نويسنده: علی جواهردهی
دنيا در فرهنگ قرآني و اسلامي بهترين و بدترين جا براي انسان است؛ به اين معنا که انسان، سعادت و شقاوت خود را در اينجا براي ابديت رقم مي زند و خوشبختي و بدبختي اش در گرو چگونگي نگرش و زيست در دنيا است. از اين رو دنيا را به عنوان مزرعه آخرت دانسته اند به طوري که هرچه در اينجا کشت کنيد در آخرت درو مي کنيد. نويسنده در اين مطلب به نقش دنيا در صعود و سقوط انسان پرداخته است.
خير و شر دنيا نسبت به انسان
بر اساس آموزه هاي قرآني، دنيا يکي از جلوه هاي الهي در مراتب تجلي اوست. از اين رو، دنيا به حسب استعدادش هيچ چيز از نظام احسن و کمالات کم ندارد؛ زيرا هر آنچه که ماده، استعداد داشت تا به وي عطا و بخشيده شود، به ماده بخشيده شده و خداوند هيچ کم نگذاشته است؛ زيرا کم گذاري خداوند مي بايست به يکي از عوامل جهل، عجز و بخل بازگردد؛ در حالي که خداوند عليم و قدير و غني حميد است؛ پس استعداد هر چيزي را به علم ازلي مي داند و نيز توانا و قادر است تا هر آنچه بايسته و شايسته چيزي است به او بدهد و چون غني بالذات و ستوده است، بي بخل و بدون هيچ کم و کاستي مي بخشد و چيزي از خزائن الهي کم نمي شود.
بنابراين، دنيا در مجموعه نظام آفرينش يکي از بهترين هاست که اگر قابليت و استعداد بهتر از آن را داشت، همان گونه آفريده مي شد؛ اما چون استعداد بيشتري نداشت خداوند بر اساس استعدادش، هر آنچه بايسته و شايسته دنيا بود به آن داده است.
از سوي ديگر انسان و جنيان تنها در ظرف دنيا است که مي توانند استعدادهاي خويش را بروز و ظهور دهند و به کمالاتي که بايسته و شايسته آنها است دست يابند، چرا که دنيا جايي است که انسان مي تواند به اراده و اختيار عملي، انتخاب ميان کفر و شکر، اطاعت و عصيان و مانند آن داشته باشد و يکي از دو راه خير و شر و سعادت و شقاوت را برگزيند. (بلد، آيه10؛ انسان، آيه33)
پس خير و شر دنيا براي انسان و جنيان به نگرش و رفتار و اعمال آنان بستگي دارد؛ به طوري که اگر انسان دنيا را مزرعه اي براي آخرت بداند و در اينجا کشت درست و مناسبي داشته باشد به طور طبيعي در آخرت مي تواند محصول مناسب و ارزشي درو کند و به دست آورد.
به سخن ديگر، فلسفه زندگي هر کسي تعيين کننده نگرش ها و کردارهايش است. بر همين اساس اگر کسي در معرفت شناسي به معرفت حسي يا در نهايت تجربي عقلي يا حتي عقلي فلسفي تجريدي بسنده کند و به معرفت هاي شهودي و بويژه معرفت وحياني اعتقادي نداشته باشد؛ دنيا را اول و آخر دانسته و زندگي را محدود به همين دايره، تصور مي کند و در همين محدوده، فکر و عمل مي کند. اين گونه است که کاسه جان خويش را رو به زمين مي گيرد و به تعبير قرآن «اخلد الي الارض» مي شود و مانند چارپايان رو به زمين مي نگرد و تنها از دنيا بهره برده و در آن مي چرد و هيچ به آسمان نمي نگرد. (اعراف، آيه 176) از همين رو وقتي باران معنويت و وحي از آسمان فرو مي ريزد به پشت کاسه آنان مي خورد و به قلب آنان وارد نمي شود تا آنان بهره مند از باران معنويت و حقايق وحياني باشند.
البته بر اساس آموزه هاي قرآني انسان نمي تواند مانند فرشتگان هميشه رو به آسمان داشته باشد و از زمين هيچ بهره نبرد؛ لذا خداوند انسان را همانند فرشتگان سرشار از معنويت و مجرد از ماده و يا نياز به دنيا نيافريده است؛ بلکه انسان را موجودي مستوي القامه آفريده که مي تواند در يک حالت استوا و اعتدال، زمين و ماده را با آسمان و مجردات ببيند. پس نه سر به زير است و نه سر به آسمان دارد، بلکه به افق مي نگرد تا هر زماني پاسخگوي نيازهاي دوگانه روح و جسم باشد و روان خويش را که در حالت اعتدال و استوا است به درستي تربيت کند. (شمس، آيه 7؛ انفطار، آيه 7)
دنيا؛ خوب يا بد؟
اين نگرش و کردار و رفتار انسان است که به دنياي انساني معناي خوب و بد و زشت و زيبا مي دهد. به اين معنا که اگر انسان دنيا را براي دنيا بخواهد و هيچ کاري براي آخرت انجام ندهد، چنين نگرش و رويکردي به دنيا، بسيار بد است؛ زيرا عامل سقوط انسان به دوزخ جلال الهي مي شود؛ همان طوري که اگر نگرش وي به دنيا اين گونه باشد که دنيا و زندگي در آن مقدمه اي براي آخرت و زندگي ابدي ديگر است، اين نگرش بسيار مثبت و سازنده است و انسان را از قيد و بند دنيا و زنجيرهاي دست و پا گير آزاد مي کند.
پس اگر دنيا را با خداوند بسنجيم و بخواهيم ارزش گذاري مثبت و منفي و خوب و بد داشته باشيم بايد گفت که دنيا به عنوان بخشي از نظام احسن هستي و آفريده الهي، آيت تجليات و آينه و نشانه خداوندگاري خداست و بايد به عنوان آينه جمال الهي مورد ستايش قرار گيرد.
اما اگر دنيا را نسبت به انسان بخواهيم بسنجيم بايد به نگرش انسان به دنيا بنگريم. اگر دنيا براي شخصي اصالت داشته باشد و آخرتي را نپذيرد يا کم بها دهد؛ از نظر آموزه هاي قرآن، اين دنيا زشت و بد خواهد بود؛ اما اگر شخص آن را مزرعه و مقدمه اي براي آخرت بداند، چنين دنيايي بهترين جا براي تحول هاي کمالي و صيرورت و انقلاب به سوي خدايي شدن است.
بنابراين دنيا به عنوان بخشي از نظام احسن هستي قابل سرزنش و نکوهش نيست بلکه آيت تجليات الهي است؛ اما رفتار و نگرش انسان نسبت به دنياست که آن را براي شخص خوب و بد و يا زشت و زيبا مي کند.
امام علي(ع) مي فرمايد: دنيا براي کسي که با آن صادقانه روبرو شود جايگاه راستي و صدق است و براي کسي که آن را درک کند خانه تندرستي است و براي شخصي که از آن توشه اخذ کند جايگاه بي نيازي و تندرستي است و براي فردي که از آن پند بگيرد پندآموز است. دنيا جاي عبادت دوستان خدا، نماز فرشتگان، نزول وحي خدا و تجارت اولياي الهي است که در آن رحمت و فضل خداوند را به دست مي آورند و بهشت را مي خرند. با اين وصف چه کسي مي تواند دنيا را نکوهش کند؟ (نهج البلاغه، قصار 131)
خداوند در آياتي از جمله آيه نخست سوره عصر به انسان هشدار مي دهد که دنيا نسبت به انسان وضعيت ويژه اي دارد؛ زيرا انسان در ظرف دنيا همانند تاجري است که در حال زيان از سرمايه وجودي است مگر آنکه هر دم از سرمايه وجودي خويش که همان عمر باشد در چهار چيز ايمان و عمل صالح و توصيه به حق و صبر بهره داشته باشد.
