24 فروردین 1396, 2:54
زندگی با یاد خدا یعنی در سراسر زندگی خود، خدا را مد نظر قرار داده و نهایت سعی خود را به کار گیریم تا رفتاری خداپسندانه داشته باشیم. نوع پوشش، نوع صحبت با دیگران، نوع معاشرت با والدین، نوع نگاه، دقت در معاشرت با نامحرم، و دیگر رفتارهای ما باید به گونهای باشد که نشانی از بندگی ما در محضر خدای سبحان به همراه داشته و بتوانیم خود را عبد مطیع او بدانیم. امام صادق (ع) میفرماید: «کسی که یاد خدا را در میان غافلین فراموش نمیکند، [و در میان آنها به گناه و معصیت نمیافتد] همانند کسی است که در میان دشمنان خدا مشغول جهاد است.»[1] در این قسمت به صورت اختصار به چند مورد از رفتارهایی که یاد خداوند را در زندگی تقویت میکند اشاره میشود. رفتارهایی که میتواند سرآغازی باشد برای رسیدن به حضور قلب بیشتر در نماز:
احترام به والدین: والدین هر کس، اساس و ریشه جسمانی او هستند. کسی که به والدین خود بیاحترامی میکند در واقع خود را بیارزش و بنیان خود را سُست کرده است. شاید روی همین اساس باشد که در روایات میفرمایند: بیاحترامی به والدین، عمر را کوتاه، و روزی ـ مادی و معنوی ـ را هم کم میکند. اگر کسی از روی خشم به والدین خود نگاه کند، خداوند او را از حوزه رحمت خود دور کرده و نمازش را نمیپذیرد.» [2]در مقابل کسی که حرمت «رَحِم» را نگاه داشته، و والدین خود را «محترم» میشمارد، در واقع به «رحمت» بیکران الهی وصل شده و بهرههای مادی و معنوی فراوانی در این راه خواهد برد.
پرهیز از پرگویی: بسیاری از خطاها و گناهان انسان، از زبان او نشأت میگیرند. بزرگان علم اخلاق برای انسان دهها گناه برشمردهاند که وزر و وبال آنها از راه زبان بر دامن او مینشیند. کسی که مراقب گفتارش نیست و پرگویی را پیشه خود میکند، همانند کسی است که با پای برهنه از میان زمین پر از خار و خاشاک عبور میکند. همانگونه که چنین شخصی با هر قدم سوزش خاری را در پای خود احساس میکند، شخص پرگو هم با هر بار تکلم، روح خود را آغشته به کدورتها و تیرگیهای جدیدی میبیند. پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «در غیر از یاد خدا، زیاد سخن نگویید؛ زیرا پرگویی در غیر یاد خداوند، موجب قساوت قلب میشود و دورترین مردم از خدا، انسان قسیّ القلب است.»[6]
دنیا، جای ساخته شدن و بزرگ شدن روح است. دنیا، مزرعهای است که باید در آن عرق بریزی و تلاش کنی تا محصولش را در آخرت برداشت کنی. زاد و توشه سفر آخرت را باید از همین دنیا برداری. اینجا منزل موعظه است برای کسی که موعظه پذیر باشد. اینجا عبادتگاه دوستداران خداست و عاشقان او. دنیا «میدان مینی» است که فقط یک معبر دارد و منحرف شدن از آن معبر، یعنی، انفجار و نابودی. این معبر، همان صراط مستقیم است. صراط مستقیم، یعنی بندگی، یعنی تعبد و تسلیم. یعنی، تو عاشقی و خدا معشوق. ولی بدان، عجب معشوقی داری که خودش پیک میفرستد و تو را صدا میزند. به رسولش میگوید: اگر بندگان من، دربارە من از تو پرسیدند، بگو من به آنها «از رگ گردن نزدیکترم» و دعوتشان را پاسخ میگویم. ولی، ما مدعیان بیخبر، انگار که صدای او را نمیشنویم. او ما را صدا میزند و ما رو برمیگردانیم. او محبت و اظهار دوستی میکند و ما نمیپذیریم. تو گویی که ما بر او منت داریم و از او طلبکاریم. آیا این است عاشقی؟! با این همه، او دست بردار نیست و قرآن کریم را ـ که مجموعهای از دستورهای هدایتی اوست به سوی «معبر حقیقی» ـ برای ما فرستاده. همان قرآنی که برای همه عرصههای زندگی ما حرف دارد. در تمام مسائل ریز و درشت زندگی هرچه که نیاز داشتیم، بیان داشته است. و آن را برای آگاهی و بیداری ما فرستاده است، تا بندگی کنیم. خداوند، برای اینکه ما را آزمایش کند، گاهی اوقات دستورهایی میدهد که ما با عقل خودمان نمیتوانیم فلسفه آنها را بفهمیم. گو اینکه او میخواهد تعبد و تسلیم ما را بیازماید، تا ما راه بندگی کردن را بیاموزیم و با تمام ترفندها میخواهد ما را در این جهت تقویت کند، تا به سوی صراط مستقیم که همان معبر اصلی و حقیقی میباشد هدایت شده و با سرافرازی و سربلندی، در پیش معشوق ـ که همان خدای مهربان است حاضر شویم.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان