معنای توحید
توحید در لغت از وحده به معنای تک بودن[1] و انفراد آمده است و در اصطلاح به معنای ایمان به خدای یگانه و برای او شریک قرار ندادن است.[2]
تمام فرق اسلامی بر مساله توحید تاکید بسیار داشته تا جاییکه توحید را اولین و مهمترین اصل از اصول دین قرار دادهاند و حتی برخی علم کلام و علم اصول دین را علم توحید نامیدهاند.[3]
آیات توحیدی:
و الهکم اله واحد لا اله الا هو[4]
انما الله اله واحد [5]
قل الله خالق کل شیی و هو الواحد القهار [6]
لا تتخذوا الهین اثنین انما هو اله واحد فایای فارهبون [7]
روایات توحیدی:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): التَّوْحِیدُ نِصْفُ الدِّین[8]
توحید نصف دین است
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): التوحید ثمن الجنة [9]
توحید بهای بهشت است .
عَنِ النَّبِیِّ(ص): قَالَ إِذَا قَالَ الْعَبْدُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ طَمَسَتْ مَا قَبْلَهَا مِنَ السَّیِّئَاتِ یَقُولُ [اللَّهُ] لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی مَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ عَذَابِی[10]
پیامبر مکرم اسلام فرمودند: زمانیکه بنده بگوید: لا اله الا الله گناهان قبلیاش نابود شده و خداوند میفرماید: «لا اله الا الله» دژ من است و هر کس داخل این دژ شود از عذاب من ایمن خواهد بود.
هر چند در بین شیعه و سنی در فروعات این مساله اختلافاتی هست ولی در اصل توحید با هم متفقالقول هستند. ماتریدیه هم از این اصل مستثنی نبوده و توحید و مراتب آن را قائلند.
توحید ذاتی
توحید ذاتی عبارت است از نفی ترکیب از خدا و نفی تعدد از ذات باریتعالی که از نظر ماتریدیه، خدا از هر گونه شائبه جسمیت و جسمانیت مبّرا است و به هیچ وجه نمیتوان آن را جسم دانست.[11]
ماتریدیه میگویند: امر مرکب، ناگزیر اوصاف و اشکالی متفاوت همچون طویل بودن و یا مثلث بودن و... به خود میگیرد و اگر بگوییم ذات خداوند امری مرکب است باید بگوییم تمام این أشکال در ذات خداوند وجود دارد و این مستلزم اجتماع اضداد در ذات خدا و محال است و اگر بگوییم که تنها برخی از این اجزا در ذات خدا وجود دارد... این امر مستلزم قرار گرفتن خدا تحت قدرت غیر و از أمارات حدوث و مستلزم محال خواهد بود و حتی به نظر ماتریدیه ترکیب در خدا به توحید نوع دوم یعنی عدم تشریک برای خدا نیز ضربه میزند. نسفی از بزرگان ماتریدیه در این زمینه مینویسد:
«کثرت اجزا و تبعض و تجزیه بر خداوند محال است. زیرا در این صورت هر یک از اجزای آن از دو حال خارج نیستند: یا متصف به صفات کمالند که در این صورت هر یک از اجزا حی و قادر و...هستند و در نتیجه هر یک خدای جداگانه خواهند بود و ناگزیر به خدایان متعدد منتهی میشوند و... و یا هر یک از اجزا به صفت کمال متصف نیستند که در این صورت به ضد اوصاف کمالی متصف خواهند بود و این از أمارات حدوث و محال است».[12]
بیان توحید ذاتی
از بین انواع توحید تحقیقاً میتوان گفت که توحید ذاتی و در بین آنها این قسم دوم یعنی نفی تعدد از ذات خداوند متعال اصلیترین مبحث در مباحث توحید بیان شده است. استدلالات مختلفی از ناحیه ماتریدیه برای این نوع توحید بیان شده است. مثلا ابومنصور ماتریدی بیان میکند که «وقتی میبینیم جهان بصورت واحدی تدبیر میشود بیانگر آن است که جهان در دست مدبری واحد تدبیر میشود». یا در استدلال دیگر میگوید: «اینکه اشیا یا ضارّند یا نافع و هیچگاه دیده نشده هر دو صفت در یک شئ جمع شوند و این خود نشانگر خالقی واحد است».[13] آنان این برهان را، برهان تمانع نامیدند.
آنها میگویند: روش شاهان این است که سلطه و نفوذ خود را بر تمام سلاطین و دیگر پادشان بگسترانند و خود یکّهتاز این میدان باشند و طبیعتاً خداوند هم از این قاعده مستثنی نیست. از این روی اگر خدایی غیر از این خدای واحد وجود داشت آثار سلطنت و خالقیت او آشکار میگردید و چه بسا با هم جنگهایی داشتند و این ثُبات همیشگی دلالت بر وجود خدای واحد بیهمتا دارد. برای اثبات این مطلب به آیه 22 سوره انبیاء نیز تمسک میکنند:
لو کان فیهما الهه الا الله لفسدتا.[14]
اگر در آسمان و زمین، جز «اللَّه» خدایان دیگرى بود، فاسد مىشدند.
دفع شبهه
برای برخی شبهه شده است که ماتریدیان فقط و فقط به بحث در توحید ذاتی پرداخته و از دیگر توحیدها حتی الوهیت و ربوبیت سخنی به میان نیاوردهاند که ما در این مقاله و مقالات بعد اثبات می کنیم که اینچنین نبوده از برخی به صراحت صحبت کرده و از برخی دیگر در فهوای کلام خود مطلبی را به میان آوردهاند که دلالت بر نوع اعتقاد آنان مینماید. اولا ماتریدی در کتاب تاویلات اهل السنه ذیل آیه «و الهکم اله واحد لا اله الا هو الرحمن الرحیم»[15] به بحث از توحید الوهیت پرداخته و این در حالی است که به اعتقاد برخی از ماتریدیان توحید در الوهیت نتیجه توحید در ربوبیت است و مترتب بر آن هست و انسان کسی را سزاوار پرستش میداند و در برابر او سر تعظیم فرود میآورد که وی را خالق و مدبر هستی خود بداند.[16] پس با اثبات توحید در ربوبیت و خالقیت، توحید در الوهیت هم ثابت میشود .