كلمات كليدي : دين، ماهيت دين ، دين بشري، دين الهي
نویسنده : عبدالله محمدي
دین در لغت به معنای جزا، اطاعت، ملک، قرض و... آمده است.[1] اما در اصطلاح تعاریف فراوانی از آن شده است. برخی از این تعاریف تا حدی گسترده است که هر گونه مکاتب بشری، آیین خرافی و منکر خدا و حتی ضد خدا چون مارکسیسم را هم شامل میشود. و برخی به قدری محدود است که تنها یک دین خاص را در بر میگیرد.[2]
تعدادی از این تعاریف متفاوت را مرور مینماییم:
دین از نظر دانشمندان غربی
برخی متکلمان غربی در تعریف دین گفتهاند: دین نظام الهی است که برای صاحبان خرد وضع شده و مشتمل بر اصول و فروع است.[3]
اسپنسر میگوید: دین وسیلهای برای توضیح راز جهان و تبیین پدیدههای دینی بر اساس حالات درونی و تحول زندگی اجتماعی است.[4]
همچنین کلیفورد گیرتز میگوید: دین نظامی از نمادها و سمبلها است که طوری عمل میکند که موجب انگیزهها و آمادگیهای نیرومند یا عمیق و پایدارتر انسانها میشود. به ندوین و تنظیم مفاهیم و تصورات نظم کلی وجود میپردازد و بر این تصورات چنان نمود و ظهوری از حقیقت میپوشاند که گویی این انگیزهها و ترتیبات مبتنی بر حقیقت هستند.[5]
پارسونز میگوید: دین مجموعهای از باورها، اعمال، شعایر و نهادهای دینی که افراد بنا کردهاند.[6]
از نظر اینشتین مذهب عبارت است از مجموعه احساس عارفانه در مقابل قوانین جهان و احساس مسئولیت اخلاقی در مقابل همنوعان ما.[7]
اختلاف در تعریف دین و عدم امکان جمع آنها عوامل متعددی دارد که از مهم ترین آنها می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
1- اختلاف در روش شناسی: عدهای بر اساس پژوهش های تجربی و کارکردهای خارجی دین را تعریف کردهاند مانند تعاریف روان شناختی و جامعه شناختی و برخی بامفاهیم پیشینی و روش عقلی آن را تعربف کردهاند مانند تعاریف مفهومی.[8]
2- اختلاف در مصادیق دین: برخی از ابتدا مکاتب فلسفی و اجتماعی را نیز از مصادیق دین شمرده و تعریف گسترده تری از دین ارائه کرده اند.[9]
3- تفاوت در روش برون دینی و درون دینی: عدهای برای وصول به حقیقت دین، مراجعه به وحی و متون دینی را پیشنهاد میدهند و از ابزارها و روشهایی غیر از متون وحیانی پرهیز میکنند و گروهی نیز روش های برون دینی (غیر از متون دینی) مانند روش عقلی، تجربی، تاریخی و... را ترجیح میدهند. [10]
4- تاثیر پیش فرضهای معرفت شناختی، انسان شناختی، هستی شناختی و...: فیلسوفان دین هیچگاه ابتدا به ساکن و بدون مبانی خاص خود به تعریف دین اقدام نکرده اند و این اختلاف در مبانی سبب اختلاف در تعاریف متعدد دین شده است.[11]
5- تحریف پارهای از ادیان: بسیاری از ادیان در طول تاریخ حیات بشر، دست خوش تحریف، چه از حیث اضافه شدن خرافات بشری و چه از حیث حذف بخشی از معارف دینی شدهاند و به همین دلیل به فرقه ها و مذاهب گوناگون تنوع یافتهاند. این تحریف متنی و معرفتی ادیان نیز در اختلاف تعریف دین نقش به سزایی دارد.[12]
6- نگرش جزء نگرانه به جای نگرش کل نگرانه: جهل به بخشی از حقیقت دین و توجه به جزیی از دین نیز در اختلاف شناخت دین موثر است.[13]
