دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تقابل «شرق شناسی» و «غرب سازی»

با ظهور «رنه دکارت»، فیلسوف شهیر فرانسوی، انقلابی اساسی در ساحت ذهن و زبان اندیشمندان جهان جدید به وجود آمد.
تقابل «شرق شناسی» و «غرب سازی»
تقابل «شرق شناسی» و «غرب سازی»

نگاهی به چالش «شرق» و «غرب» در عرصه نظری

(1)با ظهور «رنه دکارت»، فیلسوف شهیر فرانسوی، انقلابی اساسی در ساحت ذهن و زبان اندیشمندان جهان جدید به وجود آمد. با «من» که شناسنده دکارت بود جهان به دوشاخه، «ذهن» و «عین» و آنچه فراروی آن قرار دارد، تقسیم شد؛ وی با حرکتی تأثیرگذار فعالیت خود را آغاز کرد و بسیاری از تجلیاتی که شاهد آنها هستیم -از علم و فناوری گرفته تا انواع و اقسام معارف دیگر- مستقیم و غیر مستقیم از این حادثه تأثیر پذیرفتند.
(2) دکارت مطمئناً به تبعات ناخواسته فراوانی که اندیشه ها و طرح فکری اش به بار آورد، کمترین آگاهی و شناختی نداشت. طرح فکری او توسط فیلسوفان گوناگونی چون «اسپینوزا»، «لایب نیتز»، «هیوم»، «بارکلی»، «نیچه»، «هایدگر» و «ویتگنشتاین» قبض و بسطهای فراوانی یافت و با «کانت» و «هگل» به تکامل رسید و تا حدود زیادی نقاط قوت و ضعفش آشکار شد.
به همین دلیل است که بعد از این دو فیلسوف بزرگ، با انواع رویکردها و دیدگاههایی رو به رو می شویم که درباب حدود و ثغور و فراز و فرود سوبژکتیویسم دکارتی و فیزیک حاد او گفتگوهای جدی را با «کانت» و «هگل» آغاز می کنند.

(3) از جمله فیلسوفانی که در قرن بیستم با مدد از اندیشه های نیچه، نقدهای جدی به سوبژکتیویسم دکارتی روا داشت، «میشل فوکو»، هموطن دکارت است. او تلاش کرد تا نشان دهد ذهنیت غربی چگونه از خود، آگاهی کسب می کند. «فوکو» با «تبارشناسی علوم انسانی» که در قرن هجدهم به وجود آمده بود، به این نتیجه رسید که این علوم اولاً، تعریفی از «خود» یا «سوژه شناسایی» ارائه می دهد که با مفهوم مسیحیت از «ترک نفس» کاملاً متفاوت است و ثانیاً، علوم انسانی، این «خود» تازه را از راه قرار دادن آن در مقابل «دیگری» به وجود می آورند.
به عبارت دیگر، در علوم انسانی «خود» از طریق شناخت دیگری است که شناخته می شود.
او که عقیده داشت برای فهم «خود» و تبارشناسی دانش، باید نگاهی عمیق به نسبت قدرت و معرفت انداخت، می خواست بداند چگونه دیگری در «من» و «ما» (جمع) ناپدید می شود. از این رو وی به «شرایط مرزی»[1] (Limit situations)«فرد» و «جمع» نظر دوخت. به بررسی دیوانگان، منحرفان، زندانیان، بزهکاران، قاتلان پرداخت و نظامهای حقیقت را از بابت خلق دوگانگی هایی (Dualities) بی مبنا، چون عقل و جنون، سلامتی و بیماری و سلامت و جنایت زیر سؤال برد. در همین راستا «فوکو» نسبتی را که میان خود و دیگری در علوم انسانی وجود دارد، «تقابلی ساختگی» به شمار می آورد که در آن «خود»، «دیگری» را تنها امری که «خود» نیست مدنظر ندارد، بلکه دیگری کسی است که از ما بالاتر یا فروتر است و در اینجا، نسبت سلسله مراتبی میان «خود» و «دیگری» برقرار است.
(4) کتاب شرق شناسی (Orientalism)، اثر «ادوارد سعید»، نویسنده و منتقد فلسطینی آمریکایی را می توان از آثار «فوکو» متأثر دانست. شرقیهای «سعید» هم مانند دیوانگان، تبهکاران و منحرفان «فوکو» هستند؛ همه آنها موضوع شناسایی روایتها و گفتمانهایی هستند که شناسایی می شوند، اما اجازه سخن گفتن ندارند. همه آنها دیگرانی هستند که فروتر از «خودی» که شناسایی را انجام می دهد به شمار می آیند.

