كلمات كليدي : فمنيسم، فمنيسم ديني، فمنيسم اسلامي
نویسنده : عبدالله محمدي
فمنیسم را میتوان واکنش زن غربی مدرن در برابر فرهنگ به جای مانده از عصر سنت اروپایی دانست. این واژه گاهی به جنببشهای سازمان یافته برای احقاق حقوق زنان و گاه به نظریهای که به برابری زن و مرد از جنبههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حقوقی معتقد است معنا کردهاند.[1] فمنیسم در ابتدا جنبش اجتماعی زنان فرانسه و دیگر کشورهای مغرب زمین در برابر نابرابریهای حقوقی، اقتصادی و سیاسی و اعتراض به عدم تعادل در اصلاحات نوین بود. اصلاحات قانونی از دهه 1890 حق رای همگانی مردان را به رسمیت شناخت و همین مسئله تبعیض میان زن و مرد را بیش از گذشته آشکار کرد. از این رو توجه به اصلاحات حقوقی و سیاسی نقطه بارز «موج اول» فمنیسم است که تا اواسط قرن بیستم ادامه یافت. بر همین اساس میتوان آنرا نهضت دفاع از حقوق زنان دانست. فمنیسم موج دوم که از دهه 1960 و با افکار ایدئولوژیک در تحلیل علل فرودستی زنان آغاز شد در دهه هفتاد و هشتاد بر نظریه پردازیهای مشخص علمی تکیه کرد.[2] در میان جریانات فمنیسم نسبت به تفاوت های میان زن و مرد دو نحوه برخورد وجود دارد: گروه نخست از فمنیستها تفاوت زن و مرد را فقط در اختلافات زیستی و اندامی خلاصه کرده و معتقدند دو جنس هیچ تفاوت دیگری به لحاظ ذهنی، روانی و عاطفی ندارند. از نظر ایشان آنچه در جوامع به عنوان قابلیتهای زنانه و مردانه مطرح شده است پشتوانه طبیعی ندارد بلکه معلول روابط فرهنگی، اجتماعی و تحت تاثیر سیاستهای جامعهی مرد سالار است. این اندیشه که به فمنیسم انسانگرا نام یافته معتقد است: هویت جنسی و زنانگی ساخته پدرسالاری بوده و هویت طبیعی زن، این هویت ساختگی نیست. به عنوان مثال سیمین دوبوار _از طراحان اصلی نظریه فمنیستی _معتقد بود: «انسان زن به دنیا نمیآید بلکه تبدیل به زن می شود.»[3]ایشان معتقدند مقولات مرد و زن چیزی جز جعلیات، کاریکاتورها و ساختههای فرهنگی نیست. زنان یک طبقهاند. زن نیز مانند مرد مقولهای سیاسی واقتصادی است نه مقوله ابدی...[4]
سوسیال فمنیستها هم به این نتیجه رسیدند که تمایز عمومی_خصوصی، پدیدهای است که به طور اساسی جنبه تجویزی و تحمیلی داشته و در قرن 19به شیوه های مختلف جهت منطقی جلوه دادن استثمار زن به کار میرفت.[5]
برخی معتقدند تفاوت میان نظریات مختلف فمنیستی قدری زیاد است که باید از واژه «فمنیسمها» استفاده کرد لکن با این همه میتوان وجوه مشترکی برای تمام آنها یافت. اعتقاد به سکولاریسم و اومانیسم نقطه مشترک تمام دیدگاههای فمنیستی است.[6] در میان شاخههای مختلف فمنیسم برخی درصدد ارائه تبیینی دینی از آن هستند بهگونهای که سازگاری دین و فمنیسم اثبات شود. فمنیسم مسیحی، یهودی، اسلامی و ... از این قبیل هستند. پرسش اصلی این است که آیا چنین سازگاری میان دین و فمنیسم وجود دارد؟ در این نوشتار مقصود ما از دین، ادیان آسمانی و به طور خاص اسلام است.
از جمله کسانی که سعی در سازگار نشان دادن فمنیسم و دین دارند طرفداران فمنیسم اسلامیاند. «فمنیسم اسلامى» اصطلاحى است که در دهههاى اخیر میان برخى اندیشمندان ایران ترویج یافته است. این نظریه در صدد بیان دیدگاههای فمنیستی با پوشش اسلامی است و طرفداران آن سعی در ارائه برداشتهای جدید از آیات و روایات دارند که با مفاهیمی چون اومانیسم، سکولاریسم، حقوق بشر و تشابه زن ومرد سازگار باشد. ایشان غالباً مباحث خود را بر نسبیت فرهنگی استوار کرده و پاسخ هر مسالهای را در قالب فضای بومی و فرهنگی همان جامعه جستجو میکنند و تا حدی متاثر از دیدگاههای پستمدرن هستند.[7] همچنین براى اثبات سازگارى اسلام و فمنیسم از راه تفکیک میان دینداری و دین مدارى و یا از راه تاکید بر تشابه و تساوى میان زن و مرد وارد شدهاند. عدهاى هم عدم ثبات شریعت و نقد اجتهاد مرد محور را راه حل مناسبى تلقى کردهاند. به رغم تعدد نظریات فمنیستی شاید بتوان آن را ایدئولوژی آزادی زنان از ستم مورد ادعای طرفداران آن دانست. در تمام رویکردهای فمنیستی این اعتقاد مستتر است که زنان به دلیل جنسیت اسیر بی عدالتی هستند و در هر رویکرد، تحلیلی از علل یا عوامل سرکوب زنان ارائه میشود.[8]
گرچه برخى معتقدند به دلیل تنوع و اختلاف بسیار در نظریات فمنیستى، امکان تعریف فمنیسم میسور نیست. اما به رغم این تکثر، مى توان ریشههاى مشترک در مبانی انسانشناسی و فلسفى این نظریات یافت و تضاد آنها را با مبانی اسلامی نشان داد. همچنین ناسازگاری مباحث روبنایی اسلام و فمنیسم نیز قابل اثبات است.
بخش اول : تضاد اسلام و فمنیسم در مسائل مبنایی
1- اومانیسم
حتى مطالعه سطحى آموزههاى فمنیسم روشن مىکند اومانیسم از محورىترین مؤلفههاى آن است که نتیجه آن در تعریف ظلم و ستم به زنان و تبیین مصادیق فرودستی ایشان و راه رهایى از ستم، به خوبى خود را مىنمایاند.[9] در حالیکه اومانیسم خلاف اصول اسلام و هر دین آسمانی دیگر است.[10]
2- سکولاریسم
برخى طرفداران فمنیسم از جمله فمنیسم اسلامى وجود خدا را به عنوان خالق و حتى راهنماى انسانها لکن تنها براى حوزههاى خصوصى و نه کلان جامعه میپذیرند. دیندارى شخصى را تمجید کرده اما دین مدارى را بر نمى تابند. چرا که قلمرو دین را در آرامش بخشى و ارضاى روحیه معنویتطلبى انسانها خلاصه مىنمایند. کسب موقعیتهاى برابر اجتماعى، تساوى کامل میان زن و مرد با کنار گذاردن دین از صحنه قانون گذارى جامعه و یا حداقل تفسیر نوینى از دین که متناسب با جهان مدرن باشد گره خورده است.[11] اما از نظر اسلام کوچکترین رفتار انسانى در تامین سعادت ابدى او مؤثر است، از این رو دین که متولى تبیین سعادت و شقاوت جاودانه انسانهاست، باید در تمام حوزه ها از خرد ترین اعمال فردى تا کلان ترین حوزه هاى اجتماعى ارائه طریق نماید. انکار نقش دین در هر یک، ناشى از عدم شناخت رسالت دین و محدود ساختن قلمرو آن است.
