دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

توصيف غافلان از زبان قرآن

No image
توصيف غافلان از زبان قرآن

بررسی چيستی، آثار و مصاديق غفلت

ذکر الهي به معناي پذيرش الوهيت مطلق خداوند بر هستي است. ذاکر با ذکر دائمي خود مي کوشد تا اين حضور در محضر الهي را تلقين کند و از همه عنايات ربوبيتي خداوند و تمام ظرفيت هاي وجودي خود بهره برد.

در مقابل، هر دم غفلت از خداوند، به معناي غفلت از خود و بسياري چيزهاي ديگر است؛ چرا که انسان غافل با غفلت خويش با وجود ارتباط فقري خود با خداوند، امکان اتصال آگاهانه با مبدأ وجودي و بقايي خود را از ميان مي برد و تنها از رحمت رحماني و تکويني الهي نسبت به خود بهره مي برد و از عنايات و رحمت رحيمي بي بهره مي ماند. اين گونه است که زندگي سختي را براي خود رقم مي زند و همانند کسي مي باشد که با آنکه در خانه از همه امکانات روشنايي برخوردار است اما کليد اتصال هاي برق و روشنايي را نمي زند و در تاريکي مطلق به سر مي برد، هر چند که هر از گاهي نوري چون آذرخش محيطش را روشن مي کند و به زودي به خاموشي مي گرايد و او را در تاريکي بدتري تنها مي گذارد.

اين تصويري است که آموزه هاي وحياني قرآن از انسان هاي غافل از خدا به نمايش می‌گذارد. نويسنده در اين مطلب موارد و آثار غفلت را با مراجعه به آموزه هاي قرآني تبيين کرده است.

غفلت از حضور

شايد براي شما نيز اتفاق افتاده باشد که به سبب تمرکز بر موضوعي، از اتفاقات پيراموني و حضور اشخاص و اشياء بي خبر بمانيد. گويي در آنجا حضور نداريد و در جهاني ديگر سير و سفر مي کنيد. يا با آنکه در کلاس درس نشسته ايد ولي بر بال خيال پرواز مي کنيد و در جايي ديگر حضور داريد و از آنچه در کلاس مي گذرد هيچ خبر نداريد. تنها تن شما در کلاس نشسته است و جان و روح شما در جايي ديگر حضور دارد و گفت وگو و تفريح و زندگی می‌کند. گاه چنان از کلاس دوريد که تنها با تکان هاي شديد به کلاس درس باز مي گرديد گويي که از خوابي عميق برخاسته باشيد، دستپاچه مي شويد و رفتاري غير عادي از خود به نمايش مي گذاريد که مضحکه همکلاسي ها مي شويد.

اين حالت در نماز اگر اتفاق بيفتد و شما را از حضور در نماز و مسجد به حضور در ملکوت ببرد بسيار خوب است؛ چرا که اين همان حالت مطلوب در نماز است که از آن به حضور قلب ياد مي کنند. در حالات امامان معصوم از جمله اميرمؤمنان علي(ع) آمده است که در اين حالت تيرهاي جنگي را از بدنش خارج مي کردند و ايشان متوجه نبودند، چرا که اصولاً جان و روح در اين تن حضور نداشت و به تمام و کمال متوجه ذات الهي بود و در مقام «الي ربها ناظره» بسر مي برد.

مي گويند عارفان، اين گونه اند؛ يعني بدن هايشان در ميان مردم است، ولي جان و روحشان در ملکوت سير مي کند. از اين رو از آثار خلقي، رنگ نمي پذيرند و رفتارهاي خلق در روحشان تأثيری نمی گذارد.

بنابراين، غافل کسي است که با آنکه در برابر چيزي يا کسي حاضر است ولي هيچ درک و شعوري نسبت به اين حضور ندارد و گويي در آنجا حاضر نيست و تنها ظهوري در کنار آن دارد. از اين رو برخي ها، غفلت را در برابر هوشياري و توجه گذاشته اند و گفته اند غافل، انساني است که نسبت به امري هوشياري و توجه خودرا از دست داده و به همان اندازه نيز نسبت به آن چيز و پيرامون خود ناآگاه است.

اين همان حالتي است که براي بسياري روي مي دهد به ويژه زماني که ذهن، درگير مسئله اي است و در عالم خيال سير و سفر مي کند. اين حالت عارضي را نمي توان فراموشي و نيسان ناميد، چرا که اصولاً نسبت به پيرامون خود درک و شعور و آگاهي ندارد تا دچار فراموشي شده باشد. اصولاً چنين اشخاصي نمي بينند و نمي شنوند و هيچ احساس و شعوري نسبت به اموري که در اطراف و پيرامونشان مي گذرد ندارند.

