دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

عقاید ماتریدیه (خداشناسی) (beliefs metrdi(Jugurthine

No image
عقاید ماتریدیه (خداشناسی) (beliefs metrdi(Jugurthine

نویسنده : محمد محسن مرداني

كلمات كليدي : شناخت،ذات خدا، اوصاف خدا، واجب عقلي، واجب شرعي

بشر با هر مذهب و مسلکی به حکم خواست فطری خویش در هر زمان و مکانی درباره نظام کلی عالم و آغاز و انجام آن به تفکر پرداخته و اظهار نظر نموده است تا آنجا که از این رویکرد، متفکرین بزرگی در جهان بوجود آمده­اند و از این رهگذر دو مکتب رئالیسم و سوفیسم پدید آمد و پس از آنکه اندیشمندان مکتب رئالیسم اصل وجود دیگری ماورای این جهان مادی را پذیرفتند فلسفه جزمی را بنا نهادند و گفتند شناخت آن موجود (خدا) ممکن است ولی عده دیگری اظهار عجز کرده و گفتند شناخت بشر از دو طریق میسر است: 1-حواس 2-عقل و خطای هر دو در بسیاری موارد روشن شده است و بدین ترتیب مکتب سپتی سیسم (شکاکان) بوجود آمد.[1]

ماتریدی و شناخت خدا

مبحث خداشناسی در کلام و اندیشه ماتریدیان نیز اهمیت بسزایی داشته و هیچ یک از متکلمان ماتریدی از این بحث فروگذار نکرده­اند. تقریبا در بین تمام متکلمان الهی این اعتقاد وجود دارد که به اصل و کُنه ذات حضرت باری تعالی نمی­توان شناخت پیدا کرد.[2] زیرا شناخت کُنه ذات باریتعالی مستلزم احاطه به آن شئ می­باشد و احاطه بر خدا بخاطر محدودیت ادراک ما و عدم محدودیت خداوند جل و اعلی امکانپذیر نمی­باشد. به این مطلب در قرآن کریم تصریح شده است. آنجا که می­فرماید:

وَ لَا یحُِیطُونَ بِهِ عِلْمًا[3]

(علم آنان او را در بَر نگیرد)

این عقیده در میان ماتریدیان عین عقیده دیگر متکلمان (عدم احاطه به ذات باریتعالی) است. هر چند به صورت مستقل به این بحث نپرداخته­اند اما از لابلای مباحث دیگرشان براحتی می­توان به این نتیجه رسید.[4]

صفات الهی

در مورد اصل پذیرفتن صفات الهی ماتریدیان معتقدند که شناخت صفات و اوصاف الهی هم واجب است. هر چند بعداً در همین مرحله بین آنها اختلاف است که آیا این وجوب شناخت خدا و اوصافش واجب عقلی است یا شرعی. اکثر ماتریدیه چون از نظر کلام پیرو ابومنصور ماتریدی می­باشند و ابومنصور هم از نظر عقاید بشدت به عدلیه نزدیک می­باشد این وجوب را وجوب عقلی دانسته و اعتقاد دارند اگر خدا پیامبری را هم نمی­فرستاد باز شناخت خدا عقلا واجب بود ولی بعدها برخی مثل بزودی[5] آمده و این وجوب را شرعی دانستنه­اند.

در این طرف ابومنصور معتقد است این عقل نیست که شناخت خدا را واجب می­کند بلکه خدا بواسطه عقل، شناخت خود را واجب کرده است. بنابراین عقل سبب آن الزام و وجوب است.[6] دلیل دیگری که اقامه می­کنند این است که اثبات واجب شرعی چندین مرتبه بعد از شناخت خدا است. یعنی ابتدا باید خدا و صفاتش را با عقل شناخت و بعداً با همین عقل پیامبر خدا را هم شناخت تا بتوان به شرع مقید شد. بنابراین شناخت خدا از طریق عقل قطعی می­شود.

در آنطرف هم مخالفان برای خود استدلالاتی می­آورند و به این آیه شریفه استدلال می­کنند که می­فرماید:

أَنْ أَنذِرْ قَوْمَکَ مِن قَبْلِ أَن یَأْتِیَهُمْ عَذَابٌ أَلِیم‌[7]

«قوم خود را انذار کن پیش از آنکه عذاب دردناک به سراغشان آید!»

ما کُنَّا مُعَذِّبینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً[8]

« ما هیچ قومى را عذاب نمى‌کنیم تا آن گاه که پیامبرى بفرستیم.»

می گویند که این آیات دلالت بر عدم لزوم شناخت خدا قبل از بعثت می­کند و در نتیجه شناخت خدا عقلی نبوده بلکه شرعی می­باشد. البته طرفداران گروه اول که شناخت را عقلی می­دانند نوع عذاب را حمل بر عذاب استیصال کرده­اند نه اینکه منظور از این عذاب عذاب قیامت باشد که از ظاهر آیه هم همین برداشت می­گردد .

نتیجه گیری

نتیجه­ای که این دو گروه می­خواهند از این مطلب استفاده کنند این است که افراد بالغی -و همچنین صبی عاقلی[9]- که پیش از دست یافتن به دعوت انبیا از دار دنیا بروند و خدا را از طریق عقل خود نشناسند بنابر دیدگاه دسته اول، کافر از دنیا رفته و در قیامت عذاب خواهند دید اما در دیدگاه دسته دوم این افراد در قیامت مستحق خلود در آتش نبوده و حکم آنان همانند حکم مجانین و اطفال می­باشد.

در این مقاله کلیاتی از مباحث خداشناسی مطرح شد اما تفصیل این مباحث نیاز به بحثهای دیگری دارد که علاقمندان می­توانند به کتب مربوطه مراجعه نمایند.

مقاله

جایگاه در درختواره عقائد فرق

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

Powered by TayaCMS