كلمات كليدي : انحصار گرايي، شمول گرايي، كثرت گرايي نجات شناختي، جان هيك
نویسنده : محسن اخباري
از زمانهای بسیار دور تا زمان حاضر ادیان گوناگونی در جهان وجود دارد،هر کدام دارای پیروان و معتقدانی میباشند که دین خود را حق و عامل رستگاری و نجات میدانند.هر یک از ما نیز تا اندازه ای با این ادیان مانند مسیحیت،یهودیت یا هندو و بودا و... آشنا هستیم.بنابر این تعدد ادیان مختلف امری بدیهی وآشکار است.اما سوالی که در این رابطه مطرح میشود این است که آیا همه پیروان این ادیان به سعادت و نجات اخروی نائل میشوند؟یا فقط پیروان یک دین خاص اهل نجات هستند؟
سه نگرش عمده درباره تنوع ادیان وجود دارد:
1- انحصارگرایی
نگرشی است که بر اساس آن رستگاری و نجات فقط از طریق یک دین خاص به دست میآید.پیروان سایر ادیان، حتی اگر دیندارانی اصیل و به لحاظ اخلاقی، درستکار باشند،نمیتوانند از طریق دین خود رستگار شوند.[1]این دیدگاهی طبیعی برای پیروان ادیان است که تنها دین خود را حق و تنها راه نجات بدانند.
مثلا مسیحیان بر این سخنان که در انجیل یوحنا (باب14، آیه6) آمده،تأکید میورزند:«هیچ کس به پدر راه نمی یابد مگر از طریق من»[2].از اوایل قرن سوم میلادی نیز،این عقیده جزمی مطرح شد که «در بیرون از کلیسا،رستگاری نیست»[3].شاید بتوان از کارل بارت[4](1968-1886)، برونر[5] (1889–1966)و به عنوان نمایندگان افراطی انحصارگرایی مسیحی نام برد.[6]
یهودیان نیز به هویت انحصاری قومی خود به عنوان امّت برگزیده خداوندمعتقدند. یا هندوها به وداها به عنوان سندی جاودانه و دارای احکام و ارزش مطلق احترام می گذارند و آن را تنها طریقتی می دانند که می تواند انسان ها را از توهم و بدبختی نجات دهد.[7]
در اسلام نیز آیاتی از قرآن بیان میکنند که تنها دین حق اسلام است.[8] بنابراین انحصارگرایی یک پدیده صرفاً مسیحی نیست.[9]
انحصارگرایی دو بخش دارد:نظری یا عقیدتی و نجاتشناسانه.بنابر انحصارگرایی عقیدتی،تعالیم و آموزههای یک دین معیّن نزد آن دین،کاملاً صادق است و تعالیم سایر ادیان،مادام که با آن دین معیّن در تعارض باشد،کاذب است.بنابر انحصارگرایی نجاتشناسانه راه مؤثر رستگاری یا رهایی فقط در یک دین معیّن است.این دو نوع انحصارگرایی، معمولاً با هم پذیرفته میشوند[10].
2- شمولگرایی
الهیات کاتولیک رومی،از دومین شورای واتیکان (1962 ـ 1965 م ) به بعد،تا حد زیادی از انحصارانگاریِ پیشین خود، عدول کرد و ادّعا نمود که در سایر ادیان، «مسیح پنهان » و یا «کلیسای پنهان » وجود دارد و کسانی که صادقانه خداجو هستند و اهل ادیان دیگرند، به تعبیر کارل رینر[11](1894 - 1904) «مسیحیان گمنام» نامید.خدا نیز در سایر سنّتها وجود دارد.این سنّتها، پاسخها و واکنشهای واقعی به خدا و راههای واقعی رستگاری برای پیروانشان محسوب میشوند. پیشگوییها و متصوّرات قبلی درباره مسیح،نهتنها در عهد قدیم (کتاب مقدس بنیاسرائیل( ،بلکه در همه ادیان بزرگ جهان وجود دارد.[12]
شمول گرایان، همانند انحصارگرایان، بر این باورند که تنها یک راه برای رستگاری وجود دارد و آن نیز صرفاً در یک دین خاص قابل شناسایی است. اما از سوی دیگر،شمول گرایان معتقدند که هرکسی می تواند رستگار شود حتی اگر از اصول اعتقادی آن دین حق، بی خبر باشد به شرط این که در آن طریق رستگار بخشی که دین پیش پای او می نهد،سالک و راهرو صادقی باشد. شمول گرایی از انحصارگرایی فراتر می رود؛ زیرا به رغم پذیرفتن این مدعای انحصارگرایانه که یک دین خاص، حق مطلق است،می پذیرد که پیروان سایر ادیان نیز می توانند رستگار شوند.[13]
3- کثرتگرایی دینی
کثرتگرایان معتقدند ادیان مختلف راههایی برای رسیدن انسان به رستگاری هستند و به رغم این واقعیت که، دعاوی متناقضی نسبت به حق، نجات، درست و نادرست، بایدها و نبایدها و... دارند، همه این اقوال میتواند نسبت به جهانبینیهایی که خاستگان آن اقوال است، صحیح باشند.[14]
برجسته ترین مبلغ کثرت گرایی دینی فیلسوف و متکلم مسیحی معاصر، جان هیک[15](-1922) است.
یکی از ابعاد مهم کثرت گرایی هیک، کثرت گرایی دینی نجات شناختی است. براساس کثرت گرایی دینی ناظر به نجات، غیر مسیحیان میتوانند به نجات عیسوی نائل شوند.[16]
دغدغه هیک این است که ادّعای حق بودن و ادّعای رستگاری را که در هر دین بزرگی میبیند، با یکدیگر تلفیق کند؛ از این رو، معتقد است سنّتهای بزرگ دینی را باید راهها و طرق بدیل رستگاری دانست که انسانهای مختلف می توانند از طریق آنها به رستگاری برسند.
مفهوم نجات از دیدگاه هیک
کثرت گرایی هیک تصویری فراگیر از نجات ارائه میدهد (و از شمول گرایی افراطی تر است) و بهشت را با قطع نظر از نژاد، رنگ و عقیده برای هر کسی مجاز میداند.براساس این دیدگاه،مسیحیت، تنها مسیر رستگاری میان حقیقت الهی و بشریت نیست، «بلکه شمار زیادی از مجاری مستقلاً معتبر و حوزههای عینی رستگاری وجود دارند که هم در مسیحیت و هم در دیگر ادیان بزرگ دنیا به چشم میخورد».[17]
بنابر تعالیم سنتی مسیحیت، نجات عبارتست از بخشش الهی گناهان ما، که این بخش با صلیب کشیده شدن مسیح حاصل میشود. با این عمل در واقع حضرت مسیح گناه انسان را باز خرید می نماید و برای سهیم شدن در این بازخرید، از نظر پروتستانها، انسان با ایمان خود به این عمل پاسخ میدهد و از نظر کاتولیک ها با آیین غسل تعمید.[18]
اما هیک به این تعالیم چندان توجهی نمیکند و کثرتگرایی دینی را بعد از این که «دیدگاهی مسیحی» معر فی میکند، در تعریف آن مینویسد:
پلورالیسم یعنی قبول و پذیرش این دیدگاه که تحویل و تبدیل وجود انسانی از حالت خودمحوری به خدا (حقیقت) محوری می باشد،که به شیوه های گوناگون در درون همه سنّتهای دینی بزرگ عالم صورت میگیرد؛ به عبارت دیگر، تنها یک راه و شیوه نجات و رستگاری وجود ندارد، بلکه راههای متعدّد و متکثّری در این زمینه وجود دارد.[19]
بنابر این هیک در طرح نظریه کثرت گرایی نجات شناختی از معنای رایج آموزهی نجات گذر کرده و به برداشت عامتر و انتزاعیتری دست یافت، که براساس آن نجات صرفاً تحولی انسانی است که از این جهان آغاز میشود و وقوع آن هنگامی است که انسان از توجه به خودمحوری روی برگرداند و به سوی حقیقت غایی روی آورد (حقیقت محوری).[20]
تغییر در باورهای دینی، لازمه قبول کثرت گرایی
اگر نجات و رستگاری از دیدگاه ادیان را این گونه تفسیر کنیم و نظریهی کثرت گرایی دینی نجات شناختی را بپذیریم، باید تغییر و تحولی عمده در عقاید و باورهای دینیمان ایجاد کنیم؛ چرا که با پذیرش این دیدگاه فرد باید از آن دسته از باورهای خود که بر حقیقیتر بودن یا نجاتبخشتر بودن دینش نسبت به سایر ادیان، دلالت دارد، دست بردارد؛ بنابراین، به تصوّر هیک، مسیحیانی که فرضیه کثرتگرایانه را میپذیرند، باید از عقیده به «تجسّد» (انسان شدن خدا در کالبد عیسی مسیح) دست بردارند؛ زیرا این عقیده حاکی از برتری مسیحیّت در نجاتبخشی و رستگار کردن انسانهاست. همچنین باید دریافتهای سنّتی مسیحی از مفهوم نجات را مورد تجدید نظر قرار دهند و اصلاح کنند؛[21] زیرا اگر نجات و رستگاری بر اتّحاد با تثلیث یا آمرزش از طریق مرگِ کفارهآمیزِ مسیح مشتمل باشد، آنگاه، همه ادیان از لحاظ بخشندگی برابر نخواهند بود.[22]
وی آموزه تجسد را انکار نمیکند بلکه آنرا طبق دیدگاه «مسیح شناسی مرتبه ای» تاویل میکند. در این دیدگاه شخص میتواند به مقداری که زندگی خود را با خداوند سازگار کرده ،الهی و یا تجسد خدا محسوب شود.[23]و برخلاف تعالیم سنتی کلیسا که حضرت مسیح(ع)را به عنوان دومین شخص از تثلیث معرفی میکرد، مدافع نظریهای است که مسیح(ع) را انسان میداند. به نظر هیک، تجسد را باید ایدهای اساطیری دانست و نه امری حقیقی. آموزه تجسد، «از یک واقعیت ماورایی خبر نمیدهد، بلکه یک ارزش گذاری و نگرش رابیان میکند ».[24]
نقد و بررسی
1- هیک از نجات به عنوان تحول از خود محوری به خدا محوری یاد کرده است، و براساس این معیار کلی، مدعی است که نه تنها مسیحیت، بلکه تمامی ادیان میتوانند مایه رستگاری و نجات پیروان خود شوند. هیک برای باورها و اعمال دینی اهمیتی قائل نیست. به نظر وی، اهمیت اعمال و عقاید دینی در آن است که شیوههایی برای متحول شدن انسانها هستند؛ یعنی میتوانند فرد خود محور را به فردی خدا محور تبدیل کنند. بنابر این اختلاف عقاید اهمیتی ندارد.
2- ادیان گوناگون، دیدگاههای مختلفی دربارهی خدامحوری دارند. اختلاف ادیان تنها در عقاید و اعمال دینی نیست. اما هیک چنین فرض میکند که خدامحوری امر واحدی است که همه ادیان آن را ترسیم میکنند و عقاید و اعمال گوناگون در ادیان مختلف، صرفا شیوههایی برای رسیدن به این امر واحد مشترک هستند.
3- اصل نجات به عنوان تحول از خود محوری به خدا محوری ،مبهم است که چگونه این تحول صورت میگیرد.
4- تصور از «خدا» در ادیان مختلف، متنوع و متکثر و بعضاً متعارض است. نجات به معنای تحول از خود محوری به خدامحوری، مبنای واحد برای ادیان نخواهد بود. علاوه بر این، معیار مشخصی برای حصول به خدا محوری نیز وجود ندارد، و ادعای ادراک شهودی و معنوی، ملاک معتبری محسوب نمیگردد.
5- همچنین هیک باید نشان دهد که چگونه مفهوم نجات که ویژگی مسیحیت است میتواند با نجات غیر مسیحیان سازگار باشد.با طرح مفهومی عام و پر ابهام از نجات که دستیابی به آن برای همه میسر باشد ،نمی توان به این هدف رسید.
دیدگاه اندیشمندان مسلمان
از آیات و روایات فراوانی استفاده میگردد که تنها یک صراط مستقیم وجود دارد که ضامن سعادت و رستگاری بشر است[25]. و آیات فراوانی بر بطلان و ضلالت راههای مقابل این صراط دلالت دارند.[26]بنابراین در زمان حاضر اسلام محمدی است که تنها دین الهی محسوب میشود (نساء:136) چنانکه قرآن انسانها را به اتحاد در ایمان دعوت میکند(شوری:13) و شریعت اسلام را مکمل همه ادیان گذشته میداند (سبا:28). همچنین در بسیاری از آیات معیار سعادت را ایمان و عمل صالح (فتح :29 و حج:56 ) و امتیازات دینی و اجتماعی یا نژادی و... را باطل میداند( نساء :123- 124 ) .
اما سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا فقط پیروان دین اسلام اهل نجات هستند؟ و رحمت واسعه خداوند شامل حال معتقدان دیگر ادیان نمیشود؟
ابتدا تذکر این نکته لازم است که از دیدگاه قرآن کفر فینفسه گناه بزرگی محسوب میشود و کافر شایسته دوزخ است (یونس:4 و نساء :115 ).
اما متفکران اسلامی مانند شهید مطهری با توجه به آیاتی از قرآن (مانندنساء:99-97) به تفکیک میان کفر از روی عناد و کفر از روی جهالت و نادانی معتقدند. در مورد اول، دلایل عقلی و نقلی گویاست که شخصی که از روی علم و آگاهی با حق عناد میورزد، مستحق عقوبت است. اما در مورد گروه دوم باید گفت اگر جهالت و نادانی از روی تقصیرکاری شخص نباشد، مورد عفو و بخشش پروردگار قرار میگیرد.[27]
ایشان برای توضیح این مسأله از تسلیم و عناد بحث میکند و پس از بیان مراتب سه گانهی تسلیم (تن، عقل و دل) به تفکیک میان اسلام واقعی و اسلام منطقهای میپردازد:
اگر کسی دارای صفت تسلیم باشد و به عللی حقیقت اسلام بر او مکتوم مانده باشد و او در این باره بیتقصیر باشد، هرگز خداوند او را معذب نمیسازد و او اهل نجات از دوزخ است. خدای متعال میفرماید : ما چنین نیستم که رسول نفرستاده (حجت تمام نشده) بشر را معذب کنیم».[28](اسراء، 15).[29]
افرادی که به خدا و آخرت ایمان دارند و اعمالی با انگیزه تقرب به خدا انجام میدهند و در کار خود خلوص نیت دارند، عمل آنها مقبول درگاه الهی است و اسحقاق پاداش و بهشت مییابند،اعم از آن که مسلمان باشند یا غیرمسلمان. غیرمسلمانانی که به خدا و آخرت ایمان دارند و عمل خیر به قصد تقرب به خداوند انجام میدهند،به موجب این که از نعمت اسلام بیبهرهاند،طبعا از مزایای استفاده از این برنامهی الهی محروم میمانند. از اعمال خیر آنها آن اندازه مقبول است که با برنامهی الهی اسلام منطبق است، مانند انواع احسانها و خدمتها به خلق خدا. اما عبادات مجعوله،که اساسی ندارد، طبعا نامقبول است و یک سلسله محرومیتها، که از دسترسی نداشتن به برنامه کامل ناشی میشود، شامل حال آنها میگردد.[30]
علامه طباطبایی نیز ذیل آیه (نساء:97 - 99)این دیدگاه را بیان مینمایند و به تقسیم جاهل قاصر و مقصر می پردازند.[31]همچنین متذکر میشوند که هدایت و نجات انسان نتیجه قهری یا تکوینی عقاید صادق و اعمال صالح انسان است.[32]
با توجه به این دیدگاهها،باید میان مسأله «نجات» و «حقانیت ادیان» تفکیک قائل شد. چراکه نمیتوان مدعی شد غیرمسلمانان،از سعادت هیچ بهرهای ندارند؛ چون سعادت دایر مدارِ اطاعت است؛چه بسا که یک مسیحی،جست و جو کرده و به دلیل شرایط خاص اجتماعی، نتوانسته به حق هدایت یابد؛ولی به همان چیزی که میدانسته عمل کرده است؛این شخص از حقّ اطاعت کرده و کیفر نمیشود.[33]
بنابراین بحث از کثرت گرایی در حقانیت در فرهنگ اسلامی مطرح نیست چرا که خداوند تنها به پیروی از یک دین حق امر نموده که ناظر به آخرین و جامع ترین نسخه آن یعنی دین اسلام است. اما از جنبه نجات بخشی نیز اسلام جامعترین دین است،بدین جهت که میان کفر از روی عناد و کفر از روی جهالت فرق قائل میشود و رحمت واسعه خداوند را شامل آن دسته از پیروان ادیان میداند که در پیروی از دین اسلام عناد نداشته و کوتاهی نکردهاند اما معتقدانی صالح هستند.