پس دنيا به معناي دنياپرستي و اصالت دادن به آن از سوي هر کسي مورد نکوهش قرار مي گيرد؛ زيرا چنين فردي همه گناهان را به سبب دنيا و دنياپرستي انجام مي دهد؛ چنانکه اميرمومنان(ع) مي فرمايد: « حبّ ا لدنيا راس کل خطيئه؛ دنياطلبي ريشه و مرکز اصلي همه خطاها است. (الکافي، ج 2ص130؛ خصال، شيخ صدوق ج1 ص 25؛ مشکاه الانوار، علي بن حسن طبرسي ص 266؛ بحارالانوار، ج70 ص 59) اين گونه است که دنيا براي چنين شخصي متاع الغرور و کالاي فريب (حديد، آيه 20) لهو و لعب و بازي و سرگرمي (عنکبوت، آيه 64)، مايه هوسراني و مانع آخرت نگري (نجم، آيه 29؛ نساء، آيه 94 و آيات ديگر) و سراي زيانکاري (سوره عصر) و مانند آنها مي شود که جاي نکوهش دارد نه ستايش.
ويژگی های کشتزار آخرت
براساس آموزه هاي قرآني دنيا کشتزار آخرت است. خداوند در آيه 20 سوره شوري دنيا را کشتزار آخرت دانسته و مي فرمايد: من کان يريد حرث الاخره نزد له في حرثه و من کان يريد حرث الدنيانو ته منها و ما له في الاخره من نصيب؛کسي که کشت آخرت بخواهد، براي وي در کشته اش مي افزائيم و کسي که کشت اين دنيا را بخواهد به او از آن مي دهيم ولي در آخرت او را نصيبي نيست.
البته در اين آيه بيان شده کسي که زراعت آخرت را مي خواهد آن زراعت را با زيادتي به او مي دهيم؛ اما کسي که زراعت دنيا را بخواهد از آن به او مي دهيم ولي نه همه آن را؛ و اين اشاره است به اينکه زمام امر دنيا بسته به مشيت خدا است، چه بسا مي شود که از دنيا به دنياپرست بسيار مي دهد و چه بسا مي شود که کم مي دهد. (هم چنين نگاه کنيد: اسراء، آيه4)
پيامبر(ص) به عنوان مفسر و مبين قرآن (آل عمران، آيه 187؛ نحل، آيات 44 و 64) مي فرمايد: الدنيا مزرعه الاخره؛ دنيا کشتزار آخرت است. (ارشاد القلوب ديلمي ج 1 ص 89؛ عوالي اللئالي، ابن ابي جمهور احسائي: ج 1 ص 267 ح 66؛ بحارالانوار، ج 107 ص 109)
مطابق آموزه هاي قرآني مزرعه حقيقي که بايد در آن کشت و زرع انجام شود، قلب و نفس آدمي است. انسان بايد در دنيا نفس خويش را بگونه اي بسازد که همه صفات و اسماي حسناي الهي در آن تجلي يافته و انسان مظهر خداوند و تجلي گاه صفات الهي گردد. نفس و رواني که بتواند در مدت کوتاه عمر همه صفات الهي را در خود ظهور و بروز دهد و به فعليت برساند (بقره، آيه 138) به عنوان متاله و رباني شده (آل عمران، آيه 79) مي تواند خلافت الهي را به عهده گيرد. (بقره، آيات 30 و 31)
از آنجا که نفس انساني همه قوا و توانايي ها را داراست و تنها بايد با عمل صالح آن را در دنيا به فعليت و ظهور برساند لذا کشتزاري آماده است و انسان تنها بايد بذر ايمان را در آن بکارد و با اطاعت، زمين قلب را شخم زده و دگرگون و زير و رو کند و زمين قلب و روان را از خشم و شهوت افراطي و زيانبار پاک و تطهير نمايد.
قلبي که گرفتار دنياست همانند زمين سنگلاخي است که بذر گياه در آن نمي رويد يا کم مي رويد و تاثيري در کليت نخواهد داشت. از اين رو در قيامت چيزي را درو نمي کند تا ترازوي وي سنگين باشد، بلکه سبک است و زيان و خسران مي کند. (اعراف، آيه 9)
بر اساس آموزه هاي قرآني در مزرعه نفس آدمي جز دانه و بذر ايمان نمي رويد و اگر زمين پاک و آماده نباشد و انسان داراي اخلاق بد و قلب خبيث و پليد باشد، يا اصلارشد و نموي ندارد يا بسيار کم رشد مي کند که بي اثر خواهد بود.
براساس آيه 64 سوره واقعه انسان کشتکار و خداوند کشاورز است. انسان تنها زمين را آماده کار کشت مي کند و اين خداوند است که دانه ايمان را بر زمين جان و قلب آدمي مي افکند (حجرات، آيه 7) و آن را ورز داده و موجب رشد و نمو آن مي شود. از همين رو مي فرمايد: ا انتم تزرعونه ام نحن الزارعون؛ آيا شما هستيد که آن را رشد و نمو مي دهيد يا ما آن را به زراعت تبديل مي کنيم و رشد و نمو مي دهيم؟
انسان کشتکار بايد همواره اميدش به خدا باشد و دست توکل به سوي او دراز کند؛ زيرا اگر هم بذر خوب و پاک و سالم و غيربيمار و غيرآفتي کاشته باشد بايد انتظار داشته باشد خداوند آن را ورز آورده و رشد و نمو دهد. البته انسان مي بايست همراه توکل، سعي و تلاش کند و آب نماز و روزه و مانند آنها را به موقع به پاي مزرعه قلب برساند و هر از گاهي به وجين پرداخته و خار و خاشاک و گياهان هرزه را برگيرد و هر آنچه مانع رشد بذر و يا فساد و تباهي آن مي شود را از ميان برکند و سپس به انتظار فضل الهي بنشيند تا ماه و خورشيد و فلک در کار شوند و باران و آفتاب بتابد و گياه ايمان رشد کند و به بار نشيند.
پس همان طوري که نبايد بذر را در زمين سخت و سنگلاخي و بلند بريزد که آب به آن نمي رسد و گياه در آن نمي رويد نمي بايست بيهوده به انتظار باشد در حالي که زمين قلب سالمي را انتخاب نکرده و آن را آماده نساخته يا حتي بذري از معرفت الهي و وحي بر آن نريخته است؛ بلکه بايد به دنبال بذر خوب به وحي مراجعه نمايد و از معرفت شهودي و وحياني بهره گيرد تا در مزرعه جانش بپاشد و سپس با سعي و تلاش و شب کاري و روزکاري آن را مراقبت کند تا به فضل الهي به ثمر نشيند.
ويژگی های مزرعه آخرت
از آنچه بيان شده مي توان شرايط و ويژگي هايي را براي مزرعه آخرت در دنيا بيان کرد که شامل موارد زير است:
- سلامت زمين: زمين بايد از هر لحاظ سالم و مناسب باشد. خداوند در آياتي از قرآن از جمله آيه 7 سوره شمس و آيه 10 سوره انفطار بيان کرده که زمين همه انسان ها در بهترين حالت اعتدال قرار دارد، مگر آنکه شخص خودش آن را آلوده کند. خداوند بيان مي کند که زمين پاک، محصول پاک مي دهد: والبلد الطيب يخرج نباته باذن ربه و الذي خبث لايخرج الانکدا کذلک نصرف الايات لقوم يشکرون؛ و زمين پاک [و آماده]، گياهش به اذن پروردگارش برمي آيد و آن [زميني] که ناپاک [و نامناسب] است [گياهش] جز اندک و بي فايده برنمي آيد. اين گونه، آيات [خود] را براي گروهي که شکر مي گزارند، گونه گون بيان مي کنيم. (اعراف، آيه 58)
- بذر سالم: کشت زماني ثمر مي دهد که بذر سالم در اختيار باشد. بنابراين بذري که در قلب کاشته مي شود نبايد از هر جايي باشد. بايد بذر ايمان و باورها و عقايد را که بينش ها و نگرش هاي ما را مي سازد از منابع درست عقلي و نقلي بگيريم. خداوند در آيه 10 سوره ملک مي فرمايد که در قيامت کساني که گرفتار خسران شدند مي گويند اي کاش شنوايي يا خردورزي داشتيم؛ چرا که انسان وقتي گوش شنوا داشته باشد مي رود تحقيق مي کند و بهترين ها را مي شنود و با خرد ارزيابي کرده و خوب ها را پذيرفته و بدان عمل مي کند. (زمر، آيه 18) اما اگر بذر، آفتي چون ظن و گمان، ريب و شک و مانند آنها داشته باشد به طور طبيعي اطميناني به محصول دهي آن نيست (يونس، آيه 36؛ نجم، آيه 28)، بلکه بايد بذر از چنان سلامتي برخوردار باشد که ظن و شک و ريب در آن راه نيابد و با برهان و قطعيت همراه باشد. (بقره، آيات 1 تا 5؛ نساء، آيه 153 و آيات ديگر)
- سعی و تلاش: خداوند در آيه 39 سوره نجم مي فرمايد: و ان ليس للانسان الاما سعي؛ براي انسان جز به مقدار تلاشش بهره اي نيست از همين رو در آيات ديگر نتيجه را به عمل انسان نسبت مي دهد. (بقره، آيات 281 و 286؛ آل عمران، آيه 25 و 161) البته اين گونه نيست که هر عملي فايده داشته باشد، بسياري ممکن است عمل و حتي اعمال سخت و جانکاه داشته باشند ولي چون مشکل سلامت بذر و يا سلامت زمين دارند، هيچ بهره اي از کشت خود نمي برند. خداوند مي فرمايد: «عامله ناصبه» «تصلي نارا حاميه» به سختي و رنج، عمل کننده اند ولي آنان را به سوي آتش داغ و سوزان مي برند (غاشيه آيات 3 و 4)؛ زيرا از منابع معتبر عقلي و نقلي استفاده نکرده اند و به اطمينان و قطع يقين نرسيده اند. از اين رو، عمل بسيارشان سودي ندارد. عمل مي بايست در راستاي اهداف حکيمانه باشد، در حالي که بسياري از مردم تلاش مي کنند ولي نه براي تقرب به خدا. چنين افرادي ممکن است به خدا برسند و او را ملاقات کنند ولي ملاقات او با جمال و بهشت الهي نيست بلکه با جلال و دوزخ الهي است. (انشقاق، آيه 6)
- انتظار: کشتکار وقتي کشت مي کند به انتظار مي نشيند؛ زيرا بذر مدتي در زير خاک مي ماند تا زارع يعني خداوند آن را ورز آورده و به عنوان کشاورز رشد و نمو بخشد. پس وقتي عملي انجام مي د هيم بايد منتظر بمانيم و به سرعت، انتظار پاداش نداشته باشيم. البته از آنجا که مزرعه دنيا در آخرت درو مي شود، هرچند که برخي از مراحل رشد کشت را در دنيا خواهيم ديد ولي ثمره و ميوه اصلي آن در آخرت ديده مي شود و در آنجا نيز درو و جمع آوري مي شود. از اين رو خداوند مي فرمايد عجله نکنيد و دنبال ميوه کال چيني نباشيد و نخواهيد در همين دنيا سريع آن را بچينيد و بگذاريد تا در زمان خودش چيده شود: من کان يريد العاجله عجلنا له فيها ما نشاء لمن نريد ثم جعلنا له جهنم يصلاها مذموما مدحورا؛ هرکس خواهان [دنياي] زودگذر است، به زودي هر که را خواهيم [نصيبي] از آن مي دهيم، آنگاه جهنم را که در آن خوار و رانده داخل خواهد شد، براي او مقرر مي داريم. (اسراء، آيه 18) پس کسي که مي خواهد پيش از موعد با عجله برداشت کند کال و نارس برداشت کرده و بهره اي اندک از عمل و کارش مي برد. (انسان، آيه 27) اما اگر صبر و استقامت داشته باشيم مي توانيم در زمان خودش آن را رسيده برداشت کنيم و سود بريم: «ووجدوا ما عملوا حاضراً هر آنچه را کاشته و عمل کرده بودند همان را در قيامت مجسم در برابر خويش حاضر مي يابند. (کهف، آيه 49)
- داشت و مراقبت: اگر کشت انجام شد بايد مراقبت دائمي انجام گرفته و شب و روز آن را از موانع و خطرات دور نگه داريم؛ چرا که ممکن است شب، دزدي بيايد و مزرعه را خراب کند و محصول کال را برکند يا گياه هرزه در آن برويد و يا هر چيزي که امکان رشد مناسب را مي گيرد. از همين رو خواهان مراقبت هميشگي از قلب مي شود تا دزداني چون شيطان نيايند و خرابکاري نکنند. نماز و روزه و کارهاي ديگر براي همين است تا تقوا داشته باشيم و اجازه ندهيم کسي به حريم قدس مزرعه نزديک شود و در برابر دشمن سپر داشته باشيم. پس هرگونه تساهل و کم کاري جايز نيست. اگر چنين کنيم و غافل و بي اعتنا باشيم دشمن مي آيد خراب مي کند يا گياه هرزه مي رويد و مزرعه تباه مي شود. (ماعون، آيه 5)
رسول خدا(ص) مي فرمايند: «حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا و زنواها قبل ان توزنوا و تجهزوا للعرض الاکبر؛ خويشتن را محاسبه کنيد قبل از آنکه به حساب شما برسند و خويش را وزن کنيد قبل از آنکه شما را وزن کنند و آماده شويد براي عرضه بزرگ در روز قيامت». (بحارالانوار، ج 67، ص 73 به نقل از اخلاق در قرآن، ج 1، ص 255)
شهيد ثاني در «رساله شرح حديث «الدنيا مزرعه الاخره» مي نويسد: بديهي است تنها کشت اين دنيا براي آخرت، کردار شايسته و دادوستد سودمند است و فصل آن، تمام عمر ماست و حاصل حبوبات و غلات آن، بهشت جاويداني است که ميوه هايش از هر عيب و آفت، پاک و آنجا از مشکل و ناگواري، هم و غم و سرما و گرما مبراست، بهشت، سراسر شادماني است بي غم، جاوداني است بي فنا و لذت بي درد، غناي بي فقر، کمال بي کمبود، عزت بي ذلت و در يک سخن: هر خواستني که انسان بهشتي اراده کند و هر خوبي که به ذهنش رسد، آنجا مهياست و هر چه از آن بيزار و گريزان باشد، آنجا نيست.
و از آنجا که بذر اين زراعت، معارف و طاعات و کشتزارش دل انسان است و برنامه هاي عبادي آدمي، شخم و آماده سازي زمين براي کشت و آبياري است، آن دلي که غرق در محبت و ميل دنياست، شوره زاري است که به علت آميختگي با نمک، قابل کشت و شايسته رستن نيست. قيامت، فصل درو است. نه خرمني، بي کشت به دست آيد و نه کشتي، بي بذر، و چنانکه بذر، در شوره زار نرويد، ايمان و عمل، با دل آلوده، اخلاق نکوهيده و خبث سريده سودي نبخشد.
براي خردمند - که اميد به پاداش الهي در آخرت دارد - شايسته است که اميدواري اش به اجر و ثواب خدا در آخرت را، به اميد کشاورز مقايسه کند؛ زيرا به همين معناست که پيامبر(ص) دنيا را مزرعه آخرت معرفي کرد. واقعا هر که زمين حاصل خيزي مهيا کند و بذر نگنديده و کرم نخورده و مناسب در آن بپاشد و با آب شيرين سيراب و نيازمندي هايش را به موقع برطرف کند، آنگاه علف هرزه ها و خار و خاشاک ها را از زمين برچيند و آنگاه اميدوار لطف الهي باشد که آن را تا هنگام درو از آفات و بليات حفظ کند، اميدواري اش کاملابه جا و مناسب است و مي توان آن را «رجا و اميد» ناميد و در اين صورت از آن زراعت، گمان دستيابي به مقصد مي رود و از آن بذر، اميد محصول.
اما اگر کسي بذر را با تاخير بکارد، يا در فراهم آوردن برخي اسباب و مقدمات کوتاهي کند و با اين حال منتظر ثمره و محصول سالم باشد، او را نيز مي توان از اميدواران شمرد، ولي بي گمان محصولاتش به اندازه محصولات شخص پيشين نخواهد بود.
و اينک شخص سومي را فرض کنيد که بذري شايسته تهيه نکرده يا آن را در شوره زار مي کارد يا زمينش چون چمن زار پر از گياه باشد، با اين حال در انتظار درو و برداشت محصول به سر برد انتظار چنين کسي احمقانه است و اميدش کاذبانه، چنين است حال عبد در مسايل معنوي؛ يعني اگر در آغاز عمر، بذر معارف و اعمال صالح را به هنگام، در زمين جانش بپاشد و همواره به وسيله طاعات، آبياري اش کند و در پاک سازي دل و تهذيب نفس - از خار و خاشاک صفات رذيله و اخلاق رديه که مانع رشد بذرهاي فضيلت مي شوند - کوشا باشد و با اين همه، جهت حفظ و رشد فضايل و ثبات قدم تا وقت برداشت بهره ها از خرمن دل، چشم به فضل الهي بدوزد، چنين انتظاري ستوده و همطراز از درجه سابقين و در شمار پيشگامان است.
ولي اگر بذر معارف و اعمال صالح را در زمين جانش بيفشاند، ليکن در فراهم کردن بعضي از اسباب، اصلاح بذر يا آبياري و امثال آن به گونه اي کوتاهي کند که باعث تضعيف بذر گردد و آنگاه به اميد خرمن خوب در فصل درو باشد و چشم طمع به برکت و فضل خدا بدارد، به اين اميد که او «رزاق ذوالقوه المتين» است، درست است که چنين کسي را هم اميدوار بنامند، ليکن رتبه اش نسبت به رتبه شخص سابق بسي پايين تر و اميدش ضعيف تر است و اگر در زمين دل، اصلاچيزي نکارد يا به آب طاعات، سيرابش نسازد يا تهذيب نفس را رها کند تا خس و خار، رذايل اخلاقي و زشتي ها و پستي ها، صفحه دل را فرا گيرد و در طلب متاع دنيا فرو غلطد و باز هم منتظر آمرزش و فضل الهي باشد، چنين رجايي، خود فريبي است نه اميدي حقيقي و درست؛ و اين همان کسي است که در قيامت که روز حسرت و ندامت و آه و افسوس است - اين آيه شريفه را بر زبان دارد: ياليتني قدمت لحياتي فيومئذ لايعذب عذابه احد و لايوثق و ثاقه احد؛ کاش براي زندگاني خود چيزي پيش فرستاده بودم. پس در آن روز هيچ کس چون عذاب کردن او، عذاب نکند و هيچ کس چون در بند کشيدن او، در بند نکشد (ضميمه سفينه النجاه اثر شيخ الاسلام مولي محمدطاهر قمي ص 158-149؛ مجله تراثنا، شماره 17، ص 229-218)
روزنامه كيهان، شماره 21150 به تاريخ 15/6/94، صفحه 6 (معارف)