتي و مردمي بسيج شوند تا با کشت و انبار کردن محصولات در اشکال گوناگون از اين بحران به سلامت عبور کرد و اوضاع را مديريت نمود. امنيت غذايي در بحران خشکسالي و قحطي نيازمند برنامه ريزي دقيق و علمي است. از اين رو خود را به عنوان دانا به علم مديريت از جمله مديريت بحران معرفي مي کند و از آن جا که محافظت بر همه محصولات زميني در گذر از بحران، بسيار مهم است خود را حفيظ معرفي مي کند و مي گويد با اين دو شرط است که مي توان از بحران هايي از اين دست عبور کرد. به سخن ديگر، در بحران هايي چون بحران غذايي و خشکسالي تدبير امور با کساني است که از نظر علمي متخصص و از نظر تعهدات اخلاقي و انسانی، حفيظ و نگهدارنده و امين باشند. از اين آيات همچنين به دست مي آيد که رهبران جامعه مي بايست اين امور را هر چند به شکل رؤيا و خبر غيرعلمي باشد، کم اهميت و کوچک نشمارند و به احتمال آنکه خطر و بحراني در راه است بايد تمهيدات و آمادگي لازم را بينديشند. بنابراين احتمال کم وقوع سيل و زلزله و مانند آن مي بايست فکر مسئولان را درگير کند و همه ابزارها و منابع انساني و مالي را فراهم نموده و در اختيار مديران متخصص و متعهد قرار دهند. آن حضرت تمام مراحل در چرخه مديريت را به شکل برنامه ريزي شده ای مديريت کرد و همه اهداف را با يک برنامه ريزي علمي و دقيق محقق ساخت. شايد بتوان گفت که مديريت حضرت يوسف(ع) يک مصداق از مديريت جامع و کامل است که درس هاي بسياري مي توان از آن آموخت. جالب اينکه او تا آنجا در مديريت بحران موفق بوده که حتي ديگران از ملت هاي ديگر نيز براي برآوردن نيازهاي خويش به مصر رفتند و از محصولات آنجا براي رهايي از بحران قحطی و خشکسالی بهره مند شدند.(يوسف، آيات 58 تا 75)
  5. بحران عذاب: از ديگر گزارش هاي قرآن درباره بحران مي توان به بحران قوم يونس(ع) اشاره کرد. قوم يونس(ع) که برخوردار از نعمت هاي الهي بودند کفر و کفران ورزيدند و خداوند آنان را تهديد به عذاب کرد. با خروج رهبر از جامعه، بحران آشکار شد. البته مردم با ديدن نشانه هاي عذاب و بحران، با بهره گيري از رهبري عالمي از علماي جامعه، با استغفار و توبه توانستند از بحران بگذرند. خداوند در آيه 98 سوره يونس مي فرمايد که تنها قومي که با بحران عذاب به شکلي برخورد کردند که بتوانند از آن عبور کنند، قوم يونس(ع) است. البته خود حضرت يونس(ع) با بحران ديگري مواجه مي شود که توفان و حمله نهنگ بود. با قرعه ای که انداخته شد، ايشان به آب افکنده شده و نهنگ او را مي بلعد. او براي رهايي از بحراني که با آن مواجه بود با تسبيح، استغفار و توبه توانست بحران را مديريت و از عذاب حتمی الهی که بقا در شکم نهنگ تا روز قيامت بود، رها شود.(صافات، آيات 139 تا 147؛ قلم، آيات 48 تا 50؛ انبياء، آيه 87)
  6. بحران محاصره نظامی و اقتصادی: از ديگر بحران هايي که قرآن گزارش مي کند، بحران محاصره نظامي و اقتصادي بود که مردم مدينه به ويژه در جنگ احزاب با آن مواجه شدند. اقدامات تأمينی که رهبري و دولت مدنی انجام داد مجموعه ای از فعاليت هايی بود که بتواند از نظر روانی و امنيتی و اقتصادی و غذايی جامعه را از بحران پيش آمده بيرون برد. کندن خندق و گودال دور شهر، مبارزه با شايعه پراکني، تهديد دشمنان داخلي از منافقان و يهوديان و ايجاد رعب در دلهاي آنان، از جمله تدابيري بود که رهبری براي عبور از بحران انديشيده بود. بي گمان مي توان مديريت جامع بحران در جنگ احزاب و محاصره مدينه را بررسي کرد و از آن درس هاي آموزنده اي آموخت. (احزاب، آيات 9 تا 27) پيامبر(ص) نخستين کاري که در بحران احزاب انجام داد، ايجاد رعب در دل دشمنان داخلي براي تأمين امنيت داخلي بود. ترسي که با اشکال گوناگون از جمله فرستادن سعد بن معاذ به ميان يهوديان ايجاد کرد، تأثيرات شايعات ضد امنيتي را کاهش داد و حتي با مقابله به مثل، شايعات را به جامعه منافقان و دشمنان داخلي از يهود و غيريهود برد تا آنان را در ترس و رعب قرار دهد. در جنگ احزاب همچنين نقش نيروهاي مسلح در کنترل بحران هاي ناشي از بلايا و فاجعه ها به ويژه در تأمين امنيت قابل توجه است؛ زيرا حفر خندق دور مدينه توسط نيروي نظامي، يکي از راه های تأمين امنيت جامعه مدني و مردم از هجوم بود تا بتوانند در يک محيط کاملاً نظامي به جنگ عليه نيروهاي دشمن بپردازند و دشمن نتواند به خانه هاي مردم مدينه وارد شود که از حمايت و حفاظتی برخوردار نبود. اين اقدام تأمينی موجب شد تا گروه های نفاق نتوانند توجيه گر بی حفاظتی خانه و غيرنظاميان خود شوند؛ زيرا اقدامات حفاظتی و امنيتی برای تأمين امنيت غيرنظاميان و مردم عادي با حفر خندق فراهم آمده بود. (احزاب، 9 تا 27)
  7. بحران قوميتی: از بحران هايي که جوامع را تهديد مي کند بحران قوميتي است. يکي از بحران هايي که حضرت موسي(ع) با آن مواجه شد، بحران اقوام بود. ايشان مي بايست ضمن تأمين امنيت غذايي به سبب خروج از مصر و گرفتاري در بيابان بايد با بحران فقدان يا کمبود آب (بقره، آيات 57 و 60 و 61) و بحران قوميت هاي يهودي و اسباط دوازده گانه مقابله مي کرد. آن حضرت(ع) در اشکال گوناگون تلاش کرد تا وحدت امت را حفظ کند و اجازه ندهد که گرايش هاي قومي و قبيله اي، اين وحدت را مخدوش سازد. ايجاد دوازده نهر از يک چشمه به هدف ايجاد همزيستي مسالمت آميز و نيز گذر از بحران رقابت هاي قبيله اي بود.(اعراف، آيه 160)
  8. بحران امنيتی: يکي ديگر از مهم ترين بحران های اجتماعی که جوامع را تهديد می کند، بحران امنيتی است. زمانی که يهوديان در مصر بودند، مورد شکنجه و آزار بودند. پس از قيام حضرت موسی(ع) عليه فرعون و قومش، آنان برای سرکوب نهضت به تشديد عذاب و اعمال زشت خود رو آوردند و تحريم ها را گسترش داده و با تهاجم فرهنگی، زنان يهودی را به بی‌حيايی و بی عفتی سوق دادند. جامعه يهودي با انواع و اقسام بحران ها مواجه شد. فرعونيان کودکان را مي ربودند و به زنان يهودی تجاوز می کردند. (بقره، آيه 49؛ اعراف،141؛ ابراهيم، آيه 6؛ قصص، آيه 4) امنيت اقتصادی و روانی و اخلاقی و حتی جانی جامعه در معرض تهديد قرار گرفت. در اين زمان بود که حضرت موسی(ع) فرمان داد تا يهوديان در يک منطقه گرد آيند و خانه هايشان را رو به روی هم بسازند تا از مشکل امنيتی رهايی يابند و اين گونه بتوانند از يکديگر محافظت نمايند و فشار فرعون و فرعونيان را بر جامعه يهودی کاهش دهند. (يونس، آيه 87)
  9. بحران رهبری: يکی از بحران های مهم در زندگی حضرت موسی(ع) بحران رهبری و چالش سامری است. سامری که خود از علمای بزرگ يهود و از اهل بصيرت و دانايی بود، در زمان فقدان رهبر و حضور جانشين آن، تلاش کرد تا رهبری امت را به دست گيرد و يک جريان انحرافی را در قوم ايجاد کند. حضرت هارون، برای حفظ وحدت و امنيت جامعه تنها به هشدار دادن بسنده کرد و به جهاد علمی رو آورد و از جهاد فيزيکی و نظامی دست کشيد. هدف آن حضرت حفظ وحدت امت بود که پس از خروج از مصر به سختی به دست آمده بود. اسباط و قبايل گوناگون يهودی همواره در کشمکش قدرت و تفاخر بودند و کوچک ترين حرکتی می‌توانست اين اتحاد شکننده را از ميان بردارد. از اين رو هارون (ع) به عنوان جانشين رهبری هيچ اقدام نظامی و خشونت آميز در هنگام بروز جريان انحرافی انجام نداد. سامری از اين موقعيت استفاده کرد و با زينت مردم و زر و سيم آنان گوساله ای زرين درست کرد و به عنوان خدای موسی(ع) به مردم معرفی کرد. اين جريان خود بحران های چند جانبه ای را موجب شد، از اين رو، مبارزه با افراد جاهل و غيرمتعهد و منتظر خشم و خروج بسيار سخت بود. هارون شيوه ای را اتخاذ کرد تا بحران به شکلی گسترش نيابد که وحدت امت را مخدوش کند و مردم را