كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، هژير، پيكان، نخست وزير، ترور، دربار
نویسنده : زينب ابراهيمي
عبدالحسین هژیر فرزند محمد هژیر(وثوق همایون)، در 1281 در تهران در خانوادهای بهایی متولد شد. در خردسالی در اثر انفجار ترقه، یک چشمش را از دست داد.[1] تحصیلات مقدمه و متوسطه را در مدارس مظفری و دارالفنون پایان داد و وارد مدرسه علوم سیاسی شد. زبانهای روسی و فرانسه را فرا گرفت و دو سال در استخدام وزارت امورخارجه بود. آن روزها راه ورود افراد طبقه سوم به سیاست، مطبوعات بود. در سال ۱۳۰۲ روزنامه پیکان را با مدیریت پدرش و سردبیری خود دایر کرد[2] و در زمره اطرافیان مدرس درآمد. وی در منزل سیدحسن مدرس( رهبر متنفذ اقلیت پارلمانی و شخصیت برجسته روحانی و سیاسی) راه جست و گاه در مجلس درس او حاضر میشد. برخی از آشنایان مدرس که از کوششهای سیاسی هژیر آگاه بودند، میپنداشتند اسرار سیاسی مدرس را به بعضی از مراکز میرساند.[3]
رابطه هژیر با مدرس چند سال ادامه یافت. در آذر 1307 که محمدخان درگاهی مدرس را دستگیر کرد هژیر نزد او بود و گریخت.[4]
پس از کودتای سیدضیاء و زندانی شدن مدرس، هژیر وزارت امورخارجه را رها و در سفارت شوروی از 1301 تا 1307خدمت کرد.[5] مفسر خبرگزاری رویتر پایان یافتن خدمت او در سفارت شوروی را افشای اسرار سافرت دانست؛ ولی هژیر از این اتهام دفاع نکرد.[6] با سقوط و تبعید سید ضیاء، مدرس آزاد شد و هژیردوباره به وی پیوست.
در 1308 بازرس وزارت راه شد. سپس توسط تقیزاده وزیر دارائی وقت، جذب وزارت دارائی شد. سپس مأمور مطالعه پرونده امتیازات نفتی ایران و ارائه گزارش آن به تقیزاده شد. در جریان تمدید قرارداد دارسی (1933 ـ دوره رضاخان) هژیر از دستاندرکاران بود. سپس در سال 1313 ریاست اداره حقوقی وزارت دارائی را که پروندههای مربوط به نفت در آن متمرکز بود، بر عهده گرفت.[7] در سال 1314 داور وزیر وقت مالیه دو قرارداد پایاپای با دولت آلمان و اتحاد جماهیر شوروی برای پیشبرد امور اقتصادی شرکتهای دولتی منعقد نمود، و هژیر در سمتهای مختلف قرار گرفت؛ مانند مدیر عامل شرکت قماش، عضو هیئت مدیره شرکت بیمه، عضو هیئت مدیره شرکت ساختمان بازرسی بانک فلاحت و رئیس کمیسیون اشعار. در سال ۱۳۱۵ برای اولین بار راهی اروپا شد تا به حساب دولت و حساب خصوصی شاه رسیدگی کند. در این سفر از خود لیاقتها نشان داد که موجب خشنودی رضا شاه و انتخاب او به مدیر کل وزارت دارایی در 1318 و سپس معاون بانک ملی ایران گردید.[8] پس از شهریور 1320 و سقوط رضاخان، وارد سیاست شد و در اسفندماه 1320 در کابینه فروغی وزیر پیشه و هنر شد. با استعفا فروغی هژیر در کابینه سهیلی به وزارت پیشه و هنر رسید.[9] سهیلی پس از چهار ماه، جای خود را به احمد قوام داد. در 1325 در ترمیم دوم کابینه احمد قوام به وزارت دارائی رسید.[10] در کابینه دوم سهیلی، هژیر وزیر راه شد. در کابینه محمد ساعد مقام وزارت کشور گرفت.[11] در کابینه اول و دوم حکیمی به وزارت دارائی و در 1326 سمت وزارت مشاور و در حقیقت گرداننده دولت حکیمی بود.[12]
بعد از حکیمی، علی سهیلی و هژیر وزرای مشاور کاندیدای نخستوزیری بودند. ولی تمایل دربار[13](اشرف پهلوی و محمدرضا پهلوی) به هژیر و توصیه نخستوزیری وی به نمایندگان مجلس بکند، موجب انتخاب هژیر با اکثریت 66 رأی، از120 رأی به نخستوزیری شد.[14]
خبر نخستوزیری هژیر، موجی از اعتراض مردم، دانشجویان دانشکدههای حقوق و فنی، کسبه و اصناف تهران را برانگیخت که با صلاحدید و راهنمائی آیتالله کاشانی، در میدان بهارستان اجتماع و نمایندگان مجلس را برای انتخاب هژیر مورد سرزنش قرار دادند.[15] دامنه تظاهرات بالا گرفت و به دستور دولت و رئیس مجلس، پلیس برای متفرق ساختن مردم به سوی آنان تیراندازی کرد. مردم نیز با چوب و چاقو به پلیس حمله کردند و عده زیادی زخمی شدند. سردار فاخر رئیس مجلس، آیتالله کاشانی را مسبب این تظاهرات دانست.[16] به دنبال تظاهرات دانشجویان و اصناف علیه هژیر، در قم، مشهد، اصفهان و قزوین تظاهرات صورت گرفت.
هژیر در مصاحبهای مطبوعاتی به مخالفین خود پاسخ و هشدار داد ماده 79 قانون مجازات عمومی، اختلالگران نظم عمومی امنیت سرکوب خواهند شد.[17]
روز چهارم نخستوزیری هژیر، روحانیون تهران، قرآن بر سر به رهبری نواب صفوی رهبر فدائیان اسلام در میدان بهارستان طی تظاهرات و سخنرانی، نمایندگان مجلس را مذمت کردند و خواستار عزل هژیر شدند.[18]
هژیر روز سوم تیرماه 1327 وزیران کابینه را به مجلس معرفی و برنامه خود را اعلام نمود. هنگام نطق او در لژ تماشاچیان مجلس تظاهرات شدیدی علیه او بر پا بود. در همین جلسه مکّی، حائریزاده، عبدالقدیر آزاد و رحیمیان درباره زد و خوردها علیه او اعلام جرم نمودند. با این وجود، برنامه و وزیران هژیر با 88 رأی موافق از 96 رأی به تصویب رسید.[19]
هژیر برای جلب توجه عامه و رد اتهامات مذهبی در اولین جلسه هیئت وزیران تصویبنامهای مبنی بر ممنوعیت تهیه و فروش مشروبات الکلی در شهرهای مشهد، قم و شهرری صادر کرد. مخالفین او را به ظاهرسازی متهم نمودند.
شاه در اواخر تیرماه 1327 قبل از حرکت برای بازدید رسمی از انگلستان از نمایندگان خواست دولت را تقویت و لوایح مجلس را تصویب نمایند.
در غیاب شاه، عباس اسکندری و ناصرقلی اردلان نمایندگان مجلس، دولت هژیر را به علت سوء سیاست داخلی و خارجی و مسئله بحرین استیضاح کردند. هژیر طی پاسخی دندانشکن، تقاضای رأی اعتماد کرد و مجلس با 93 رأی، دولتش را تأیید نمود.[20]
با این وجود مطبوعات تهران و شهرستانها همه روزه اتهامات زیادی به وی وارد میساختند. هژیر در هشتم شهریور 1327 تصویبنامهای در هیئت وزیران مبنی بر برکناری کسانی که علاوه بر مشاغل دولتی دارای مشاغل آزاد دیگری بودند، را صادر کرد که شامل روزنامهنگاران و امثال آنها نیز میشد.[21]
با انتشار این تصویبنامه عده زیادی از مدیران و سردبیران و نویسندگان جراید در مجلس شورای ملی نسبت به تصویبنامه اعتراض نمودند. هژیر نیز در پاسخ آنها گفت: استعفا میدهم؛ ولی تصویبنامه را لغو نخواهم کرد. عبدالقدیر آزاد، دولت را نسبت به توقیف جراید و اختناق آزادی و نقض قانون اساسی و مشروطیت استیضاح کرد.
روز 26 شهریور در جلسه علنی مجلس شورای ملی هنگام طرح لایحه عفو مرتکبین قضایای آذربایجان و زنجان، بین هژیر و چند تن از نمایندگان مشاجره شدیدی درگرفت، بالاخره هژیر در مقابل جوی که مخالفین برای او درست کرده بودند، با وجود برخورداری از حمایت اکثریت مجلس، روز پنجم آبان ماه 1327 پس از پنج کشمکش از کار کنارهگیری کرد.[22]
از اقدامات هژیر در دوران زمامداری، برقراری روابط سیاسی بین ایران و عربستان سعودی بود که زیارت بیتالله الحرام آزاد شد.[23]
هژیر پس از کنارهگیری، در انتخابات مؤسسان دوم، در اردیبهشت ماه 1328 به نمایندگی تهران انتخاب شد و سرانجام در 28 تیرماه 1328 وزیر دربار گردید.[24] هژیر در 13 آبانماه 1328 در مجلس روضهخوانی دربار در مسجد سپهسالار بر اثر گلوله سیدحسین امامی عضو جمعیت فدائیان اسلام،کشته شد.[25]
در تهران حکومت نظامی برقرار شد و سرلشکر هوائی احمد خسروانی معاون ستاد ارتش به حکومت نظامی منصوب شد و آقایان دکتر بقائی، حائریزاده، سید مصطفی کاشانی، سید علی بشارت، علی جواهر کلام، دانش نوبخت، عبدالقدیر آزاد و خلیل طهماسبی طبق ماده پنج حکومت نظامی بازداشت شدند. سه روز بعد حسین مکی هم بازداشت و دکتر مصدق نیز تبعید گردید.[26]
امامی در اولین بازپرسی در روز چهاردهم آبان به قتل هژیر اعتراف کرد و گفت: وجود هژیر برای مملکت ضرر و زیان داشت؛ لذا او را کشتم.[27]
روز پانزدهم آبان دادگاه نظامی به ریاست سرهنگ جهانشاهی قاجار و دادستانی سرهنگ جهانگیری، حکم اعدام امامی را صادر کردند و در هجدهم آبان اجرا شد.
هژیر از طبقه سوم برخاست. تحصیلات او منحصراً در ایران انجام گرفت. به علت هوش و استعداد زیاد، مطالعاتش را در زمینههای ادبیات فارسی و تاریخ و زبانهای خارجه ادامه داد.[28]
مندرجات روزنامه پیکان اندیشه سیاسی او و کتابهایش آشناییاش را با ادب و فلسفه بیان میدارد. از جمله کتاب تشریح حافظ که گلچینی از غزلیات حافظ با نظم و ترتیب موضوعی است. مقدمه هشتاد صفحهای این کتاب بیانگر بصیرت و اطلاعات وسیع او در ادبیات بویژه حافظ شناسی است و چند ترجمه از جمله ترجمه قسمتی از تاریخ آلبرماله.[29]
اشرف پهلوی در کتاب خاطراتش مینویسد: «هژیر از دوستان خوب من بود(و باید بگویم که من تا حدی در انتصاب او مؤثر بودهام). هژیر بوروکراتی باهوش، قابل و وفادار بود و بخوبی میتوانست مسائل داخلی و بینالمللی را درک کند و با آنها روبرو شود.
روی هم رفته مردی بلند پرواز، زدوبندچی، قدرت طلب، باسواد، ادیب، شعرشناس و سخندان، ناطق و به مال دنیا بیاعتنا بود. پس از مرگ کلیه ماترک او شبیه یک کارمند دولت بود.[30]
هژیر به روایت اسناد و ساواک:
وی از عناصر حامی منافع انگلیس در ایران بود و علیه نهضت ملی شدن صنعت نفت فعالیت میکرد.[31] اشرف در دولت هژیر موفق به بازگرداندن املاک شاهنشاهی شد.[32]
شاه به هژیر امیدهای بسیار بسته بود و او را عاملی برای تقویت قدرتش میپنداشت. از زمان ترور هژیر تا بعد از کودتا بتدریج از قدرت شاه کاسته شد.[33]
گروههای مذهبی همچون آیتالله کاشانی و فدائیان اسلام هژیر را عنصری خطرناک و بیدین، خائن به ملت و عامل استعمار میدانستند.[34]