كلمات كليدي : اسطوره، داستان، تاریخ، افسانه، میتولوژی
نویسنده : اعظم بابایی
اسطوره واژهای عربی معادل Myth در انگلیسی است که وارد زبان فارسی شده است.
«Myth» که امروزه در بیشتر زبانهای اروپایی رایج است، از واژۀ یونانی Mythosیا Muthes گرفته شده و به معنای سخن، پیام و گفتار است. در فرهنگ آکسفورد بزرگ و فرهنگِ وبستر معانی متفاوتی برای این واژه آمده است که غالباً به معنای «داستان و هم انگیز خیالی که یک پدیده طبیعی یا کردار، نهاد یا اعتقاد اجتماعی را توضیح میدهد»، به کار میرود.
دربارۀ ریشه کلمه اسطوره دو نظر وجود دارد: یکی اینکه از فعلِ «سَطَرَ» و اسم «سَطْر» میآید و به معنانی «نوشته» است؛
دوم اینکه معرب کلمۀ یونانی «Istoria» است که در زبان انگلیسی به دو صورت History (تاریخ) و story (داستان) آمده است.
امروزه بیشتر لغت شناسان عرب بر این نظرند که اسطوره از استوریای یونانی گرفته شده است. قدمت کاربرد این لغت در زبان فارسی به چند دهه پیش میرسد؛ لذا این واژه در متون ادبی گذشته (در شعر شاعرانی چون فردوسی، سعدی، حافظ و ...) به کار نرفته و برای بیان مفهوم Myth کلمه «افسانه» کاربرد داشته است.
افسانه، در فرهنگ دهخدا به معنای سرگذشت و حکایات گذشتگان، قصه، داستان، سخن ناراست و دروغ و ... آمده است. این کلمه در متون ادبی قدیم در یکی از معانی فوق به کار رفته و ترکیبهای متفاوتی هم از این کلمه ساخته شده است نظیر: افسانه ساختن، افسانه گشتن و افسانه بستن. بنابراین افسانه یک کلمه اصیل فارسی بوده و معادل بهتری برای Myth باشد.
از نظر اصطلاحی اسطوره، افسانه و یا Myth، داستانهایی ذهنی اند که حقایقی ژرف را در خود دارند و نگرشهای جمعی به مسایل بنیادین مانند مرگ، حیات، الوهیت و هستی را بیان میکند.
مسئله مرگ، آفرینش، خداوند و ... بحثهایی است که همواره ذهن بشر را به خود مشغول داشته است. بشر اولیه که نمیتوانسته برای این مباحث علت و توجیه علمی بیابد، همواره در گسترۀ خیال خویش، در جست و جوی علت پدیدهها بوده است و داستانها و قصههایی پرداخته و سینه به سینه منتقل شده تا به امروز رسیده است. این داستانها دو بخش میشوند: دستهای درباره آفرینش، خداوند، مرگ و ... است و بخشی دیگر دربارۀ خود مردم و زندگی اجتماعی آنها، قصهها و غصههایشان، دردها و شادیهایشان، قهرمانیها و شکستهایشان و ...؛ ویژگی اصلی هر دو دسته، خیالی بودنِ آنهاست. این دو دسته به عنوانِ افسانههای توصیفی«Explnation Myth» روایتهای مربوط به آفرینش و جهان (دسته اول)، و افسانههای توجیهی «jastieicatron Myth» افسانههای مربوط به مراسم و آیینها و باورهای مردم (دسته دوم) معروفند.
از افسانههای توصیفی به افسانه مشی و مشیانه (نخستین انسانها) در افسانههای ایرانیان باستان و یا آدم و حوا نزد اقوام سامی و از نوعِ افسانههای توجیهی به افسانۀ رستم و اسفندیار و یا «سنگ صبور» میتوان اشاره کرد.
ویژگی دسته اول تقدس آمیز بودن آنهاست؛ اما، این تقدس مطلق نیست، چرا که هر افسانه برای آن ملت یا فرهنگ خاص مقدص است و لزوماً برای دیگر ملتها مقدس نیست؛ مثل افسانۀ «ژوپیتر»، خدای روشنایی و آسمان رومِ باستان، که برای روم مقدس است اما برای ایرانیان تقدس ندارد.
افسانه همواره در بطن خود تناقضاتی دارد از یک طرف در بردارندۀ قصههای مقدس و قهرمانانه هر ملت است و از طرفی دربردارنده قصههای خیالی، عامیانه و گاهی پست است؛ اما، نباید فراموش کرد که هر دو قسم آن ارزشمند و مهم هستند؛ کما اینکه در قرن بیستم، دانشمندان عرصه فرهنگ به ارزش این قصهها پی برده و نگرشی جدید نسبت به آنها پیدا کردند. افسانهها حاوی نگرشها و بصیرتهای جدید نسبت به واقعیت است و جزء بافت زندگی انسان است؛ بر رفتارهای آدمی تأثیر میگذارد و وجود ارزشها و آداب را توجیه میکند. بنابر همین دیدگاه، علم میتولوژی Mythology به عنوان علمی که به شناخت، طبقه بندی و ریشه یابی و تحلیل افسانه میپردازد، شکل گرفت و با علوم دیگری چون مردم شناسی، مطالعاتِ دینی و مذهبی، ادبیات، تاریخ ادیان و ... پیوند خورد.
امروزه افسانه، در بررسی و تحلیل متون ادبی و هنری جایگاه مهمی دارد و نقد افسانهای (نقد اسطورهای) جای خود را در بین نقدها باز کرده است. در همین راستا بسیاری از نویسندگان و شاعران به بازسازی افسانههای گذشته روی آوردهاند و با برداشتهای تازهای از آنها به بیان افکار خود پرداختهاند، نظیر شعر «سرزمین ویران» اثر تی.اس.الیوت.
در ادبیات قدیم فارسی، در اشعار دورۀ سامانیان و چغانیان، اشاره به افسانههای ایرانی لحنی کاملاً احترام آمیز داشته است؛ اما، بعد از ورود اسلام به ایران و حملۀ مغول، چون حکام غیر ایرانی افسانههای ایرانی را خوار میشمردند، شعرا به افسانههای عرب و ترک روی آوردند امّا گذشته از شاهنامۀ فردوسی که بسیاری از افسانههای ایرانی را به صورت منظوم حفظ کرده، دیگر شاعران نیز به صورت تلمیح، استعاره و سمبل و تمثیل به افسانههای ایرانی و غالباً عربی و اسلامی اشاره کردهاند.