به کشتن يکديگر بکشاند. پس از بازگشت حضرت موسی(ع) ايشان هر چند که نخست اعتراض شديدی به جانشين رهبری می کند، ولی پس از اينکه استدلال هارون(ع) را می شنود که هدفش، تنها حفظ وحدت در امت بود، به سراغ رهبر جريان انحرافی می رود و با چند رفتار، بحران پيش آمده را مديريت و مهار می کند. نخستين گام مباحثه علمی با مدعی رهبری و روشنگری در اين زمينه بود، گام دوم آتش زدن گوساله زرين بود تا نشان دهد که کاری از خدای باطلی چون گوساله زرين بر نمی آيد؛ سوم طرد اجتماعی رهبر جريان انحرافی بود به طوری که نتواند هيچ تماسی با مردم داشته باشد؛ چهارم، کشتن منحرفان به دست خودشان و سپس احيای مجدد آنان بود تا نشان دهد که حقيقت احياء و اماته در دست اوست. (بقره، آيات 51 و 54 و 93؛ طه، آيات 96 و 97؛ اعراف، آيه 150)
  10. بحران فقدان مشروعيت سياسی: يکی ديگر از بحران های اساسی که قرآن آن را گزارش کرده و از مديريت جامع آن سخن به ميان آورده است، بحران سياسی درباره جانشين و رهبری است. اين مسئله يک بار در جانشينی حضرت هارون (ع) پديد آمده بود؛ يک بار هم در نصب جانشين برای پيامبر(ص) بروز کرد؛ به اين معنا که گروهی می خواستند تا فقدان رهبری پس از پيامبر(ص) پديد آيد و خود عهده دار رهبری جامعه شوند. اين گروه هم چنين با تغيير برخی از مفاهيم چون معنا و مفهوم ولايت، خلافت و مانند آن جريان انحرافی را شکل دادند و تا جايی پيش رفتند که خواستند همانند قصه هارون(ع)، امام علی(ع) اين منصوب الهی برای خلافت و رهبری را بکشند.(اعراف، آيه 150؛ مائده، آيه 67) پيامبر(ص) برای مديريت بحران فقدان رهبری يا فقدان مشروعيت رهبری بر آن شد تا همه تمهيدات را فراهم آورد تا جامعه با چنين امری مواجه نشود. تمام تمهيدات برای نصب امام علی(ع) به عنوان جانشين پيامبر(ص) از سوی خدا و پيامبر(ص) فراهم گرديد و اين جريان در غدير خم رقم خورد و آن روز دين اسلام به تماميت کمال خود دست يافت. (مائده، آيه 3) البته دشمنان تلاش کردند تا قبل از نصب، پيامبر(ص) را بکشند و با پی کردن ناقه ايشان، تلاش خود را علنی کردند که البته خداوند حضرت را حفظ کردند. (مائده، آيه 67) خداوند در آيه 56 سوره مائده به طور صريح و شفاف، ولايت امر و تولی امور مسلمانان و رهبری امت را پس از پيامبر(ص) به اميرمؤمنان علی(ع) سپرده بود که نشانه بارز آن زکات انگشتری در هنگام نماز و در رکوع بود. (مائده، آيه 55) اما جريان انحرافی، اين تولی و ولايت را بر نتابيد و بحرانی را در جامعه رقم زد که اميرمؤمنان(ع) تنها با سکوت 25 ساله خود جهت حفظ وحدت توانست از نابودی امت اسلام جلوگيری به عمل آورد. در حقيقت او را همانند هارون تهديد به قتل کردند و ايشان نيز مانند هارون(ع) تنها به جهاد علمی پرداخت و جريان انحرافی را رسوا کرد. قبر مخفی حضرت فاطمه(س) مهم ترين و اصلی ترين، گواه بر رسوايی اين جريان انحرافی است.

البته در قرآن، مصاديق و موارد ديگري وجود دارد که به مسئله مديريت بحران پرداخته است. خداوند برای پيشگيری از بحران ها که در دو قالب بلای کيفری و ابتلای امتحانی تحقق مي يابد، از مؤمنان می خواهد که نماز آيات بخوانند و خدا را ياد کنند و يا استغفار کرده و تقوا پيشه کنند و حقوق مالی خود را ادا کنند تا گرفتار بلايای به ظاهر طبيعی چون خشکسالی و زلزله و سيل و آتش سوزی و مانند آن و يا ابتلائاتی چون کمبودها، جنگ ها، نقص در اموال و جان ها، فقدان امنيت غذايی و امنيت روحی و روانی و مانند آن نشوند. (اعراف، آيه 96؛ نحل، آيه 112؛ آل عمران، آيه 14 و آيات بسيار ديگر) اينها تنها گوشه ای از حقايق درباره مديريت بحران ها و رهايی و پيشگيری از آنهاست که در اينجا مطرح شد.

روزنامه كيهان، شماره 21548 به تاريخ 10/11/95، صفحه 8 (معارف)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS