دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

عقاید ماتریدیه (ایمان) (beliefs metrid (faith

No image
عقاید ماتریدیه (ایمان) (beliefs metrid (faith

نویسنده : محمد محسن مردانی

كلمات كليدي : ماتريديه، ايمان، اسلام، كافر، مرتكب كبيره

معنای ایمان

ایمان در لغت به معنای تصدیق بوده[1] اما در اصطلاح برخی آن را به تسلیم توأم با اطمینان خاطر و برخی دیگر آنرا استقرار اعتقاد در قلب و بعضی تصدیق توأم با اطمینان خاطر تعریف کرده­اند.[2]

در زمان نبی مکرم اسلام و در زمان سه خلیفه اولی صحبت خاصی در رابطه با ایمان و اینکه مرتکب کبیره آیا مومن است یا خیر؟ مطرح نبود. به استناد آیه:

قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإیمانُ فی‌ قُلُوبِکُمْ وَ إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ [3]

ایمان از اسلام یک درجه بالاتر و قویتر و خود ایمان دارای درجات خاص می­باشد که در کتب حدیثی و عرفانی بصورت مفصل پرداخته شده است. ولی در زمان امیر المومنین علی علیه السلام، جنگ صفین و تشکیل فرقه انحرافی خوارج، مساله ایمان و کفر با طرز افراط آمیزی از ناحیه آنها برای مردم و بصورت تفریطی برای خودشان مطرح شد. آنها اکثریت مسلمانان را (غیر از خوارج) کافر می­دانستند. خوارج، مرتکب کبیره را کافر می­دانستند و حکمیت را بر خلاف قرآن دانسته و ظاهر إن الحکم الا لله[4] را گرفته و حکم به کبیره بودن حکمیت کرده و به حضرت علی علیه السلام دستور توبه دادند و این مسئله باعث شد که فرقه­های مختلف مسلمانان در رابطه با این سخن اظهار نظر کردند؛ عده­ای موافق و عده­ای مخالف پدید آمد تا جاییکه گروهی، از اساس مرتبه عمل را از ایمان متأخر کرده و به نام مرجئه معروف شدند و گفتند که عمل در اصل ایمان هیچ تاثیری ندارد. حال با این مقدمه باید دید که نظر ماتریدیان در رابطه با ایمان و کفر و ملاک آنها چیست؟

رابطه ایمان و کفر از دیدگاه ماتریدیه

ماتریدیان موضعی در حد وسط بین خوارج و مرجئه دارند. زیرا از یک طرف چون از پیروان ابوحنیفه هستند عمل را در ایمان دخیل ندانسته و از طرفی دیگر می­گویند ایمان را نمی­توان صرفا از مقوله علم و معرفت دانست و عمل هم دخیل است. زیرا اگر ایمان فقط از باب علم باشد اولا باید بسیاری از اهل کتاب که به رسالت پیامبر و دین او علم دارند مومن باشند حال اینکه همه ما به کفر آنها یقین داریم و ثانیا در شریعت و دین، ایمان متعلق تکلیف است و تکلیف به افعال اختیاری تعلق می­گیرد در حالی­که علم، بدون اختیار نیز حاصل می­شود.[5]

تعریف ایمان از دیدگاه ماتریدیه

نکته­ای که تمام ماتریدیان به آن اشاره کرده­اند این است که ایمان عبارت است از تصدیق به قلب می­باشد[6] ولی اینکه این تصدیق اقرار به زبان را هم شامل می­شود یا نه؟ میان ماتریدیه اختلاف وجود دارد. در این زمینه صابونی می­نویسد:

محققان اصحاب ما بر این باورند که ایمان همان تصدیق به قلب است و اقرار شرط اجرای احکام است. ابوحنیفه در کتاب العالم و المتعلم بر این امر تصریح دارد و مختار شیخ ابو منصور ماتریدی... نیز همین هست. دلیل این امر این است که ایمان در لغت همان تصدیق است ولی از آنجا که تصدیق امر باطنی است که نمی­توان احکام را بر آن مبتنی ساخت شرع اقرار را اماره­ای بر تصدیق و شرط اجرای احکام قرار داده است... بنابراین اقرار، خبر دادن از تصدیق به قلب است. پس اگر کسی اقرار کند در حالی که تصدیق قلبی نداشته باشد نزد ما مومن است اما نزد خدا کافر است و اگر کسی قلبا تصدیق داشته باشد اما اقرار نکند در پیشگاه خدا مومن است اما در احکام خدا کافر قلمداد می­شود.[7] همچنین ماتریدیان برای اثبات اینکه ایمان تصدیق به قلب است به آیاتی از قرآن کریم نیز استشهاد کرده­اند.

أُولئِکَ کَتَبَ فی‌ قُلُوبِهِمُ الْإیمانَ [8]َ

آنان کسانى هستند که خدا ایمان را بر صفحه دلهایشان نوشته است

مَن کَفَرَ بِاللَّهِ مِن بَعْدِ إِیمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئنِ‌ُّ بِالْایمَانِ وَ لَاکِن مَّن شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْرًا فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیم[9]

کسانى­که بعد از ایمان کافر شوند- بجز آنها که تحت فشار واقع شده‌اند در حالى­که قلبشان آرام و با ایمان است- آرى، آنها که سینه خود را براى پذیرش کفر گشوده‌اند، غضب خدا بر آنهاست و عذاب عظیمى در انتظارشان است.

اما برخی دیگر از ماتریدیان در کنار تصدیق به قلب اقرار به زبان را هم لازم می­دانند و می­گویند که تصدیق همانگونه که به دل تحقق می­یابد به زبان نیز صورت می­گیرد و تصدیق به زبان رساتر می­باشد. بنابراین هر دو در کنار هم رکن ایمان محسوب می­شوند و برای آن هم به آیه 14 سوره حجرات که در اول مقاله آمد استدلال می­کنند. بدین ترتیب که خدا منافقان را جزو مومنان به حساب نیاورده و این آیه بر این دلالت دارد که ایمان به زبان نیز، ایمان است. زیرا خداوند به آنها خطاب می­کند این ایمانی که به زبان جاری می­سازید هنوز به قلب شما راه پیدا نکرده است.[10]

اسلام و ایمان :

از نظر مبانی اصیل اسلامی و شیعی بین اسلام و ایمان فرق است. اسلام اعم از ایمان و باعث حفظ و حرمت جان و مال و ناموس شخص و ازدواج و ارث بوده ولی ایمان درجه­ای بالاتر از اسلام و موجب تقرب و در نتیجه بهشت می­باشد. ایمان با اسلام ماهیتاً فرق دارد. زیرا یک شخص می­تواند مسلمان باشد ولی مومن نباشد و از میان روایاتی که اشاره به این تفاوت دارد این روایت است:

عن النبی صلى الله علیه و سلم قال: «لیأتین على أمتی ما أتى على بنی إسرائیل مثل بمثل، حذو النعل بالنعل، حتى لو أن فیهم من أتى أمه علانیه کان فی أمتی من یصنع ذلک، و إن بنی إسرائیل تفرقوا على ثنتین و سبعین مله، و ستفترق أمتی على ثلاث و سبعین فرقه، کلها فی النار إلا مله واحده»[11]

و در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام وارد شده است:

الْإِسْلَامُ یُحْقَنُ بِهِ الدَّمُ وَ تُؤَدَّى بِهِ الْأَمَانَه وَ تُسْتَحَلُّ بِهِ الْفُرُوجُ وَ الثَّوَابُ عَلَى الْإِیمَانِ[12]

بوسیله اسلام جان محفوظ می­ماند و امانت ادا می­شود و فروج بدان حلال می­شوند ولی ثواب و پاداش آخرت بر ایمان است.

مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار از امام هادی علیه السلام نقل می­کند که فرمودند:

الْإِیمَانُ مَا وَقَرَ فِی الْقُلُوبِ وَ صَدَّقَتْهُ الْأَعْمَالُ وَ الْإِسْلَامُ مَا جَرَى عَلَى اللِّسَانِ وَ حَلَّتْ بِهِ الْمُنَاکَحَه[13]

ایمان چیزی است که در دلها ثابت بماند و کردارمان آن را تصدیق می­کند و اسلام چیزی است که بر زبان جاری گردد و ازدواج بوسیله آن حلال شود .

روایت دیگر که این تفاوت را آشکارتر بیان می­کند این است:

ایمان اقرار کردن و عمل کردن است ولی اسلام تنها اقرار کردن می باشد. [14]

این نوع روایات مسلمانان را به هفتاد و سه فرقه تقسیم می­کند و مومن را از غیر مومن جدا می­کند و همه خوب می­دانیم که مومن بهشتی می­باشد و اعمال با ایمان قبول می­گردد.

نتیجه گیری

بوضوح دیده می­شود که هر چند ایمان با اسلام مشترکاتی داشته اما یکی نبوده و با هم اختلاف دارند و این قول ماتریدیه که اسلام و ایمان یکی است از نظر مبانی شیعه و اسلام ناب، مطرود می­باشد.

مقاله

جایگاه در درختواره عقائد فرق

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS