24 آبان 1393, 14:6
كلمات كليدي : هرمونوتيك رمانتيك، شلايرماخر، رمانتيسم، كلاسيك، ديلتاي، علوم انساني
نویسنده : رضا میرزائی
تا اواخر قرن هجده میلادی جریان غالب در مورد تفسیر متون هرمنوتیک کلاسیک بود. در قرن نوزدهم شلایرماخر (1768-1834) که یک متکلم آلمانی بود دیدگاه جدیدی در بحث هرمنوتیک ارائه کرد. دیدگاه وی متاثر از جنبش رمانتیسم در غرب بود که ادعا میکرد، امکان دستیابی به حقیقت و دریافتن آن امری بسیار دشوار است. رمانتیسم، عقلگرایی عصر روشنگری را به چالش کشاند.
پیش فرض عقلگرایی آن بود که ذهن انسان به کمک اندیشه و روش و منطق صحیح میتواند در ساختار منطقی و منظم جهان نفوذ، و به حقیقت نهفته در دل هر موضوع مورد شناسایی راه یابد. در مقابل این عقلگرایی، رمانتیسم، امکان دستیابی به حقیقت و فهم عینی از موضوعات را منتفی نمیدانست ولی بر نقصان فهم و امکان بروز سوء فهم تاکید داشت. به دلیل همین تاثیرپذیری هرمنوتیک شلایرماخر به هرمنوتیک رمانتیک معروف شد. شلایرماخر با پذیرش دیدگاه رمانتیکها در مورد تفسیر متون مدعی شد که بدفهمی و سوء فهم امری عادی و طبیعی است و همیشه امکان آن در فهم یک متن وجود دارد. بر خلاف کلاسیکها که معتقد بودند فهم یک متن امری عادی و بدفهمی امری غیرعادی است، او معتقد بود که درک متون امری دشوار و بدفهمی و سوء فهم امری عادی و طبیعی است. شلایرماخر معتقد است که ما برای تفسیر یک متن نیازمند دو امر هستیم؛
1. آشنایی با لغت و قواعد دستور زبان، شلایر این امر را تفسیر دستوری یا (grammatical ) مینامد.
2. بازسازی شخصیت گوینده یا نویسنده و حدس و پیشگویی منظور او از این گفتار یا نوشتار بوسیله مفسر آن متن. شلایر این نوع را هم تفسیر فنی یا (technical) مینامد. سپس شلایر ماخر میگوید چون بازسازی شخصیت نویسنده و پیشگویی مقصود وی امری دشوار است لذا فهم دقیق یک متن امری مشکل است و معمولا مفسران دچار بدفهمی میشوند.
بعد از شلایرماخر متفکر آلمانی دیگری به نام ویلهلم دیلتای (1833-1911)، دیدگاه هرمنوتیک رمانتیک را پذیرفت و قلمرو آن را توسعه داد. به نظر او قلمرو هرمنوتیک به متون و گفتارهای شفاهی محدود نمیشود، بلکه شامل همه اعمال و فعالیتهای انسانی میشود، یعنی علاوه بر متون و گفتارها، تابلوی نقاشی یک نقاش، وسیله ساخته شده بوسیله یک صنعتگر، آهنگ ساخته شده توسط یک آهنگ ساز و ... نیز موضوعاتی برای تفسیرند و در همه آنها مراد و مقصود صاحبانشان تجلی یافته است. در واقع هرمنوتیک دیلتای روشی برای تفسیر همه علوم انسانی است، نه فقط روش تفسیر متون و گفتار. تفکر غالب در زمان دیلتای این بود که فقط علوم تجربی و طبیعی میتوانند فهمی عینی و راستین و مطابق با واقع ارائه دهند. دیلتای با این کار خود تفکیکی میان علوم انسانی و علوم طبیعی قائل شد و مدعی شد که نباید روش تحقیق در علوم طبیعی را در علوم انسانی به کار گرفت، و با این کار خود توانست اعتبار و منزلت علوم انسانی را که تضعیف شده بود، از راه تمایز روش های تحقیق در علوم انسانی و علوم طبیعی و ارائه روشی برای همه علوم انسانی بازسازی کند.
هرمنوتیک رمانتیک نیز مانند کلاسیک معتقد است که از یک متن و مانند آن بیش از یک تفسیر و قرائت، نمیتوان ارائه داد، به دلیل اینکه عقلا معمولا از متون معنای خاصی را اراده میکنند. [1]
شلایرماخر معتقد به بازسازی شخصیت مولف است، در حالی که این عمل در مورد مؤلفانی که از دنیا رفتهاند امکان پذیر نیست و برای مؤلفان هم عصر مفسر نیز کاری بسیار دشوار است. هر انسانی بعد از آموزشهای گوناگون ساختار شخصیتی خاصی پیدا میکند و هر اندازه تلاش کند که این جای گزینی صورت گیرد، این مسئله به طور واقعی امکان پذیر نیست. در نتیجه باید هیچ تفهیم و تفهمی بین افراد و بین مؤلفین و مفسرین صورت نگیرد. در حالی که این ادعا کاملا باطل است و این که برخی ناقدان به نقد آثار مؤلفان میپردازند و آنها هم متقابلا پاسخگو هستند، دلیل بر وجود نوعی ارتباط گفتاری و تفاهمی می باشد.[2]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان