نويسنده: وحيد خورشيد
كلمات كليدي: عبدالعزيز بن باز، زندگي نامه، فتواهاي بن باز، تكفير شيعه
یکی از علمای وهابیت که نقش مهمی در احیای تفکٌرات، ابنتیمیه و شاگردش ابن قیم جوزیه و محمدبن عبدالوهاب داشته است، عبدالعزیز بن باز است که نزد وهابیان به مفتی اعظم مشهور است برای اینکه بیشتر با او آشنا شویم زندگینامه، فعالیتها، فتواها و تفکرات او را مرور میکنیم.
عبدالعزیز بن عبدالله بن عبدالرحمن بن محمد بن عبدالله بن باز در شهر ریاض «پایتخت عربستان» در ماه ذیحجة سال 1330 هجری به دنیا آمد و بعداز مدتی قرآن را حفظ کرده و نزد سعد وقاص بخاری، تجوید قرآن را آموخت و علوم شریعت را از مشاهیر علمای نجد مانند؛شیخ محمد بن عبدالطیف بن حسن الشیخ، شیخ صالح بن عبدالعزیز بن عبدالرحمن بنحسین آل الشیخ، الشیخ سعد بن حمد آل الشیخ، فرا گرفت که بیشترین استفاده علمی را از محمود بن ابراهیم بن عبدالطیف الشیخ، برده است.[1]
بن باز[2] که صرف شاگردی نزد اساتید را یک نوع فریب نفس میدانست، عزم خود را راسخ کرده و تلاش تحقیقی خود را از مهمترین کتب اهل سنت با جدیت تمام ادامه داد تا اینکه در علوم شریعت، متن حدیث، سند و بحث توحید طبق شیوه سلف و فقه حنبلی به چنان نبوغی رسید که از مشهورترین علماء حنفی بشمار رفت.[3]
فعالیتهای مهمّ بن باز
بن باز در سال1357هجری قمری به مدت چهارده سال کرسی قضاوت را به عهده گرفت و در سال 1372قمری به مدت یک سال در معهد علمی در ریاض دعوت به تدریس شد و در سال 1381به عنوان نائب رئیس دانشگاه بین المللی جامعة اسلامی در مدینه منوره مشغول به کار شد[4]
بن باز در سال 1395 به دستور پادشاه عربستان به عنوان ریاست "البحوث العلمیة والإفتاء والدعوة والإرشاد" درآمد که جایگاه وی در این پست مانند جایگاه یک وزیر در حکومت عربستان بود تا اینکه در سال ۱۴۱۴ به عنوان مفتی بزرگ عربستان سعودی به مجلس علما معرفی گردید و ریاست هیئت بزرگ علماء را تا زمان مرگش به عهده گرفت.[5]
وی علاوه برفعالیتهای ذکرشده، عضوء هیئت علمی کبار علماء مکه، عضو مجلس اعلای دانشگاه اسلامی مدینه، رئیس مجلس اعلای عالمی در مساجد و غیره نیز به شمار میرفت.[6]
بنباز و تمجیدهای وهابیان
وهابیان، از وی به عنوان عالم جلیل القدر،[7] شیخ الاسلام و المسلمین مفتی اول داخل وخارج کشور[8]، علامّه[9]، محدثّ فقیه،[10] یاد میکنند و میگویند: بن باز، مرجع علماء بود وهرگاه برای علماء مشکلات علمی پیش میآمد جهت حلّ آن به او رجوع میکردند.[11]
آثار علمی بن باز
بیش از شصت کتاب و دهها مقاله از عبد العزیز بن باز در زمینه تفسیر، حدیث، فقه و احکام و غیره به جای مانده است که به چند نمونه اشاره میکنیم.
1-الفوائد الجلیة فی المباحث الفرضیة.
2- التحقیق والإیضاح، لکثیر من مسائل الحج، والعمرة، والزیارة ( توضیح المناسک).
3- التحذیر منالبدع، و یشتمل على أربع مقالات مفیدة(حکم الاحتفال بالمولد النبوی، و لیلة الإسراء والمعراج، و لیلة النصف من الشعبان، وتکذیب الرؤیا المزعومة من خادم الحجرة النبویة المسمى الشیخ أحمد).
4- رسالتان موجزتان فی الزکاة والصیام.
5- العقیدة الصحیحة و ما یضادها.
6- وجوب العمل بسنة الرسول - صلى الله علیه وسلم - و کفر من أنکرها.
7- الدعوة إلى الله، و أخلاق الدعاة.
8- وجوب تحکیم شرع الله و نبذ ما خالفه.
9- حکم السفور والحجاب و نکاح الشغار.
10- نقد القومیة العربیة.
11- الجواب المفید فی حکم التصویر.
12- الشیخ محمد بن عبد الوهاب ( دعوته وسیرته).
13- ثلاث رسائل فی الصلاة (1- کیفیة صلاة النبی صلى الله علیه و سلم- 2- وجوب أداء الصلاة فی جماعة 3- أین یضع المصلی یدیه حین الرفع من الرکوع ).
14- حکم الإسلام فیمن طعن فیالقرآن، أو فی رسول الله صلى الله علیه و سلم.
15- حاشیة مفیدة على فتح الباری، وصلت فیها إلى کتاب الحج.
16- رسالة الأدلة النقلیة والحسیة على جریان الشمس و سکون الأرض و إمکان الصعود إلى الکواکب.
17- إقامة البراهین على حکم من استغاث بغیر الله أو صدق الکهنة والعرافین.
18- الجهاد فی سبیل الله.
19- الدروس المهمة لعامة الأمة.
20- فتاوى تتعلق بأحکام الحج، والعمرة، والزیارة.
21- وجوب لزوم السنة، والحذر من البدع ".[12]
عبدالعزیز، روز دوشنبه 27ماه محرم در سال 1420 در سن نزدیک به 90 سالگی وفات نمود سپس ملک فهد و ولیعهدش عبدالله بن فهد در مسجدالحرام مکّه بر جنازهٔ او نماز خواندند.
بن باز و فتواهای خلاف قرآن، سنٌت و عقل
کتابهای مفتی بزرگ عربستان، نه تنها خلاف قرآن و سنّت پیامبر صلی الله علیه وآله و صحابه میباشد بلکه عقل هیچ بشری هم آن را نمیپذیرد به عنوان نمونه مواردی را ذکر میکنیم تا بیشتر با افکار این مفتی و رهبر دینی وهابیت آشنا شویم.
بن باز و فتوای شرک شیعه
بن باز بخاطر خوش خدمتی مورد توجه ملک فهد بود و از جمله خوش خدمتی او هم، صدور فتواهای ضد شیعی وی بود. او از جمله علمای وهابی است که حکم کافر بودن شیعیان را صادر کرد که به دنبال این حکم، شاهد کشتار زیادی از شیعیان در سرار جهان توسط پیروان بن باز یعنی وهابیت تندرو تا حال هستیم.
هیأت عالی افتای سعودی، پیرامون سؤالی دربارهی ارتباط و رفت و آمد و ازدواج با شیعیانی که هنگام بلند شدن از زمین « یاعلی، یاحسین» میگویند، چنین فتوا صادر کردند که اگر واقعیت چنین است که آنها علی و حسن و حسین علیهم السلام و مانند آنها را میخوانند، در این صورت آنها مشرکند و دچار شرک اکبر شدهاند که از دین اسلام خارجند پس ازدواج زنان مسلمان ما با آنها و ازدواج زنان آنها با ما حلال نیست و خوردن گوشتی که آنها ذبح کردهاند نیز بر ما حلال نیست.[13]
این فتوی به امضاء چهارتن[14] از اعضای هیأت عالی سعودی رسیده که رئیس هیات عبدالعزیزبن عبدالله بنباز بود.
بن باز که حقیقت را بر روی خود بسته است، چطور یا علی و یا حسین گفتن را شرک و منافات با توحید میداند در حالی که در قرآن کمک خواستن از دیگران به طور صریح وجود دارد آیا بنباز نعوذ بالله از خدا بهتر توحید را میفهمد؟ قرآن در بیان جریان کمک خواستن فرزندان یعقوب از زبان آنها چنین میفرماید:«یا َاباَنا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ »[15]«ای پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، که ما خطاکار بودیم!»
اگر کمک خواستن با گفتن «یاعلی» شرک است، پس «ای پدر» گفتن فرزندان هم شرک است؛ چرا یعقوب (ع) که پیامبر خدا بود، آنها را مشرک ندانست بلکه در جواب در خواست استغفار آنها که نوعی یاری خواستن بود، قول یاری کردن را که همان استغفار بود، به آنها داد و گفت: «قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»[16]« بزودی برای شما از پروردگارم آمرزش میطلبم، که او آمرزنده و مهربان است!