به سخن ديگر، وجه روحي و جانشان به سمت ديگر متوجه است و تنها وجه خلقي شان در آنجا ظاهر است و يا حضور دارد؛ و از آنجا که درک و فهم، از آن روح است و بدن تنها ابزارهاي شناختي و فهم آدمي است، نسبت به پيرامون خود آگاهي نمي تواند پيدا کند. از اينجاست که گفته اند تنها توجه ظاهري و رو به رو قرار گرفتن با استاد براي درک و فهم مطالب و گفته ها و رفتارهاي او کفايت نمي کند، بلکه مي بايست روح و جان آدمي متوجه استاد باشد تا فهم و درک مطالب و رفتارها براي شاگرد فراهم آيد. بنابراين بايد به جاي تن، جان را به حضور استاد برد و متوجه او کرد. اين همان چيزي است که از آن به حضور قلب و هوشياري تعبير مي شود. انساني که داراي حضور قلب و در درجه و سطح عالي هوشياري است، با تمام وجود متوجه موضوع است و درک و فهم کاملي نيز به مسئله و موضوع دارد.

خصوصيات غافلان

خداوند براي غافلان نشانه هاي چندي بيان مي کند که دانستن آنها مي تواند در فهم مفهوم و معناي غفلت و حضور، به آدمي کمک کند.

از جمله خصوصيات غافلان که قرآن به آن توجه مي دهد، کوردلي است که در برابر روشندلي و بصيرت قرار مي گيرد. غفلت انسان گاه تنها به شکل عارضي است و لحظه اي و ساعتي از موضوعي غافل است، ولي گاهي اين غفلت به شکل مقام درآمده است و اسم غافل بر او اطلاق مي شود نه آنکه حالي گذرا بوده و به شکل مقطعي بر او عارض شده باشد. در اين حالت دوم است که قلب و دل کور شده و پرده اي بر آن افکنده مي شود و توانايي درک و فهم نسبت به موضوع را به طور کلي از دست مي دهد.

کسي که در دنيا از خدا و موضوعات مهم و اهداف اصلي خلقت غافل شده باشد، گرفتار چنين کوردلي است و چون قيامت، تجسم بخشي به همين واقعيت انساني است که در دنيا شخص براي خود ساخته است، کور برانگيخته مي شود. در آن زمان به خداوند اعتراض می‌کند که من در دنيا بينا بودم چرا اکنون مرا نابينا برانگيخته اي؟ خداوند در پاسخ چنين شخصي مي گويد که تو در دنيا با غفلت خود نسبت به آموزه ها و آيات الهي دچار کوري واقعي شده و بصيرت خود را از دست داده بودي و اکنون همان واقعيت ظهور يافته است. (طه، آيات 125 و 126)

خداوند در آيه فوق در بيان علت کوري شخص در قيامت با آنکه در دنيا به ظاهر بينا بوده است مي گويد که چون تو آيات ما را فراموش کرده بودي اکنون ما تو را فراموش مي کنيم. از اين آيه به دست مي آيد که کوردلي، ارتباط تنگاتنگي با فراموشي انسان دارد. بنابراين کساني که مطالب آموخته و نشانه هاي حاضر الهي در برابر خود را نمي بينند، در حقيقت دلهايشان کور مي شود و از آنجا که نور واقعي بصر از قلب مي باشد و آگاهي و علم حقيقي نوري است که در قلب روشن مي شود، چنين شخصي نسبت به حقايق هستي که در قيامت بروز و ظهور مي کند نابينا مي شود، چرا که پيش از اين قلب يعني ابزار ادراکي و ديداري حقايق را از دست داده است.

به سخن ديگر، روز قيامت روز حقايق هستي است و چون درک حقايق تنها با چشم دل ممکن است، در روز قيامت کسي که در دنيا کوردل شده، نمي تواند چيزي را ببيند، زيرا چنين شخصي ابزار ديدن حقايق يعني قلب سالم را از دست داده است، بنابراين در صحنه قيامت که تنها جلوه گاه حقايق است، شخص غافل و ناسي، ابزاري براي درک و فهم و ديدن اين حقايق ندارد.

