نويسنده: آيت الله جعفر سبحانی
در ميان اعمالي که مسلمانان در حرم پيامبر(ص) و يا بقاع متبرک ديگر انجام مي دهند، بيش از همه توسل؛ مورد انتقاد وهابيان قرار مي گيرد. آنان در اين مورد اعتراض هايي دارند که در اين بخش به نقل و نقد آنها مي پردازيم:
1- آيا درخواست دعا از ميت، پرستش او نيست؟
آنها بر اين عقيده اند که درخواست دعا از انسان زنده که قادر بر انجام خواسته دعاکننده است، جايز است و پرستش نيست، ولي درخواست دعا و يا هر عمل ديگر از فرد درگذشته که قادر بر انجام آن نيست، نوعي پرستش ميت به شمار مي رود و طبعاً انجام دهنده آن در شمار مشرکان قرار مي گيرد.
پاسخ: اولاً هيچ گاه حيات و موت و يا زنده و مرده بودن درخواست شونده، ملاک عبادت و پرستش و شرک و توحيد نيست. چگونه ممکن است درخواست دعا از فرد زنده عين توحيد باشد، ولي درخواست همان دعا از فرد درگذشته عين شرک به شمار رود؟ در حالي که ماهيت عمل يکي است؛ جز اينکه طرف درخواست شونده در يکي در قيد حيات است و در ديگري رخت از جهان بربسته است و هرگز هيچ موحدي حيات و موت را ميزان توحيد و شرک معرفي نکرده است. آري! حيات و موت مي تواند در مفيد بودن و نبودن اين درخواست مؤثر باشد، اما در توحيد و شرک تأثيري ندارد.
ثانياً اساس استدلال کساني که درخواست دعا از ميت را شرک مي دانند، اين است که مرگ انبيا و اوليا را پايان زندگاني آنان مي پندارند و براي آنان حيات برزخي قائل نيستند٬ در حالي که در جاي خود به روشني ثابت شده که شهيدان، انبيا، اوليا و حتي مجرمان، پس از مرگ در حال حياتند.
ثالثاً هر نوع دعوت و درخواست هنگامي رنگ شرک به خود مي گيرد که انسان درباره درخواست شونده نوعي الوهيت و خداوندگاري و تفويض امور به وي قائل شود. در چنين حالتي است که درخواست از آن فرد، (زنده باشد يا مرده)، پرستش وي به شمار مي رود، ولي درخواست دعا از يک شخص، با اين عقيده که او يک انسان وارسته است و خدا پذيراي دعا و درخواست اوست، ارتباطي به شرک ندارد و تمام مسلمانان جهان در محضر پيامبر(ص) او را به اين وصف مي ستايند.
2- آيا درخواست دعا از ميت بی فايده نيست؟
برخي معتقدند کسي که از دنيا رفته، قادر به اجابت درخواست متوسل نيست، بنابراين هر نوع توسل و درخواست دعا از او عمل لغو و بيهوده اي است.
پاسخ: منشأ اين سؤال يک نوع جهان بيني مادي است که مرگ اوليا را پايان زندگي دانسته و براي آنان حيات و زندگي برزخي قائل نيست، ولي با توجه به اصولي ثابت شده، آنان از حيات بالايي برخوردارند، سخن ما را مي شنوند و ارتباط ما با آنان قطع نشده است؛ بنابراين درخواست دعا امري عقلايي بوده و لغو و بيهوده نيست، اما اينکه آنان به درخواست ما پاسخ مثبت مي گويند يا نه، به وجود شرايط درخواست کننده و موضوع درخواست بستگي دارد.