حضرت یعقوب (ع) که پیامبر خدا بود به آنها قول داد که در آینده نزدیک از خداوند برای آنها طلب استغفار خواهد کرد اگر توسل به غیر خدا شرک بود، حضرت یعقوب (ع) نباید به آنها چنین قولی میداد و باید آنها را از این کار شرکآلود نهی میکرد.[17]
مفتی اعظم عربستان، در «نواقض الإسلام» کفرشیعیان را اثبات میکند و دلائلی که موجب کفر میشود را با نام «نواقض» مطرح میکند و بیان میکند که دومین ناقض که انسان را از اسلام بیرون میکند، این است که کسی که بین خود و خدا واسطه قرار دهد و از آن واسطه چیزی بخواهد و از آنان شفاعت بطلبد و به آنها توکل کند، چنین افرادی به اجماع علماء و دانشمندان اسلام، کافر هستند.[18]
در اینجا نیز علاوه بر آیه قبلی که فرزندان یعقوب (ع)، پدر را واسطه بین خود و خدا قرار دادند، آیهای وجود دارد که مومنان را جهت تقرب به خدا، به واسطه داشتن و یافتن وسیله، تشویق کرده و چنین میفرماید: «یاأیهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ ابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَة»[19] «ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید ! و وسیلهای برای تقرب به او بجوئید»
در این آیه وسیله بطور مطلق آمده است و مقید نیز نشده که وسیله، حتما باید قرآن باشد و انسان نباشد، زنده باشد و مرده نباشد بلکه مطلق است. خداوند در آیه دیگر، مصداق وسیله «پیامبر(ص)» را هم به مردم معرفی میکند و بیان میکند که واسطهی آنها که پیامبر (ص) است، اگر برای آنها استتغفار کند، خدا هم بخاطر این واسطه، گناهان آنها را میبخشد. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «ولَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا»[20]«و اگر آنان، هنگامی که به خود ستم میکردند (و فرمانهای خدا را زیر پا میگذاردند) به نزد تو میآمدند و از خدا طلب آمرزش میکردند و پیامبر(ص) هم برای آنها استغفار میکرد خدا را توبه پذیر و مهربان مییافتند.»
این آیه، صراحت دارد که آمدن به طرف پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و او را بر درگاه خدا شفیع قرار دادن، و وساطت و استغفار آن حضرت برای گنهکاران نه تنها شرک نیست[21]؛ بلکه سبب پذیرش توبه، و رحمت خدا هم میشود.
اگر وساطت، دعا، استغفار و شفاعت خواستن از پیامبر (ع) شرک بود، چگونه امکان داشت که خداوند چنین دستوری را به گنهکاران بدهد!
این درخواست استغفار نیز فقط شامل دوران حیات پیامبر(ص) نمیشود؛ زیرا حیات و ممات ایشان باهم فرقی ندارد همچنانکه علمای اهل سنت به زنده بودن انبیاء بعد از مرگ تصریح کردهاند از جمله آنها، آلوسی است که معتقد است: [22]حیات انبیاء علیهم السلام، حیاتی است برزخی و برتر از حیات شهدا که خداوند متعال در مورد ایشان فرموده است که ««بل أحیاء عند ربهم یرزقون»[23]«ایشان زنده اند نزد پرورگارشان روزی داده میشوند» آلوسی، زنده بودن انبیاء را طبق روایات صحیح، امر مسلم و ثابت دانسته و روایتی را به عنوان شاهد از سول خدا(ص) برای اثبات حرف خود نقل میکند که حضرت فرمودند: «الأنبیاء أحیاء فی قبورهم یصلون»[24]پیامبران در قبرهای خود زندهاند و مشغول نمازند.
سبکی نیز قریب به سخن آلوسی، کلامی دارد که زنده بودن انبیاء را در برزخ همچون حیات دنیوی مسلم میداند.[25]
بن باز و مسئله تقریب
بنباز، تقریب بین شیعیان واهل سنّت را جایز ندانسته و معتقد است تقریب بین شیعیان و مسلمانان غیر ممکن است و علت آن را وجود اختلافات متعدد در موضوع اعتقادات یکدیگر مانند توحید به خدا و اخلاص و محبت به صحابه.
بر همین اساس به نظر وی تقریب بین شیعه و اهل سنّت به سبب اختلاف عقیده ممکن نیست.[26]
مفتی عربستان گویا آیه اعتصام را نخوانده است که خدا میفرماید: « واعْتَصِمُواْ بحِبْلِ اللَّه ِجَمِیعًا و َلَاتَفَرَّقُواْ »[27] «وهمگى به ریسمان خدا [قرآن و اسلام، وهرگونه وسیله وحدت]، چنگ زنید، وپراکنده نشوید»
خداوند امر به اتحاد میکند در حالی که بن باز بر خلاف قرآن، امر به اختلاف میکتد آیا این، مخالفت با نص صریح قرآن نیست؟!
نکتهای که درباره تقریب و وحدت باید به آن اشاره کنیم این است که اهداف تقریب و وحدت، یکی کردن مذاهب و از بین بردن دیگر مذاهب، نیست قطعا مدعیان وحدت، اینچنین هدفی نداشتند. بلکه بنیانگذاران وحدت، به ویژه حضرت آیت الله العظمی بروجردی (ره)، موسس «دار التقریب بین المذاهب الإسلامیة» در مصر و الأزهر، همواره این ندا را سر میدادند که هدف ما، تقریب میان مذاهب است، نه توحید مذاهب.
بن باز و مراسم میلاد رسول اکرم (ص)
عبدالعزیز بن باز در فتوایی، مراسم میلاد گرفتن برای پیامبر (ص) را بدعت در دین دانسته[28]و آنرا مستند به اعمال سلف میداند.[29]
مفتی اعظم و صلوات بر رسول اکرم (ص)
بنباز، درود فرستادن[30] بر رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) قبل از اذان و بعد از اذان را از بدعتهایی میداند که در دین ایجاد شده است[31] واین حرفش را مستند به روایت رسول اکرم(ع) میکند که فرمودند: «هر کس بر دستورات دینی ما چیزی بیفزاید، مردود است»[32] و همچنین فرموده است: هر کس عملی را انجام دهد که ما به آن دستور نداده ایم، قبول نمیشود.[33]
برگزاری مراسم برای پیامبران و صالحان، بدعت است
رئیس(بن باز) وهیئت دائم افتای سعودی در پاسخ به سؤالی پیرامون برپایی مراسم مولودی و سوگواری برای پیامبران و صالحان و همچنین مراسم بزرگداشت آنها، چنین فتوا دادهاند که برپایى مراسم جشن براى انبیا ء و صالحان که دنیا رحلت کردهاند، جایز نیست و نیز زنده داشتن یاد آنان در ایام ولادت و برداشتن علمها و قرار دادن چراغها وشمعها بر روى قبر آنان وساختن قبهها و مساجد بر روى ضریحهاى آنان یا پوشاندن روى آنها یا مثل این اعمال، جایز نیست؛ زیرا تمام آنچه که ذکر شد از بدعتهایى است که در دین به وجود آمده است و از وسایل شرک است؛ چون که پیامبر (ص) وانبیاء و صالحان گذشته این کارها را انجام ندادند، ونیز صحابه با پیامبر (ص) وهیچ یک از ائمه مسلمین در آن سه قرنى که پیامبر (ص) گواهى داده که بهترین قرنها بعد از او است، نسبت به هیچ یک از اولیا وصالحان انجام ندادند.[34]
مفتی اعظم وهابیت چگونه وبا چه ملاکی سوگواری را که برخواسته از احساسات درونی است، بدعت میداند؟اگر اشک و گریه چیز لغوی و بی خودی بود، چرا خدا در وجود انسانها قرار داد.
اگر مراسم گرفتن بدعت است باید بن باز – نعوذ بالله - اول پیامبر(ص) را بدعت گذار بداند؛ زیرا رسول خدا (ص) پس از جنگ احد راهی مدینه شد در آن هنگام زنان انصار در سوگ شهدای خویش میگریستند.پیامبر(ص) با شنیدن ناله عزاداران، از شهادت و غربت عمویش حمزه یاد کرد وفرمود: لکن حمزة لا بواکی له فجئن نساء الأنصار یبکین على حمزة عنده، فاستیقظ و هن یبکین [35]« اما عمویم حمزه گریه کن ندارد زنهاى انصار آمدند و پیش او بر حمزه گریه کردند تا اینکه پیامبر(ص)صدای ناله زنان انصار را شنید که برای حمزه گریه میکردند»
همچنین پس از کشته شدن جعفر پسر ابی طالب در جنگ موته، پیامبر (ص) به خانه او رفت و با حضورش موجب تسلی دل خانواده او شد در این هنگام فاطمه (س) با صدای «واعمّاه» و گریه کنان وارد شد و پیامبر(ص) در این هنگام فرمود: سزاوار است بر مثل جعفر گریستن، پس گریه کنندگان بر همچون جعفر بگریند.»[36]
در این صورت آیا کار پیامبر صلی الله علیه وآله بدعت بود؟ ویا اگر دیگران این بدعت را انجام میدادند چرا حضرت نهی نکردند؟
فتواها وافکار ضد شیعی و غیر عقلی بن باز به عنوان مفتی بزرگ وهابیت و اهل سنت عربستان بیشتر از آن است که در این مقاله بگنجد، او نه تنها بر علیه شیعه موضع میگیرد و حکم شرک را بر آنها جاری میکند بلکه معتقدین به ثابت بودن خورشید را هم از قلم تکفیر جا نگذاشته است[37]و با قائل شدن به هروله کردن[38]خدا(دویدن خدا ) جسمیت را بر خدا ثابت کرده است که این طور اعتقاد و نشر آن با کتاب خدا و سنّت رسول خدا(ع) و عقل، بکلی تعارض دارد.