برگرفته از: فارس
نماز بهترين اعمال ديني است که اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادت هاي ديگر هم قبول مي شود و اگر پذيرفته نشود اعمال ديگر هم قبول نمي شود، همان طور که اگر انسان شبانه روزي پنج نوبت در نهر آبي شست وشو کند، آلودگي در بدنش نمي ماند، نمازهاي پنج گانه هم انسان را از گناهان پاک مي کند و سزاوار است که انسان نماز را در اوّل وقت بخواند و کسي که نماز را پست و سبک شمارد مانند کسي است که نماز نمي خواند، با اين وجود سوالاتي ذهن مخاطب جوان را به خود مشغول مي کند که مرکز تخصصي نماز در جواب اين سؤالات چنين پاسخ مي دهد:
اگر نماز تشکر از خداست و بناست از نعمت هاي خداوند تشکر کنيم، چرا حتماً بايد نماز بخوانيم و حال آنکه مي توانيم حتي موقع خواب در حالي که در رختخواب خود دراز کشيده ايم، به صورت زباني از خدا تشکر کنيم و لازم نيست حتما نماز بخوانيم؟
نماز؛ عبادت چندمنظوره
نماز تنها جنبه شکرگزاري ندارد، بلکه عبادت چند منظوره است که بدون انجام دادن آن اهداف مشخص شده آن تأمين نمي شود. کارکردهاي فراوان ديگري در نماز وجود دارد که تنها در پرتو اقامه نماز است که مي توان آنها را محقق ساخت. کارکردهايي همچون:
- طهارت و پاکيزگي از طريق وضو، غسل، لباس پاک و مکان پاک؛
- رعايت حلال و حرام از جهت مکان غيرغصبي، آب مباح و لباس مباح؛
- توجه به زمان و نظم اوقات نماز؛
- يادآوري اصول اعتقادي در سوره حمد و...؛
- ارتباط روحي و عاطفي با الگوها و اولياي الهي (انعمت عليهم - عباد الله الصالحين -...)؛
- اعلام و شعار(اذان و اقامه)؛
- وحدت و همدلي (نماز جماعت - نمازهاي جمعه و عيد)؛
- نشاط (ارتباط با آب در وضو و غسل)
- همگرايي و نظم اجتماعي با برگزاري نماز جماعت؛
- تحرک بدني (قيام - رکوع و سجده)(1)
حال آيا مي توان گفت که تنها تشکر زباني قابليت جايگزيني نماز را دارد؟
علاوه بر آنچه گفته شد، تشکر از خداوند نيز وقتي عملي خواهد شد که آنچه او خواسته است ما انجام دهيم؛ نه آنچه که دلمان مي خواهد، چه اينکه روح عبادت، همانا عبوديت و بندگي است، يعني تسليم فرمان بودن که طبيعتا بايد انضباط و مقرراتي باشد تا بنده را با آن امتحان کرده روح بندگي را در او پرورش دهند.
براي سپاسگزاري از خدا به وسيله نماز نيز شکل خاصي وجود دارد که نمي توان آن را ناديده گرفت. خداوند متعال براي نماز آداب و خصوصيات ويژه اي قرار داده که بايد رعايت شود تاعبادت و تشکر از خدا محسوب شود، مثل بيان ذکرهاي مخصوص با شرائط خاص و در زمان خاص و معين. بنابراين وقتي ما مامور هستيم که نماز را بپا داريم وبراي نمازاوقات خاصي تعيين شده وارکان خاصي(نيت، رکوع، سجود و...) قرار داده شده، نمي توانيم به سليقه خود عمل کرده و ادعاي تشکر از خداوند متعال نيز داشته باشيم!
خدمت به مردم يا اقامه نماز؟
مگر نه اينکه با ارزش ترين اعمال خدمت به مردم است! پس اگر کسي به ديگران خدمت بکند مثل کساني که با اختراعات خود به مردم خدمت مي کنند، ديگر چه نيازي به نماز دارد! آيا اين خدمات جاي نماز را پر نمي کند؟
بديهي است ريشه و عامل خدمات، ارزنده تر از يک خدمت است، زيرا کسي که انگيزه خدمت را در درون خود بارور کند، خدمات فراواني را از خود بروز خواهد داد و يکي از مهمترين آثار نماز آن است که ريشه پاکي ها و انگيزه ساز خدمات است، علاوه بر اينکه نبايد فراموش کرد که بالاتر از خدمت به مردم خدمت به خالق و پروردگار عالميان در روي زمين است و نماز خدمت به خداوند متعال است که هيچ چيز جايگزين آن نمي شود.
امام صادق(ع) فرموده اند: «إِنَّ طَاعَهَ اللَّهِ خِدْمَتُهُ فِي الْاَرْضِ فَلَيْسَ شَيْءٌ مِنْ خِدْمَتِهِ تَعْدِلُ الصَّلَاه»(2) پيروي و اطاعت از پروردگار خدمت کردن به او در زمين است و هيچ چيز در خدمت به پروردگار معادل نماز نيست.
دستورات دين مقدس اسلام هر کدام در جاي خود خوب و مناسب است و هر کدام اثر و نورانيت و کمال بخشي خاص خود را دارد. همان گونه که سيري جاي تشنگي را نمي گيرد و سيرابي جايگزين گرسنگي نمي شود، در تعاليم اسلام نيز خدمت به خلق همچون اختراعات مفيد جاي نماز را نمي گيرد و نماز جايگزين خدمت به مردم نمي شود.
البته در مورد نمازهاي مستحبي مي توان گفت که اگر با خدمت به مردم تعارضي داشته باشد، به اين معنا که خواندن نماز مستحبي مانع انجام خدمت مهم و لازمي که ديگري نمیتواند آن را انجام دهد و تنها از عهده من بر مي آيد، در اين صورت خدمت به خلق حق تقدم دارد.
نکته مهم اين است که معمولاً همين تعارض و تقابل ميان نماز مستحبي و خدمت به خلق موردي و مختص موارد خاصي است و اين گونه نيست که ما هميشه نماز مستحبي و نافله را به خاطر خدمت به مردم ترک کنيم، چون اين خود از دام هاي شيطان براي محروم کردن بندگان مؤمن از فيض نماز مستحبي است.
در پايان خوب است اين نکته را نيز يادآور شويم که خدمت به خلق دامنه وسيعي دارد و اگرچه بطور قطع هرگونه خدمت به خلق خدا هر چند به ظاهر ناچيز باشد موجب پاداش و ثواب است. چنانکه پيامبر اکرم(ص) فرموده ا ند: «من رفع حجراً عن الطريق کتبت له حسنه»(3) هر کس سنگي را از راه مردم بردارد، براي آن حسنه و ثوابي نوشته مي شود.
اما اگر اين خدمت از راه تعليم و هدايت ديگران باشد، ارزش فوقالعاده اي دارد؛ پيامبر اکرم(ص) به امام علي(ع) فرمود: «لَاَنْ يَهْدِيَ اللَّهُ عَلَي يَدَيْکَ عَبْداً مِنْ عِبَادِ اللَّهِ خَيْرٌ لَکَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ مِنْ مَشَارِقِهَا إِلَي مَغَارِبِهَا»(4)، اگر خداوند به دست تو کسي را هدايت کند براي تو از همه چيز که خورشيد بر آن طلوع و غروب کند بهتر است و يا امام صادق(ع) در خصوص خدمت به مردم در مسير علم آموزي فرموده اند: «مَنْ عَلَّمَ خَيْراً فَلَهُ مِثْلُ اَجْرِ مَنْ عَمِلَ بِه»(5) کسي که به ديگري چيزخوبي بياموزد، براي او مثل پاداش آنکه به آن علم عمل مي کند پاداش هست.
فرق نماز با يوگا
يوگا نوعي ورزش همراه با تمرکز است و از آثار معنوي- فرهنگي و تربيتي و ارتباط با مبداء هستي کاملاً تهي است. در حالي که نماز جامع ترين و کامل ترين راه پرواز از جهان ماده و پيوستن به معبود و معشوق حقيقي و کمال و جمال مطلق است.
هر يک از شرايط، اجزاء، اقوال و افعال نماز داراي معاني و اسراري عظيم و در بردارنده اصول تربيتي و پيام آور فرهنگي خاص هستند که هيچ يک از آنها در يوگا وجود ندارد.
به نظر مي رسد، آنچه باعث اين مقايسه نادرست شده چند چيز است:
الف- اينکه غالباً نمازهاي ما حقيقي و با حضور قلب و آداب باطني نيست و چون به ژرفاي نماز راه نيافته و نماز در هويداي دل ما رسوخ نکرده است، با حرکات ديگري که با نگرش سطحي مشابه است، يکسان انگاشته مي شود.
ب- بي توجهي به اسرار و روح نماز و تعاليم و پيامدهاي معنوي، تربيتي، روحاني، دنيوي و اخروي هريک از اجزاء و شرايط آن باعث پناه بردن به ارزش هايي چون يوگا مي شود، بايد بدانيم که يوگا تنها يک ورزش براي تقويت بعدي از ابعاد دروني انسان است و براي عبادات و نيايش و شکرگزاري آفريدگار نيست.(6)
*پی نوشت ها:
1- مجتبي کلباسي، يکصدو ده پرسش درباره نماز، انتشارات ستاد اقامه نماز، 1388، نهم، ص 114
2- بحارالانوار، ج 14، ص 185
3- نهج الفصاحه مجموعه کلمات قصار حضرت رسول، ص 769 شماره 3018
4- بحارالانوار، ج1، ص 216
5- الکافي، ج1، ص 35
6- يکصدو ده پرسش درباره نماز، همان
روزنامه كيهان، شماره 21144 به تاريخ 8/6/94، صفحه 6 (معارف)