3- آيا ميان ما و کسانی که از دنيا رفته اند مانعی وجود دارد؟
عده اي بر اين باورند که ميان ما و افرادي که از جهان رخت بربسته اند، حائلي وجود دارد که مانع از ارتباط ما با آنان مي شود به گواه اينکه قرآن مي فرمايد: «و من ورائهم برزخ الي يوم يبعثون»، «در پيش روي آنان تا روز قيامت مانعي وجود دارد.» (مؤمنون/100)
پاسخ: برزخ در لغت عرب به معني حائل و مانع است ولي اين مانع مربوط به بازگشت مجدد رفتگان به حيات دنيوي است نه مانع از ارتباط با آنان، شاهد اين مطلب ما اين آيه است: «حتي اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون. لعلي اعمل صالحا فيما ترکت کلاانها کلمه هو قائلها». تا آنگاه که مرگ يکي از ايشان فرا رسد مي گويد: پروردگارا! مرا به دنيا بازگردان، باشد که من در آنچه که وانهاده ام کار نيکي انجام دهم (خطاب مي رسد:) هرگز! چنين نيست! اين سخني است که او گوينده آن است... (مؤمنون/100) با توجه به اينکه گنهکار، خواهان بازگشت به اين دنياست، قرآن در رد درخواست او مي فرمايد: «و من ورائهم برزخ الي يوم يبعثون»: پيش روي آنان حائل و مانعي وجود دارد که از بازگشت به اين دنيا و تحقق آرزوي آنان جلوگيري مي کند. بنابراين، حائل، مانع از بازگشت به دنيا است نه مانع از آگاهي و ارتباط ميان رفتگان و زندگان.
4- مقصود از آيه «انک لاتسمع الموتی» چيست؟
مي گويند: قرآن در مقام تشريح وضع مشرکان، آنان را به ميت تشبيه مي کند و مي گويد: «اي پيامبر گرامي! تو نمي تواني سخنت را به گوش مردگان برساني.» (نمل/80) و در آيه ديگر مي فرمايد: «و ما انت بمسمع من في القبور»: کساني را که در گورها هستند نمیتواني شنوا سازي. (فاطر/22)
وجه شبه در تشبيه مشرک به ميت اين است که هر دو فاقد حس شنوايي هستند.
پاسخ: وجه شبه، نفي سماع و يا فقدان قوه شنوايي نيست، زيرا مشرکان، همگي داراي اين قوه بودند، بلکه وجه شبه چيز ديگري است و آن نفي سودمند بودن است يعني همان طور که دعوت ميت به ايمان و عمل صالح سودي نمي بخشد و زمان عمل سپري شده است، دعوت مشرکان نيز براي آنان سودي ندارد.
جالب است بدانيم که شاگرد ابن تيميه يعني ابن قيم الجوزيه در کتاب خود «الروح» هر دو آيه را همين گونه تفسير کرده است. اکنون پس از پاسخ به پرسش هاي چهارگانه پيرامون توسل به دعاي اوليا، يادآور مي شويم که شيخ خليل سهارنپوري فتواي 75 نفر از علماي اهل سنت بر جواز توسل را گردآوري و عبدالرحمن سربازي آن را به نام «عقيده اهل سنت و جماعت در رد وهابيت و بدعت» در سال 1370 ش ترجمه و منتشر کرده است. در کتاب ياد شده چنين آمده است: «از نظر ما و مشايخ ما زيارت قبر سيدالمرسلين از بزرگترين راه هاي تقرب به درگاه الهي و داراي مهم ترين ثواب ها و بزرگترين وسيله براي دستيابي به درجات عاليه است. حتي امري است نزديک به درجه واجبات و فرائض شرعی؛ اگرچه رسيدن به آن جز با شدّ رحال و تحمل رنج سفر و بذل جان و مال نباشد. توسل به انبيا و اوليا و صلحا و شهدا و صديقين در دعاها، چه در حال حيات آنها و چه بعد از وفات ايشان جايز است.» (1)
از: ماهانه مکتب اسلام، شماره 656
1- خليل احمد سهارنپوري، عقايد اهل سنت و جماعت در رد وهابيت و بدعت، ص 86.
روزنامه كيهان، شماره 21523 به تاريخ 9/10/95، صفحه 8 (معارف)