دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اوضاع و تحولات علمی فرهنگی در عصر طاهریان

No image
اوضاع و تحولات علمی فرهنگی در عصر طاهریان

كلمات كليدي : تاريخ، طاهريان، اوضاع علمي، تحولات فرهنگي، نيشابور، خراسان

نویسنده : سيد احمد موسوي

تلاش طاهریان برای رونق اوضاع علمی

طاهریان از آن‌جا که خود از ادیبان و اهل علم بودند، سعی خویش را بر این داشتند تا مراکز علمی اسلامی را از بغداد به ایران و خراسان منتقل نمایند. برای آشنایی و روشن شدن نوشته‌ای کوتاه از پرفسور ادوارد براون نقل می‌کنیم: «دوره تحولی که در فاصله بین فتح اسلام در قرن هفتم میلادی و تشکیل سلسله‌های طاهری و صفاری در قرن نهم میلادی (قرن اول و دوم هجری) در ایران پیش آمد، به طور سطحی و ناقص مورد بحث واقع شده است و حال آن که از بسیاری از جهات بیش از سایر ادوار جالب بوده است و از نظر علمی و معنوی بارورترین کلیه ازمنه تاریخ است.»[1] عبدالله بن طاهر می‌گفت که علم و دانش مخصوص و منحصر به طبقه‌ای خاص نیست، بلکه باید آن را به همگان آموخت و در دسترس همه کس قرار داد و در اشاعه آن کوشید و اهمال نورزید،[2] و برای پیشبرد این منظور و هدف از هر اقدامی فروگذاری ننمود. در خراسان عصر طاهری با تمهیداتی که به وسیله طاهریان اندیشیده شد، موجب گردید تا سواد عمومی و فراگیری سواد در سطح مقدماتی و هم چنین پرورش افراد متخصص رونق چشمگیری یابد، به گونه‌ای که حتی برای تغذیه علمی ولایات دیگر خلافت عباسی از اساتید خراسانی استفاده می‌شد. این پیشرفت را می‌توان در کلمات و جملاتی که از ابت فندق نیز نقل شده است، ملاحظه نمود؛ وی چنین می‌گوید: «به اندازه‌ای که در این ناحیه (خراسان) عالم و فاضل برخاسته‌اند در اقلیم دیگری نبوده است».[3] این تربیت استاد و فرزانگان به حدی در خراسان شدت یافت که بسیاری از اندیشمندان تا هنگام حضور در خراسان نام و نشانی نداشته‌اند؛ اما به محض مهاجرت از خراسان و حضور در دیگر سرزمین‌ها شهرت آن‌ها و معروفیتشان بسیار می‌گردید. این امر در چنان سطحی بوده است که به همین علت خراسان و نیشابور را دارالعلم و بیهق را تهامه صغری می‌نامیدند.[4] هر چند کتاب و نقل ابن فندق متعلق به دوران پس از طاهریان است؛ ولی بدون هموار نمودن زمینه مناسب از سوی طاهریان به هیچ وجه قدرت علمی خراسان به این سرعت رشد نمی‌توانست، پیدا نماید. از این روی می‌تواند ناظر به عهد طاهریان باشد.

تاسیس مراکز علمی و آثار فرهنگی

طاهریان در نیشابور و خراسان تاسیسات مهمی داشتند. از این تاسیسات کتابخانه بزرگ و معتبری بود که از زمان عبدالله بن طاهر در نیشابور تاسیس شد.[5] این کتابخانه بسیار وسیع بوده است و حاوی کتابهای موجود و متداول و همچنین کتب نادر و نفیس بوده است. از این کتابهای نفیس که در آن روزگار بسیار نادر بوده است، کتاب العین خلیل بن احمد فراهیدی است که تنها یک نسخه از آن وجود داشت آن هم در کتابخانه طاهریان و در خراسان بوده است.[6]

سکه‌هایی که طاهریان در نیشابور و خراسان به نام خود و در کنار نام خلیفه عباسی زدند گویای قدرت ایشان و اثری از آثار آنان است. این سکه‌ها از سال 205(ه.ق) و به نام طاهر، طلحه، عبدالله، محمد و افراد دیگری از طاهریان است.

تدریس در مکتب خانه‌ها

مراکز تربیت و تعلیم کودکان که تا اواخر به اسم مکتب خانه معروف بود. در زمان طاهریان نیز رواج بسیاری یافت. محمد بن عبدالله بن طاهر که از امرای سخاوتمند بود، احمد بن یحیی ثعلب دانشمند کوفی الاصل نحو و لغت را برای تعلیم فرزندش برگزید. تعیین معلمین برای تعلیم فرزندان فرماندهان لشکر با نظر و تائید ابوسعید ضریر صورت می‌گرفت. برخی از استادان و معلمین بدون دریافت اجرت و مزد تدریس می‌کردند. ابوبکر جوزقی محدث نیشابوری گفته است که برای تحصیل حدیث صد هزار درهم خرج کردم و درهمی از آن‌ها به دست نیاوردم.[7]

هنرهای زیبا

در خط و خوشنویسی پیشرفت‌‌های زیادی در خراسان طاهری حاصل شد به گونه‌ای که خطاطان نساخ بسیاری پدید آمدند. این هنر بسیار مشکل است که شخص خطاط همزمان نساخی نیز انجام بدهد. بدیع الکتبه، علی بن اسماعیل کاتب که دوستانش او را نبق می‌خواندند، در این زمینه پیشرفت بسیار نمود. از خطاطان معروف دیگر داماد وی معین الافاضل، محمد بن علی بن حیدراحنف احزینی مقری بود است. ابن فندق آورده است که روزانه بیش از دو طبق کاغذ به خط منسوب می‌نوشت.[8] در نیشابور شخصی به نام حاتم وجود داشت که پنجاه سال از زندگی خود را به شغل خطاطی گذرانده بود،[9] و هم چنین ابوالعباس اصم که از دانشمندان خراسان و محدثین آن‌جا بود، زندگی خود را با خطاطی و نویسندگی می‌گذراند.[10]

عبدالله بن طاهر گروهی از سوارکاران ماهر طرطوس و ملیطه (شام و ترکیه) را با خود به نیشابور و خراسان آورده بود، به تربیت فرزندان سران سپاه خود گماشت و هم چنین مکان‌هایی برای تمرین رشته‌های نشیر سوارکاری، تیراندازی، شنا و پرورش اندام تدارک دیده بود.[11] دانشمندان و ادیبان و پزشکان و غیر آنان را با جیره و مواجب کافی به کار مورد تخصص و رشته‌های علوم و ادبیات پزشکی و دارو سازی و هئیت و نجوم واداشت و این رشته به وجود آمد تمام این دانشمندان در بارگاه طاهری مقرب و محترم بودند.

ادبیات و دیگر علوم

در خراسان طاهری شعر و ادب جایگاه بلندی یافته بود. عوف بن محلم که شاعری ورزیده بود، علاوه بر تعلیم شعر و ادبیات به نقد و بررسی شعر شاعران تازه وارد و مبتدی می‌پرداخت و با مطالعه قصاید این شعرا، آنان را نقد می‌نمود که آیا این شعر پسندیده یا مردود و مستهجن است تا در مورد صله و هدیه به آن شاعر تصمیم گرفته شود.[12] شاعران در دربار و نزد عبدالله بن طاهر بسیار مورد احترام بودند؛ مثلا گزارش ابوالعمثیل شاعر بزرگ و مورد احترام عبدالله درباره ابوتمام و وساطت او باعث گردید تا ابوتمام که از عبدالله رنجیده شده بود، دل خوش شود و رنجش خاطر وی التیام یابد.[13]

از گزارشات و نقل‌های تاریخی چنین به نظر می‌رسد که احمد بن خالد معروف به ابوسعید الضریر در دستگاه عبدالله بن طاهر قرب و منزلت فراوانی داشته است و عبدالله به عقل و علم وی اعتقاد زیادی داشته است. روزی ابو سعید ضریر در دربار عبدالله بود، عبدالله بن طاهر به وی گفت: «اگر عقل و خرد تو را بر یک صد نفر تقسیم کنند هر یک از ایشان خردمند تمام عیار گردند»[14] ابو سعید ضریر که گویا به عنوان معلم و مدرس فرزند عبدالله بن طاهر نیز فعالیت می‌نمود دارای جایگاهی بود که مانند یک مدیر کل فرهنگ و آموزش در دستگاه حکومتی طاهریان انجام وظیفه می‌نمود و همان بود که صلاحیت افراد مختلف را برای تدریس لغت و ادبیات تائید یا رد می‌کرد، زیرا عبدالله از وی خواسته بود تا افراد مناسبی را برای آموزش فرزندان فرماندهان سپاه انتهاب نماید و نیز میزان مقرری هر کدام را نیز مشخص نماید. ابوسعید نیز در این کار نهایت دقت و سختگیری را اعمال می‌نمود و فعالیت مدرسین را ارزیابی می‌نمود در همین مورد حکایتی از برخورد ابو سعید با معلمین کم اطلاع نقل شده است به این شرح: روزی یکی از معلمان مزبور در یکی از میادین نیشابور به ابوسعید برخورد نمود و به او سلام کرد. ابو سعید از معلم پرسید از کجا آمده‌ای؟ پاسخ داد: من شاذیاخ. ابوسعید گفت: الف و لام بر آن بیفزا. معلم گفت: من شاذیاخال. ابو سعید گفت پناه بر خدا، حواست کجا است؟ آن را به اول شاذیاخ اضافه کن. معلم بدون توجه گفت: الف و لام شاذیاخ. ابو سعید گفت: ساکت باش، حقوق و دستمزد تو چند است؟ گفت: هتاد درهم. ابو سعید گفت سواد کافی ندارد، از این روی از کار برکنار شود و جایش را به کسی دیگر بسپارد.[15]