3- تعریف ستم به زنان
نظریات فمنیستى که معمولاً آبشخورى سکولار دارند ستم را در چارچوب ارزشهاى مدرنیته تعریف کرده و خواهان مبارزه با آن هستند. شهرت، ثروت، استقلال فردى و... عناوینى به ظاهر موجه هستند که ارزش مطلـق دانستن آن موجب تایید عناوین دیگرى همچون جلوهگرى زن در جامعه ، زندگى جداى از خانواده و... مىشود. رد پاى این برداشت از کمال و هویت زن و به موازات آن تعیین مصادیق ستم زنانه در نوشتار نویسندگان ایرانى و طرفداران فمنیسم اسلامى هم دیده مى شود:
«مسئله حقوق زنان پیوند وثیقى با مفاهیم فرد، فردیت و فرد گرایى و ... دارد دامن زدن به بحث درباره مضامین لیبرالى از قبیل فردیت و فرد باورى گام مقدماتى و ضرورى در طریق پرداختن به موضوع زنان است.»[12]
«چادر و حجاب در خدمت تحکیم و تقویت منطق درون سیستم مرد سالارى است... رفع حجاب و کنار نهادن چادر قدمى ضرورى در ورود زن ایرانى به عرصه اجتماع و باز تعریف از جایگاه زن و مناسبات جنسى است.»[13]
بر خلاف نظریات فمنیستی که ستم را مترادف با تبعیض جنسیتى مىدانند از نظر اسلام تساوى جنسیتى نیز بسیارى اوقات مىتواند ستمى به زن باشد.زیرا این ادعا که هر گونه حق و کارویژه مردانه بدون در نظر گرفتن استعدادها براى زن مطالبه شود دور کردن زنان از مسیر خاص سعادت ایشان است که در حقیقت ستم به زن است.
به تبع تفاوت در تعریف ستم به زنان، تعریف اسلام و فمنیسم از کمال انسان و کمال زن نیز متفاوت میشود. در شرایطی که طرفداران فمنیسم شهرت، ثروت، پیشرفت اجتماعی و سایر امور مادی را کمال زن میدانند، هدف خلقت زن و مرد از نظر اسلام رسیدن به کمال الهی و رشد و تعالی بوده و ملاک برتری انسانها تقوای الهی است . زن و مرد علیرغم تفاوتهای فیزیکی و روحی در رسیدن به کمالات معنوی یکسان هستند تا آنجا که حضرت زهرا(س) الگوی امام زمان(عج) معرفی شده است.[14]
بخش دوم : تضاد اسلام و فمنیسم در مسائل روبنایی
الف - تفاوت زن و مرد از نظر اسلام و فمنیسم
«تفاوت» میان دو جنس و نحوه تحلیل آن از جمله مبناییترین وتاثیرگذارترین مباحث در حوزۀ حقوق زنان است. برخی از فمنیستها تفاوت زن ومرد را فقط در اختلافات زیستی واندامی خلاصه کرده ومعتقدند دو جنس هیچ تفاوت دیگری به لحاظ ذهنی، روانی و عاطفی ندارند. از نظر ایشان آنچه در جوامع به عنوان قابلیتهای زنانه ومردانه مطرح شده پشتوانه طبیعی ندارد، بلکه معلول روابط فرهنگی ،اجتماعی و تحت تاثیر سیاستهای جامعه مردسالار است .این اندیشه که به فمنیسم انسانگرا نام یافته است. به عنوان مثال سیمین دوبوار _از طراحان اصلی نظریه فمنیستی _معتقد بود :«انسان زن به دنیا نمیآید بلکه تبدیل به زن میشود.»[15] ایشان معتقدند مقولات مرد و زن چیزی جز جعلیات، کاریکاتورها و ساختههای فرهنگی نیست.زنان یک طبقه و مانند مرد مقولهای سیاسی واقتصادی است نه مقوله ابدی...[16]. سوسیال فمنیستها هم این تفاوت را تحمیلی دانستند.[17] فمنیستها پس از آنکه اثبات کردند تفاوت زن و مرد تنها زیستی است نه فکری وروانی و در نتیجه قابلیتهای زن ومرد هیچ تفاوتی با هم ندارد؛ جامعه مرد سالار را متهم کردند به اینکه با شعار تفکیک جنسیتی، سعی در تحمیل برخی نقشها و وظا یف جامعه بر زنان دارد و آنها را بهانه زن بودن از پذیرش سایر نقشها مدیریتی مهم دور میکند و این ظلم به زنان است. بدینسان اصطلاح «نقشهای کلیشهای» پدید آمد و منظور از آن، نقشهای غیر واقعی و تحمیلی مانند مادری، همسری بود که جامعه مرد سالار به بهانه جنسیت به زنان تحمیل مینمود این ا مر به معنای فرودست انگاشتن زن و محروم ساختن وی از قابلیت رشد وپیشرفت است .از اینرو این پرسش که زن و مرد هر کدام برای چه کاری خلق شدهاند سئوالی با مبنای خطاست که هدف آن استثمار زن است. «جنسیت نه هویتی از پیش تعیین شده بلکه امری «اجرایی_نمایشی» است.آنچه مردان انجام می دهند مردانه میشود وآنچه زنان، زنانه.آنگاه مردان باید مردانه رفتار کنند و زنان زنانه .ولی هیچ چیزی که پیشاپیش زنانه یا مردانه باشد وجود ندارد.»[18]
درحالی که از نظر اسلام زن ومرد درکنار اشتراکات، تفاوتهایی از حیث بیولوژیک، روحیات، نگرش ها و استعدادها دارند . توجه به این نکته ضروری است که این تفاوتها ستم به زنان نیست چرا که از نظر اسلام انسان جزئی از یک نظام هماهنگ ومدبرانه است وتفاوتهای جسمی، روانشناختی وحتی معرفتی بین دو جنس ناشی از همان نظام هماهنگ است . براین اساس تفاوت امری گزاف یا ظالمانه شمرده نشده به معنای برتری یکی از دو جنس بر دیگری نیست بلکه به عکس به این معناست که هر دو بخشی از هستی انسانی هستند که علاوه بر مشترکات فراوان ، هر کدام دارای تواناییهای خاص وکارکردهای ویژه هستند که برای کمال هریک نیاز است. بیشتر بودن ادراک عاطفی زنان از مردان[19] ؛ بیشتر بودن ادراک عقلانی مردان[20]؛ ( البته فزونی عقل مردان به معنای صحیح آن[21]) برخی از این تفاوتهاست.
ب- تفاوت حقوقی زن و مرد از نظر اسلام و فمنیسم
یافتههای زیستشناختی و روانشناختی سبب شد برخی فمنیستها تفاوت زیستی میان زن و مرد را پذیرفته اما تفاوت حقوقی دو جنس را انکار کنند . بدین معنا که زن و مرد باید در تمام حقوق و تکالیف تساوی و تشابه داشته باشند.[22] در حالیکه در اسلام زن و مرد در بسیاری از حقوق و تکالیف با هم متفاوتند. تفاوت در احکام و دستورات زن ومرد ناشى از علم پروردگار به پیچیدگى ها و ظرائف مخلوقات خود و تاثیر رفتار ایشان در سرنوشت ابدیشان است که به مقتضاى طبیعت خاص هریک راه جداگانهاى براى هدف واحد یعنى قرب الهى و کمال بندگى تبیین کرده است.
ج – مادری
فمنیستها مادرى را "نقش کلیشهاى" تعریف کرده و آن را نه تنها کمالى براى زن نمىدانند بلکه علت تحقیر زنان و حربه جامعهى مرد سالار براى استمرار سلطه خود تلقى مىکنند. ایشان مادرى را تنها در چارچوب فرهنگ و ارزشهاى جامعه و نه بیشتر معنى مىکنند.[23] درحالیکه در روایات واحادیث معصومین (ع) ، گذشته از آنکه بر جایگاه رفیع مادر تاکید شده و بهشت را زیر قدمهای مادران توصیف مینماید[24]؛ بارداری، وضع حمل، شیردهی فرزندان را عبادت شمرده وبر این کار پاداش فراوان مترتب شده است .[25] ستایش از مادران نمونه و تجلیل از حسن ایفای نقش مادری در آیات قرآن دیده میشود.[26]
د- خانواده از نظر اسلام و فمنیسم
بسیارى از فمنیستها همسرى و وظایف خانوادگى را نیز نقش کلیشهاى دانسته وخانواده را محل تحکیم سلطه جامعه مرد سالار قلمداد میکنند.[27] اما از نظر اسلام خانواده بهترین محل تلاقی ویژگیهای مکمل زن و مرد و محل آرامش و رفاقت و رحمت میان زن و شوهر است.(روم:2) هیچ بنیانی نزد خداوند شریفتر از تشکیل خانواده نیست.[28] مومن با ازدواج نیمی از ایمان و دیانت خود را کامل می نماید.[29] وبدترین افراد امت اسلام کسانی هستند که زندگی بدون همسر را پیشه نمودهاند.[30]