21 تیر 1397, 0:0
افلاطون بسیاری از اخلاقیات و تعالیم استاد خود، سقراط را به منصه ظهور رساند. او همانند شاگردی تمام عیار، بسیاری از آموزههای سقراط را یاد گرفته و در زندگی شخصی و علمی خویش آنها را به کار بست. کتابها و نوشتههای او، از زبان سقراط بیان گشته و دیدگاه و چارچوب نظری استاد خویش را در قالب مکالمات طولانی و جالب به رشته تحریر درآورده است. علاوه بر این در زندگی اجتماعی افلاطون نیز شاهد تعالیم استادش هستیم، به نحوی که او نیز چون سقراط با به خطر انداخت زندگی خویش، به تبلیغ آراء و فلسفه نظری خود پرداخت.
به همین دلیل بخشی از زندگی خود را در تبعید به سر برد، اما از همین دوران در تکمیل و توسعه افکار و رویکردهای خود و تلاش در راه گسترش فلسفه سقراط سود جست. در تمامی دوران تبعید، یاد گفتهها و تعالیم استاد بود که به او آرامش میداد و روش زندگی سقراط باعث گشته بود تا وی بتواند آرا و نظریات خود را بسط دهد. او نیز همانند سقراط، از مرگ نمیهراسید و سعی مینمود تا تعالیم خود را با روش زندگی خود به شاگردانش یاد دهد و اعتقادات خود را در زندگی عملی سازد.
البته باید این مسئله را اذعان داشت که وی از خانوادهای اشرافی و ثروتمند بود و همواره موقعیت اجتماعی و اقتصادی خانواده از او حمایت مینمود، اما با این حال وی استعداد و فکری درخشان در بیان نظریاتش داشته است. ذهن او همانند نمایشگاهی بود که تمام افکار و مسائلی که فلاسفه و نظریه پردازان جهان را به خود مشغول داشته، در آن نقش بسته بود. او اندیشهها و نظریات موجود در بسیاری از رشتههای علوم را چون تارهایی به هم بافته در ذهن خود پرورش میداد و تمامی آنها را در مکالمات سی گانه عرضه داشته است. مکالمات افلاطون همه الهامات مشحون از حقیقتی هستند که در قالب زبان و عباراتی شیوا بیان گشتهاند. تقریباً تمام آن مسائلی که فکر معاصران افلاطون را به خود مشغول میداشته، در این مکالمات آمده است.
افلاطون سعی میکرده که در قالب این مکالمات، اندیشهها و تفکرات سقراط را زنده نگه دارد. از این رو انتخاب مسائل روز و فلسفه ای که به رشتههای مختلف مربوط بوده و در جو اجتماعی روزگار ذهن بسیاری از مردم و دانشمندان را به خود معطوف داشته، توانسته در قالب یک سری مکالمات از زبان سقراط، یاد و روش زندگی او را زنده نگه دارد. گویی افلاطون در تمامی دوران زندگی خویش این دغدغه را داشته که چرا استادش، به چنین سرنوشتی محکوم گشت، از این رو در نوشتهها و رسالههای خود سعی نموده تا وجود استاد و رهیافتهای او را ثابت نماید.
اگر بخواهیم به اصل و ریشه فلسفه و نظریات افلاطون برسیم، باید به معروفترین کتاب او یعنی «کتاب جمهوریت» مراجعه کنیم. اندیشه اساسی او در این رساله ایجاد یک سلطنت آسمانی بر روی زمین بوده است، که در جای خود قابل بحث و نقد فراوان است. اما مسئله اساسی در نوشتهها و آثار افلاطون که از زبان سقراط بیان گشته، تاثیر پذیری وی از استاد خود و بیان نظریات او بوده است و این مسئله نشان میدهد که وی برای روش زندگی و اخلاقیات استادش احترام و ارزش وافری قائل بوده است که سعی کرده یاد او را در نوشتههایش زنده نگه دارد.
البته بیان این مسئله که آیا تمامی فلسفه و چارچوب نظری و دیدگاه علمی که در نوشتههای افلاطون از زبان استاد خویش بیان گشته، اعتقاد و دیدگاه واقعی سقراط بوده و یا اینکه وی مطالب یا مسائلی را در رسالات خود نوشته که شاید دیدگاه فلسفی سقراط نبوده (و فقط از زبان او بیان شده) اختلاف نظر وجود دارد. به هر حال با قاطعیت میتوان گفت که برخی از این مسائل و نظریات، آموزه هایی بوده که افلاطون آنها را از استاد خود فراگرفته و شاید در طول زمان و با مطالعه کتب دیگر آنها را تغییر و بسط داده است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان