ماتریدیه
ایشان پیروان ابومنصور محمد بن محمد بن محمود ماتریدی سمرقندی هستند که در روستای ماترید یا ماتریت از روستاهای سمرقند متولد شد اما در هیچ منبع معتبری به تاریخ دقیق ولادت او اشارهای نشده است ولی تاریخ وفات وی را بالاتفاق سال 333 ه.ق بیان کردهاند.[1] وی را در شهر سمرقند و قبرستان «جاکردیزه» دفن نمودند.
او جزو اکابر علمای عصر خویش بوده و در فن کلام و تفسیر قرآن کریم تبحر داشته است. اما اینکه مریدان او کرامات بسیار بزرگی برای وی قائلند[2] و این کرامات تا چه اندازه قابل اثبات است جای سخن بسیاری را میطلبد.
ماتریدی شخصیتی خاص و در بین اهل سنت دارای امتیازات فراوانی بوده و تعداد بسیاری از اهل سنت به امامت وی در علم کلام اعتراف دارند و او را در کنار اشعری یکی از دو امام اهل سنت میدانند.[3] وی در کنار عقاید اشعری پایهگذار مکتب کلامی مهمی است که تقریبا نیمی از اهل سنت و جماعت را در بر میگیرد.
اساتید ماتریدی
وی از نظر فقهی از مریدان مکتب ابوحنیفه محسوب میشود و همچنین اساتید مهم و تاثیرگذار او، همه مذهب حنفی داشتهاند که عبارتند از:
1. محمد مقاتل رازی
2. نصر بن یحیی بلخی
3. احمد ابن اسحاق جوزجانی
4. ابونصر احم عیاضی
هر چهار نفر ایشان خود از شاگردان ابوحنیفه بودهاند.
آثار و تالیفات ابومنصور ماتریدی
ابومنصور محمد ماتریدی دو اثر بسیار مهم از خود به جای گذاشته که عبارتند از:
1. تاویلات اهل السنه:[4] این کتاب در واقع تفسیر قرآن بوده و از ابتدا تا انتهای قرآن را دربر دارد و در نزد ماتریدیان از ارزش و جایگاه خاصی برخوردار میباشد و برای هیچ یک از تفاسیر به اندازه این تفسیر ارزش قائل نیستند. این کتاب تاکنون سه چاپ مختلف دیده ولی چاپی که با مقدمه و تحقیق فاطمه یوسف الخیمی ارائه و در انتشارات موسسه الرساله الناشرون بیروت به چاپ رسیده است از همه کاملتر و ممتاز میباشد.
2. کتاب التوحید: مهمترین کتاب اعتقادی ماتریدیان میباشد و در آن از اعتقادات خود بسیار سربسته، پیچیده و مغلق سخن گفته است. بطوریکه درک آن برای خیلی از افراد دشوار میباشد. هر چند به ظاهر میآید که این کتاب مجموعهای از سه کتاب وی بوده است که خود او یا شاگردانش آنها را به همدیگر متصل نموده و نام التوحید را بر او نهادهاند. زیرا این کتاب از سه بخش و هر بخش با خطبهای جداگانه و دو بخش آن با بسم الله جداگانه آغاز میشود و همچنین در هر سه رساله مطالبی مشابه هم و تکراری زیاد به چشم میخورد و این خود نشان از جدا بودن این سه بخش از هم به عنوان کتابی مستقل دارد.
3. کتاب المقالات: شک و شبههای در انتساب این کتاب به ماتریدی نیست ولی این کتاب اکنون در دسترس نمیباشد. هر چند که برخی ادعا کردهاند که دو نسخه از این کتاب در کتابخانه ترکیه موجود است که جای تحقیق دارد.
البته کتب دیگری هم مثل العقیده و شرح فقه الکبر و پندنامه را به وی نسبت میدهند که البته در صحت این انتساب، تردید وجود دارد.
غیر از کتبی که گفته شد مورخان و شرححال نویسان، کُتبی را به وی نسبت دادهاند که به دست ما نرسیده است. زیرا یا انتساب اینها صحیح نمیباشد یا به مرور زمان این کتابها از بین رفته است یا در کُنج کتابخانهها مخفی مانده است. مثل:
· رساله فی ما لا یجوز علیه الوقف فی القرآن
· کتاب ماخذ الشریعه
· الجدل فی اصول الفقه
· کتاب بیان وهم المعتزله
· کتاب رد اوائل الادله للکعبی
· رد اصول الخمسه للباهلی
· رد تهذیب الجدل للکعبی
· رد وعید الفساق للکعبی
· الرد علی القرامطه
· رد الامامه لبعض الروافض
· رساله فی الایمان
دورههای مختلف رشد ماتریدیان
فرقه ماتریدیه از ابتدا تاکنون دارای فراز و نشیبهای بسیاری بوده است. مثلا در یک برهه صد ساله اول، شاگردان ابومنصور فقط کوشیدند که عقاید وی را تحت نظام خاصی آورند و کمتر به فکر تبلیغات بودند. در این هنگام این مذهب از سمرقند فراتر نرفت.