به نظر او، «شرق شناسی» نه تنها مجموعه ای از معارف است که پس از بررسی «شرق» از جنبه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ایدئولوژی به وجود آمده اند، بلکه به وسیله این شرق شناسی است که اصلاً چیزی به نام شرق به وجود می آید. به عبارت دیگر، غرب برای هویت «ملی» خود بود که عنوانی چون «شرق» را به وجود آورد و گفتمانی به نام «شرق شناسی» را دامن زد.[2]
با توجه به همین هویت جعلی است که آنها شرق را به مثابه انبانی از میراث و آنچه به تاریخ پیوسته است، مورد بررسی قرار می دهند.
(5) البته به نظر می رسد هم بحث «فوکو» و هم رویکرد «سعید» بسیار افراطی است و آنها یک رویه اغراق آمیز را درباره شرق و غرب بررسی کرده اند. نه دانش حتی دانشهای انسانی جدید آن گونه که «فوکو» می گوید، تقابلهای ساختگی صرف را برای خلق نظام حقیقت و هویتهایی به خود به وجود می آورند، و نه رابطه شرق و غرب، چنانکه سعید می گوید نسبت «خودی» متعالی است که قصد شناخت «دیگری» فروتر را دارد. در اینکه در نفس تفکر غربی که از سوبژکتیویسم دکارتی به ارث رسیده است «موضوع سازی» و به تعبیر دیگر «غیریت سازی» نهفته است، شکی نیست، اما این دیگرسازی، نه لزوماً رابطه فراتر و فروتر است، و نه به قصد ساختن هویتی برای «خود» غرب صورت می گیرد. به تعبیر «هابرماس»، عقل خودبینا در خود عشیره غربی قابلیت زیادی در شناختن هر چیزی و هرکسی و دیگر فرض کردن آنها دارد.[3]
از این رو ناگزیریم این دوگانگی شرق و غرب، و دیگر بردگی شرق برای غرب را جدی بگیریم، زیرا اولاً، این تقابل در دوگونه نگاه به زندگی، انسان و جهان ریشه دارد و ثانیاً، ناشی از مواجهه فرهنگی پویا و دیرپا (شرق) با فرهنگی است (غرب) که قرنها در تعطیلات یا آسایشگاه بسر می برده است. از این رو اگر شرق به مثابه دیگری چندین قرن است وجود دارد، چیزی به نام غرب به مثابه دیگری وجود ندارد؛ زیرا در شرق، خودی وجود ندارد که غرب شناسی و غرب سازی کند، و هر خودی بر مبنای عقلانیتی فربه و نیرومند است که نضج می گیرد.
بنابراین «ادوارد سعید» اگر یک جانب قضیه را می بیند و نشان می دهد چگونه غرب، شرق را دیگری می انگارد و چرا بدین عمل متوسل می شود، تحقیقی مجزا لازم است تا نشان دهد چرا شرق دیگری می شود و چگونه اجازه می دهد این گونه، نه فاعل شناسایی که موضوع آن واقع شود. سرّ این امر چیزی نیست جز آنکه تلقی و نظری که درباره عقلانیت وجود داشته، در تمدن و فرهنگ غرب به طور اساسی تغییر کرده است. پرونده حاضر که دومین پرونده ماهنامه گزارش گفت و گوست، نگاهی دارد به مقوله «شرق شناسی از دریچه ذهن غربی». نقدهایی که به این مفهوم شده، ریشه اش از اندیشه «ادوارد سعید» متفکر فلسطینی الاصل وام گرفته شده که در دهه 1970 با کتاب «شرق شناسی»، چالشی بزرگ در عرصه نظری برانگیخت.

    برگرفته از: روزنامه قدس، شماره 5512
  • [1] . این تعبیر از آن «یاسپرس» است، اما به زعم ما، برای نسبت دادن به کار و طرحی که «فوکو» پیش می برد، مناسب به نظر می رسد.
  • [2] . بنگرید به کتاب شرق شناسی (Orientalism)، ص 5، با این مشخصات:
    Orientalism-NewYork، vintage books 1978
  • [3] . بنگرید به مقدمه کتاب معروف هابرماس، «گفتمان فلسفی مدرنیته»:
    (Pilosophical discourse of modernity)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

کتاب نقد فمینیسم از منظر نویسندگان غرب

کتاب نقد فمینیسم از منظر نویسندگان غرب

کتاب «نقد فمینیسم از منظر نویسندگان غرب» مجموعه مقالاتی است که در فضای جامعه غرب در انتقاد از ابعاد نظری و عملی فمینیسم نگاشته شده است.

جدیدترین ها در این موضوع

نگاهی به عقاید نخستین فیلسوفان تاریخ

نگاهی به عقاید نخستین فیلسوفان تاریخ

نخستین فیلسوفان در قرن ششم ق.م و در میان کوچ نشین‌های آسیای صغیر و جنوب ایتالیا متولد شدند.
افلاطون در معارف اسلامی

افلاطون در معارف اسلامی

افلاطون در سال 428 پیش از میلاد در آئگنیای آتن به دنیا آمد و در سال 347 دیده از جهان گشود. نام اصلی وی آریستوکلس می‌باشد.
روسو؛ از در به دری تا شهرت

روسو؛ از در به دری تا شهرت

ژان ژاک روسو فیلسوف، اندیشمند و نویسنده معروف قرن هجدهم فرانسوی می‌باشد.
عدم توجه به خیر دیگران؟!‌

عدم توجه به خیر دیگران؟!‌

در مقالات پیشین به برخی از اشکالات مکتب لذت گرایی اپیکوری اشاره نمودیم.
واقع گرایی اخلاقی

واقع گرایی اخلاقی

واژه رئالیسم که در زبان فارسی اغلب به واقع‌گرایی ترجمه می‌شود یکی از مهم‌ترین و بحث‌انگیزترین اصطلاحات فلسفه است.

پر بازدیدترین ها

زندگینامه افلاطون

زندگینامه افلاطون

افلاطون احتمالا 427 سال پیش از میلاد مسیح در آتن بدنیا آمد. تولد او مصادف با دورانی بود که یونان باستان به اوج عظمت خود رسیده و شاید اندکی هم از قله عظمت گذشته در نشیب انحطاط افتاده بود.
نگاهی به جهان بینی و فلسفه اخلاقی اسپینوزا‌

نگاهی به جهان بینی و فلسفه اخلاقی اسپینوزا‌

زندگینامه: باروخ اسپینوزا در سال 1632 از خانواده‌ای پرتغالی الاصل در آمستردام دیده به جهان گشود و در محیطی یهودی پرورش یافت.
زندگی نامه فریدریش نیچه

زندگی نامه فریدریش نیچه

پدر او کشیش بود، اجداد پدری و مادری او نیز تا چند پشت کشیش بودند، خود او نیز تا پایان عمر واعظ و مبلغ ماند. برای آن به مسیحیت حمله می‌کرد که ریشه اخلاق و رفتار او در مسیحیت بود.
اولین موج نسبی گرایی در تاریخ فلسفه

اولین موج نسبی گرایی در تاریخ فلسفه

اشاره: در اوج تمدن یونان باستان یعنی حدود 500 سال قبل از میلاد گروهی متفکر پا به عرصه فلسفه نهادند که انسان و کامیابی اجتماعی او را محور تحقیقات خویش قرار دادند.
نگاهی به جغرافیای معرفت شناسی غرب

نگاهی به جغرافیای معرفت شناسی غرب

معرفت‌شناسی در غرب، اطلاق‌ها و کاربردهای گوناگونی یافته است؛ به گونه‌ای که گاه موجب ابهام می‌شود و فهم دقیق یک نظریه، یافتن مخاطب و تفاوت‌ آن با دیگر دیدگاه‌ها، بسیار دشوار می‌گردد.
Powered by TayaCMS