سرعت در اجرای برنامه‌های علمی

انواع علوم و برنامه‌های علمی که در خراسان طاهریان اجرا می‌شد. همان‌های بود که در خلافت عباسی و در بغداد و سامرا نیز جاری بود؛ ولی سرعت اجرا و پشرفت آن در خراسان و قوت آن بسیار بیشتر از دیگر مناطق اسلامی دنبال می‌گردید.[16] در علوم اسلامی نیز طاهریان کوشش بسیاری نمودند و دانشمندان زیادی در عصر آنان پرورش یافت. این امر به حدی زیاد بود که شهید مطهری نیز بر آن صحه می‌گذارد. وی در این مورد چنین می‌گوید: «طاهریان و به دنبال آنان آل بویه بودند که برای نشر حقایق اسلامی کوشش می‌کردند.»[17]

نیشابور در عصر طاهری یکی از مراکز بزرگ اسلامی از منظر علمی و سیاسی به شمار می‌رفت به گونه‌ای که به آن «قبه الاسلام» گفته می‌شد[18] و در آن‌جا حلقه‌های علمی بسیاری وجود داشت که در درجه اول برای علم قرائت قرآن و تفسیر و حدیث و فقه و زبان و ادب عربی در مساجد تشکیل می‌شدند و هر فرقه‌ای برای خود حلقه جداگانه‌ای داشتند و گاهی چند گروه از این فرقه‌ها در یک مسجد به همین منظور گرد می‌آمدند.[19]

گاهی امرا و مردم سایر ولایات از امرای طاهری تقاضای ارسال استاد و مدرس می نمودند تا برای مدتی در مناطق آن از اساتید خراسانی استفاده نمایند و بهرمند گردند. یکی از موارد این امر آن است که ابودلف حاکم کرج و اصفهان، یکی از بزرگان علمای بلاغت را نزد عبدالله بن طاهر فرستاده و از او درخواست نمود که ابو عبید القاسم بن سلام عالم نحو و لغت را برای مدت دو ماه به او هدیه بدهد و او را به کرج فرستد تا از محضرش کسب فبض نمایند. عبدالله این تقاضا را پذیرفت و این چنین نمود. هنگامی که دو ماه سپری شد و ابو عبید آهنگ بازگشت به نیشابور نمود و این موضوع را با ابودلف مطرح نمود، ابودلف مبلغ سی هزار درهم به عنوان صله و اجر و مزد به او پاداش داد. ابو عبید آن مبلغ زیاد را نپذیرفت و چنین گفت: من نزد کسی هستم که نمی گذارد به صله و اجر و مزد دیگری نیازمند باشم و من را از هر جهت تامین می‌کند. چون ابو عبید به خراسان بازگشت، عبدالله بن طاهر نیز سی هزار درهم به او بخشید. ابو عبید به عبدالله گفت: ای امیر بخشش و عطای تو را با دل و جان می‌پذیرم؛ ولی چون نیازی به آن ندارم، تقاضا دارم با این مبلغ اسلحه و مهمات و اسب و ستور خریداری گردیده و مرزهای کشور ارسال شد. که در این عمل اجر و ثواب زیادی برای امیر خواهد بود. عبدالله نیز این پیشنهاد را پذیرفت و آن را عملی نمود.[20]

اسحاق بن ابراهیم و خدمت به پیشرفت علمی تمدن اسلامی

علاوه بر خراسان که مرکز حکومت طاهریان بود، ایشان در عراق و بغداد نیز دارای مقامات و جایگاهی در خور بوده‌اند که در جای خویش گفته شد، و در این جایگاه نیز خدمات و آثاری به جای گزارده‌اند که یکی از آن‌ها در مورد سه برادری می‌باشند که به کمک طاهریان بغداد به مراتب علمی بلندی دست یازیدند.

در ایام معتضد، پسران موسى بن شاکر بسیار پیشرفت کردند. آنان سه تن بودند: محمد و احمد و حسن. موسى بن شاکر از یاران نزدیک مأمون بود. موسى خود از اهل علم نبود. در اوایل جوانى دزدى راهزن بود که بعدها توبه کرد و پس از آن از دنیا رفت و این سه پسر را که همه خردسال بودند بر جاى نهاد. مأمون آنان را به اسحاق بن ابراهیم المصعبى سپرد. او نیز ایشان را با یحیى بن ابى منصور در بیت الحکمه نهاد. بنو موسی از نظر مالی بسیار فقیر و ژنده پوش بودند. البته این امر در مورد همه اصحاب مأمون تقریبا مساوی بود. پسران موسى در علوم سرآمد شدند. بزرگترین ایشان ابو جعفر محمد بود که از هندسه و نجوم بهره ای وافر داشت سپس به خدمت مجموعه علمی حکومت درآمد و از دانشمندان نامى شد تا هنگامی که ترکان بر آن دولت غلبه یافتند. احمد در علم به پایه محمد نمى‌رسید؛ ولى در علم الحیل [مکانیک‌] استادى‌ بنام بود و در آن صناعت براى او چیزهایى کشف شد که براى دیگران کشف نشده بود. حسن، برادر کوچکتر، در هندسه یکتا بود و در آن علم، مهارتی عجیب داشت، که هیچ کس به پایه او نمى‌رسید. او هر چه آموخت همه را با تلاش خود به دست آورد و از کتب هندسه جز شش مقاله از کتاب اقلیدس در اصول هندسه نخوانده بود و این کمتر از نصف کتاب است. ولى حافظه‌ای عجیب و تخیّلی نیرومند داشته است.[21]

کمک مالی به طالبان علم

ابوصالح شعیب بن ابراهیم بم شعیب بجلی بیهقی گفته است کخ با یک دسته از طلاب علم حدیث سفر می‌کردیم و به شام رسیدیم، وضعیت مالی ما بسیار مختل شد و پریشانی بر ما به این جهت مستولی گردید. به عادت غریبه ها به صرحا و بیرون از شهر شام رفتیم. جوان اسب سواری با لباس‌های فاخر همراه با خادمش به ما رسید و پرسید: اهل کجائید و علت مسافرت شما چیست؟ گفتیم اهل خراسان هستیم و جهت کسب احادیث نبوی مسافرت کرده‌ایم. پرسید وضعیت مالی شما چگونه است؟ جواب دادیم که در سختی و فشار هستیم. پس آن جوان به خادم خویش دستور داد که به هر یک از ما هزار دینار کامل بدهد. خادم به سرعت رفت و با چند نفر برگشت که هر کدام از آن اشخاص با خود هزار دیناز آورده بودند و آن‌ها را به ما دادند و چنین گفتند: امیر ما را از خیر فراموش نکنید. جوان رفت پرسیدیم: این جوان که بود؟ گفتند امیر طاهر بن عبدالله بن حسین امیر خراسان و شام و بغداد است.[22]

طاهریان و تاسیس مدارس

بعدها مراکز علمی و مکان تعلیم و تعلم را از مساجد به مکان‌های جدید که مدرسه می‌نامیدند، منتقل نمودند و خیلی بر این باورند که مبتکر اولین مدارس در ایران و حتی سرزمین‌های اسلامی طاهریان بوده‌اند. آدام متز پژوهشکر غربی درباره علت جداسازی حلقه‌های علمی از مساجد چنین می‌گوید: «تغییر سبک تعلیم و تربیت باعث تاسیس مدارس و تاسیسات علمی جدید گردید و شاید یکی از بزرگترین علل و عوامل پیدایش مدارس این باشد که چون تدریس و تعلم با مناقشه و جدل و پر شوری همراه است و گاهی مباحثه کنندگان از حالت عادی و نزاکت خارجمی شدند، شایسته نبود که با این وضع و حالت در مسجد و خانه خداوند و عبادتگاه باشند از این رو به این فکر افتادند که حلقات درس و مناظره را از ساحت مسجد دور سازند و این فکر رفته رفته جنبه عملی به خود گرفت و به ایجاد اماکن مخصوص تعلیم و تحصیل و موسسات علمی و مدارس به وجود آمدند و به طوری که اخبار و اصله گزارش می‌دهند، نیشابور مهد ابن مراکز تعلیمی و تربیتی بوده است.[23]

مقاله

نویسنده سيد احمد موسوي
جایگاه در درختواره تاریخ ایران بعد از اسلام - دولتهای تابع حکومت اسلامی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

Powered by TayaCMS