در دوره بعدی که حدود 250 سال طول کشید بزرگان ماتریدی به نقاط مختلف سفر کرده و به تبلیغ این آئین پرداختند که در این دوره کتابهایی همچون تبصره الادله ابومعین نسفی و عقاید النسفیه و مدارک که از کتب اصلی این فرقه محسوب میشود به رشته تحریر درآمد.
دوره بعدی، 600 سال بود که عثمانیها با مکتب و اعتقادات ماتریدیه همسو و همنظر بودند و همه جانبه از ماتریدیه حمایت میکردند. چون عثمانیه در فقه حنفی بودند بنابراین تمام امکانات دولت عثمانی از جمله قضاوت و مدارس و... همه در اختیار ماتریدیان قرار گرفت. در این زمان بعلت امکانات بسیار زیادی که ماتریدیان داشتند این مذهب در سرتاسر جهان رشد و نمو قابل ملاحظهای یافت.
در دوره معاصر نیز این اندیشه در بسیاری از مناطق جهان حاکم بوده و خیلی از اهل سنت در اعتقادات خود مطیع این مذهب میباشند و در بسیاری از مدارس اهل سنت این اعتقادات تدریس میشود. همچنین در دو دانشکده شریعت و اصول دین دانشگاه الاظهر مصر، اندیشه مکتب ماتریدی تدریس میشود.
شاگردان ماتریدی:
حکیم سمرقندی که نامش ابوالقاسم اسحاق ابن محمد بن اسماعیل و از شاگردان وی بود و مدت مدیدی امر قضاوت را در سمرقند به عهده داشت. وی در سال 342 در سمرقند درگذشت و در کنار قبر استادش ابومنصور به خاک سپرده شد.
ابواحمد عیاضی که نامش ابواحمد نصر ابن ابی نصر احمد بن عباس است و حکیم سمرقندی در شأن او گفته است: «خراسان و ماوراءالنهر صد سال است که در علم فقه و سخن و قدرت بیان و... همانند ابواحمد عیاضی به خود ندیده است».[5]
بزرگان ماتریدیه:
1. ابولیث سمرقندی م373 مصاحب بحرالعلوم و تنبیه الغافلین و بستان العارفین.
2. ابومعین نسفی م508 صاحب تبصره الادله فی اصول الدین علی طریقه الامام ابی المنصور الماتریدی.
3. ابوالیسر بزودی م493 صاحب کتاب اصول دین.
4. نجم الدین عمر نسفی م537 صاحب العقاید.
5. نور الدین صابونی م580 صاحب کتاب البدایه من الکفایه فی الهدایه فی اصول الدین.
6. ابوالبرکات نسفی م710 که فقیه و متکم بوده و صاحب تالیفات زیادی می باشد.
7. کمال الدین بیضاوی صاحب کتاب اصول المنیفه للامام ابی حنیفه.
8. ملا قاری هراتی صاحب کتاب شرح فقه الاکبر.
9. شاه ولی الله دهلوی صاحب کتاب حجه الله البالغه.
10. شیخ محمد عبده مصری صاحب کتا ب شرح نهج البلاغه.
دیدگاه ماتریدیه نسبت به مکاتب اسلامی دیگر
نکته جالب توجه این است که ماتریدیه با معتزله رابطه خوبی نداشته و آنها را دشمن خود میدانند. هر چند در ابتدای کار از معتزله منشعب شدهاند ولی در عین حال ابومنصور ماتریدی بیشترین ردیهها را بر معتزله وارد کرده است اما با اشاعره -بالخصوص در دوره های اخیر که به تلاش و همت ایوبیان کارهایی برای وحدت بین این دو انجام شد- اختلافات کمتری دیده میشود و تمام اختلافات را کنار گذاشته و هر دو در کنار هم به حیات خود ادامه میدهند بالخصوص که در مبانی فکری، زیاد با هم اختلافی نداشتند. شیخ محمد عبده در حاشیه خود بر عقاید العضدیه مینویسد: اختلاف میان اشاعره و ماتریدیه از ده مسئله تجاوز نمیکند و آن هم اختلاف لفظی میباشد.[6] هر چند با مطالعه دقیق میبینیم که اختلافات اولا از این عدد بیشتر بوده و ثانیا لفظی هم نمیباشد بلکه اساسی و مفهومی میباشد اما رابطه آنها با وهابیت بشدت خصمانه میباشد. زیرا وهابیت در مساله اتهام به کفر هیچ فرقی بین کفار و شیعیان و ماتریدیان و اشعریان و... نمیگذارند و در مقابل آنها نیز ماتریدیه از هیچ کوششی برای رد کردن وهابیت فرو گذاری نکردهاند.