7- خلط میان دین و تدین و یا خلط میان دین و ایمان: مثلا کسانی که دین را به اعتقاد به هستی روحانی و یا اعتقاد به خدای سرمد و یا احساس وابستگی مطلق تعریف کردهاند.[14]
دین در قرآن
واژه دین بیش از نود بار در قرآن با معانی ذیل به کار رفته است:
جزا و پاداش: مالک یوم الدین ( فاتحه : 3)
اطاعت و بندگی، مانند: قل انی امرت ان اعبدالله مخلصاً له الدین (زمر: 11)
ملک و سلطنت، مانند: و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه و یکون الدین کله لله (بقره: 193)
شریعت و قانون، مانند: لکم دینکم و لی دین (کافرون: 6)
ملت، مانند: قل اننی هدانی ربی الی صراط مستقیم دینا قیماً ملة ابراهیم حنیفاً (انعام: 161)
مستقیم، مانند: ان الدین عندالله الاسلام ( آل عمران، 19 )
اعتقادات، مانند: لا اکراه فی الدین (بقره: 256)
دین در روایات
دین در میان روایات معصومین (ع) بیشتر به معانی ایمان، یقین، حب و بغض قلبی، معرفت داشتن، دوستی ورزیدن، اخلاق حسن، نورانیت، عزت، طلب علم، مایه حیات و... به کار رفته است.[15] که در واقع بیشتر ناظر به کارکردهای دین و دینداری بوده است.
دین در میان متفکران مسلمان
متفکران مسلمان با توجه به مساله ضرورت بعثت انبیا و رسیدن انسان به قرب الهی و تعاریف لغوی و قرآنی دین به تعاریف اصطلاحی اقدام کردهاند که عدم افراط و تفریط از مزایای این تعاریف است:
علامه طباطبایی: او دین را به مجموع اعتقاد به خدا و زندگی جاودان و احساس و مقررات متناسب باآن که در مسیر زندگی مورد عمل قرار می گیرد اطلاق می کند.[16]
استاد مصباح یزدی: دین اصطلاحاً به معنای اعتقاد به آفریننده ای برای جهان وانسان و دستورات عملی متناسب با این عقاید است.[17]
استاد جوادی آملی: معنای اصطلاحی دین مجموعه عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی است که برای اداره امور جامعه انسانی وپرورش انسان ها باشد.[18]
برخی از متفکران اسلامی تنها دین الهی که منشا الهی داشته باشد را شایسته لفظ دین میدانند: «دین مجموعه ای از هستها و بایدهای مستند به خداوند است که از طریق وحی و سنت برای هدایت انسانها ظهور یافته است.»[19] ودر مقابل عده ای دین را اعم از الهی و بشری میدانند. دین بشری دینی است که به سبب برخی نیازهای روانی یا اجتماعی انسان به دست او ساخته شده و یا آمیخته با افکار بشری شده باشد مانند بت پرستی و اعتقادبه نیروهای جادویی یا ادیان التقاطی. دین الهی دینی است که ریشه در غیب داشته، پایه و اساس آن وحی و پیام الهی است و برای سعادت انسانها نازل شده است.[20]
با توجه به آنچه گفته شد میتوان تعاریف متفکران مسلمان را که جامع تر و دقیقتر از تعاریف دیگر است، در این تعریف خلاصه نمود: دین مجموعه ای از عقاید و گزارههای حقیقی و دستورات عملی و ارزشی است که برپایه همان گزاره های اعتقادی برای سعادت انسانها وضع شده است.[21] به عبارت دیگر میتوان گفت دین مجموعه ای از هست ها و بایدهاست که هست ها ناظر به واقع بوده و باید نیز مبتنی بر همان هست هاست. و باید ها را می توان به احکام دین و اخلاق و ارزش های اخلاقی تقسیم نمود. به طور خلاصه دین مجموعهای از عقاید، احکام و اخلاق است.