اهل غفلت همچنين به سبب همين غفلت از حقايق هستي در دنيا و آخرت، از حيوانات نيز پست تر هستند؛ چرا که همه ابزارهاي شناختي از گوش و چشم و قلب را از دست داده‌اند و ناتوان از ديدن و شنيدن و درک حقايق مي باشند. اين در حالي است که حيوانات به همان توانايي تکويني و فطري خود، هنوز توانايي ديداري و شنيداري و درک حقايق در حد و اندازه شعور خود را دارا هستند. از اين رو از نظر قرآن، برخي از غافلان در سطح حيوانات و برخي ديگر فروتر از آنها مي باشند که حتي توانايي ذاتي و فطري ادراک حقايق خود را از دست داده اند. (اعراف، آيه 179)

غافلان چون ادراک درستي از حقايق هستي ندارند و ابزارهاي شناختي و ادراکي آنان محدود به همان حواس و ادراک حسي مي باشد و فاقد قدرت تحليل حقايق با ابزار قلب و عقل هستند، همواره تصاويري نادرست و واژگونه از هستي دارند و براساس اين تصوير و تفسير عمل مي کنند. اين گونه است که انديشه هاي آنها نيز حسي و مادي مي باشد و از آن فراتر نمي رود. براساس همين تفسير حسي از مسائل و موضوعات هستی است که غافلان، ارزش هاي انساني را در مال و ثروت مي جويند و ملاک برتري را ثروت مي دانند و براساس آن داوري مي کنند و رفتارها و نگرش هاي خود را شکل مي دهند. (کهف، آيه 28) اين در حالي است که اگر اهل غفلت نبودند و از قلب خويش بهره مي بردند به تحليل درست و واقع بينانه اي از هستي دست مي يافتند و مي دانستند که ظواهري چون ثروت ارزش نمي باشد تا براساس آن رفتارهاي خود را با ديگران تنظيم کنند.

همين سطحي نگري و حسي گرايي که ريشه در کوردلي و بهره مندي صرف از ابزارهاي حسي دارد، موجب مي شود تا همواره تفسير نادرستي از مسائل و موضوعات هستي داشته باشند و ظواهر زندگي دنيوي را بر حقايق زندگي اخروي ترجيح دهند و در مسير آن کوشش کنند (روم، آيه 7) در نظر آنان دنيا ارزش مي يابد و همه هستي در دنيا و سرگرمی آن خلاصه مي شود (عنکبوت، آيه 64 و انسان، آيه 27) پس در انديشه مال اندوزي و برخورداري بيشتر از دنيا بر مي آيند (انبياء، آيات 42 و 44) و خواهان عمر طولاني و بهره مندي بيشتر از دنيا مي شوند (همان) چرا که جز دنيا و زينت هاي آن چيز ديگری نمي بينند (انعام، آيات 42 و 43) و نسبت به آخرت ادراک و فهمي ندارند. (نحل، آيات 106 و 108)

اهل غفلت چون در دنيا ابزارهاي شناختي و ادراکي دقيق خود از حقايق را از دست داده‌اند در قيامت کور دل محشور مي شوند و چون از هيچ چيزي از حقايق بهره اي نمي برند خود را اهل خسران مي يابند و بر وضعيت سخت خود حسرت مي خورند. (مريم، آيه 39)

آنچه در اينجا بيان شد، تنها گوشه اي از خصوصيات برجسته غافلان است. با مطالعه و بررسي آيات ديگر قرآن مي توان خصوصيات ديگري براي غافلان بيان کرد که بيرون از حوصله اين مقاله است.

موارد و مصاديق غفلت

اهل غفلت، همان گونه که از خدا غافل مي شوند از امور ديگري که مرتبط با خدا و حقايق هستي است نيز غافل مي شوند و تمام توجهشان به مسايل و موضوعاتي است که در حوزه دنيا و آمال دنيوي مي گنجد (حجر، آيات 2 و 3) در اينجا نگاهي گذرا به برخي از موضوعات و مسائلي مي شود که غافلان از آن غفلت مي کنند.

غافلان همان گونه که از خدا غافلند از آيات الهي نيز غافل مي باشند. (يونس، آيه 92) به اين معنا که جهان هستي را آيات و نشانه هاي الهي نمي بينند و در پس ظاهر هر چيزي، خدا را نمي بينند که با تمام وجود حضور دارد. همين غفلت از نشانه بودن است که در دام کفر و شرک مي افتند و به دنيا اصالت مي بخشند و در به دست آوردن آن تمام عمر خويش را هزينه مي کنند و از سرمايه وجودي خود مايه مي گذارند و در نهايت زيانکار مي شوند (انعام، آيات 130 و 131 و اعراف، آيات 132 و 136)

از برخي از آيات قرآني برمي آيد که بيشتر مردم اهل غفلت هستند (يونس، آيه 92) و در اين ميان حتي گاه مؤمنان نيز دچار غفلت مي شوند و آثار آن در همين زندگي دنيوي شان آشکار مي شود؛ چنانکه خداوند در آيات 25 و 26 سوره توبه از غفلت مجاهدان در جنگ حنين از امدادهاي غيبي سخن مي گويد که نتيجه چنين غفلتي شکست مجاهدان در اين جنگ بوده است.

انسان ها همچنين از ثبت اعمال در دنيا از سوي فرشتگان الهي غافل هستند و همين غفلت است که در قيامت آنان را به آتش دوزخ و درد و رنج هاي آن گرفتار مي کند. (مؤمنون، آيات 62 تا 64) اين در حالي است که اگر به اين مسئله توجه داشتند که همه رفتارها و انديشه ها و گفتارها ثبت و ضبط مي شود و در قيامت آشکار مي گردد، هرگز رفتارهاي نادرست و انديشه هاي باطل را نمي پذيرفتند و انجام نمي دادند.(همان)

خداوند غفلت و اعراض انسان ها از حسابرسي در قيامت را از ديگر موارد غفلت برمی‌شمارد و به آنها هشدار مي دهد که متوجه اين مهم باشند و بدانند که قيامت و حسابرسي آن بسيار نزديک است و نبايد از آن دمي غافل شوند (مريم، آيه 29 و انبياء، آيه 1) همين غفلت است که باعث مي شود انسان کردارهاي زشت و ناشايستي انجام دهد (ص، آيه 26) اين در حالي است که هوشياري و توجه آدمي به حسابرسي و قيامت، وي را از هر گونه رفتار بد حفظ مي کند و ترس از عذاب هاي قيامت موجب خوف و پرهيز وي مي شود (همان و نيز مؤمنون، آيات 62 و 63)

خداوند از ديگر موارد غفلت آدمي را غفلت از حشر مي داند که عامل مهم در گمراهي و بدبختي هاي اوست. همين غفلت است که آدمي را دلبسته به دنيا و علاقه مند به مال و ثروت مي کند و دنيا براي وي همه چيز مي شود (عاديات، آيات 8 و 9) اين در حالي است که اگر به حشر همه موجودات توجه داشت که در آن حشر، همه چيز محاسبه مي شود و در حقيقت آخرت اصالت دارد هرگز در دام حب دنيا نمي افتاد.

از ديگر موارد غفلت آدمي، اموري چون غفلت از دين و معارف الهي (اعراف، آيات 176 و 179)، غفلت از ربوبيت خداوندی به ويژه از سوي مشرکان (مؤمنون، آيات 52 تا 54)، غفلت از رضوان خدا و آمرزش و مغفرت او (حديد، آيه 20)، غفلت از پرداخت زکات و معامله با خدا و سرگرم شدن به تجارت دنيا (نور، آيه 37) غفلت از عذاب مجرمان (شعراء، آيات 200 تا 202)، غفلت از علم خدا و احاطه کامل به آشکار و نهان همه چيز (نجم، آيه 32) غفلت از عهد و پيمان با خدا (اعراف، آيه 172)، غفلت از فطرت توحيدي (انعام، آيات 40 و 41 و انعام، آيات 63 و 64)، غفلت از قرآن (انبياء، آيات 1 تا 3)، غفلت از فقيران (کهف، آيه 28)، غفلت از قيامت (انعام، آيه 31)، غفلت از مرگ (منافقون، آيه 10)، غفلت از معاد (عبس، آيات 21 تا 23)، غفلت از نماز (ماعون، آيات 4 و 5)، غفلت از ناپايداري دنيا (شعراء، آيات 144 تا 149) و مانند آن مي باشد که همه به گونه اي مربوط به غفلت از خدا و قيامت و اصالت آخرت و حسابرسي آن است.

اگر انسان به خداوند، ربوبيت و الوهيت او ايمان داشته باشد به اين معنا نيز متوجه خواهد بود که زندگي داراي اهداف و فلسفه اي است که نمي تواند در دنيا و ماديات خلاصه شود، بنابراين مي بايست آخرت و برنامه اي باشد که انسان در آن مسير حرکت کرده و خود را به آن مقصد و مقصود برساند. اين توجه موجب مي شود تا دمي از خدا و اهداف الهي غافل نشود و همواره با تمام وجود متوجه وجه الهي باشد. اين همان حضور قلب و توجه به وجه الهي است که بارها در قرآن بر آن تأکيد شده است. باشد اين گونه باشيم و اهل حضور شويم.

روزنامه كيهان، شماره 21538 به تاريخ 28/10/95، صفحه 8 (معارف)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS