29 دی 1395, 8:50
بشر، همواره در پی کشف کیمیای سعادت و یافتن پاسخ این پرسش بنیادین بوده است که راه نیکبختی کدام است و پایان مسیر زندگی به کجا ختم میشود؟ این موضوع، دل مشغولی همیشگی وی بوده و هست؛ چرا که زندگی فقط یک بار اتفاق میافتد و نه میشود آن را خرید و نه دوباره بازگشت داد و نه مجال آزمایش و خطایی وجود دارد. بنابراین، برای کاوش درباره این پرسش، باید دنبال یک منبع جامع و کلان نگر بود. به باور ما مسلمانان، قرآن ـ که به راستی کتاب جامعی برای هدایت و رستگاری است ـ، سیمای رستگاران و عاقبت کار ایشان و نیز فرجام بدکاران را به خوبی ترسیم نموده است. لذا، دراین نوشتار، مهم ترین عوامل سعادت و شقاوت را، از دیدگاه قرآن، به اختصار، مورد بررسی قرار میدهیم. به راستی خوشبختی و بدبختی چیست؟ رستگاریای که مد نظر قرآن است، کدام است؟ عوامل تعیین کننده در خوشبختی (یا : سعادت، نیکبختی، خوشاقبالی، خوش فرجامی، خوش طالعی، خوش دولتی، رستگاری، موفقیت، بهروزی، عاقبت به خیری، کامرانی، کامروایی، فوز، سعادت، روسفیدی و... ) و موجبات بدبختی (یا شقاوت، شوربختی، بیچارگی، بخت پریشی، خُسران، تیره روزی، ناکامی، بخت برگشتگی و...) چیست؟ موانع رشد و ترقی کداماند؟ توفیق چیست و آیا شانس، در خوشبختی انسان، نقش دارد؟اصولاً آدمی، دارای اهداف متنوعی است. بر این اساس، گروهی که صرفاً دغدغه پول و ثروت و مقام و شهرت و شهوت را دارند و به طور کلی، زندگی را در مادیات خلاصه میکنند، جزو انسانهای «لذتگرا» و در مقابل، عدهای که معترف به خدا و پیامبر و معاد و در پی دستیابی به معدن محبت و خیر و فضایل و کمالات اخلاقی و گنج سعادت هستند و به زندگی چند روزه دنیا، دل خوش نمیکنند و بر این باورند که دنیا متاعی نیست که آنها را اشباع کند، انسانهای «سعادت گرا» هستند. خداوند که خود، مشتاق سعادت آدمی است و سرچشمه خوشبختی است، در قرآن، به نشانهها و ویژگیهای انسانهای رستگار اشاره میکند و با این کار، الگویی عملی در اختیار انسان قرار میدهد تا با پیروی از آن، خود را به سعادت جاوید، در دنیا و آخرت برساند. مهم ترین ویژگیهای سعادت بخشی که خداوند به آنها اشاره کرده است، عبارتند از: ایمان آوردن به غیب (وحی)، برپا داشتن نماز و انفاق کردن، اطاعت از خدا و رسولش،کسب خشنودی خداوند، ایستادگی و پافشاری بر ایمان و حفاظت از آن با جان و مال خویش، انجام دادن اعمال نیک و رعایت عدالت،فروتنی، پرهیز از کارهای بیهوده و کمک به مستمندان، یافتن جایگاه واقعی خویش و پیروی از برنامه سعادت گرای خداوند، و... . از مجموع این ویژگیها چنین برداشت میشود که تنها راه انسان برای رسیدن به رستگاری، این است که طوری زندگی کند که «خدا از او راضی باشد». از رسول خدا(ص)، نقل شده است که فرمود: «هر شب، یکی از ملائکه خداوند، بر بالین جوانان میآید و ندا میدهد: برخیزید و برای رستگاری بکوشید». از امام حسین(ع) که زندگی او اسوه واقعی، یک زندگی سعادتمندانه و به دور از ذلّت و خواری است، نقل شده که: «من مرگ را جز سعادت، و زندگی با ظالمان را جز ننگ و ذلّت نمیبینم». به نظر شما، آیا انسان، خود، راه سعادت خویش را برمیگزیند یا چرخ روزگار، بر اساس تصادف و یا عوامل دیگری که انسان در اداره آنها نقشی ندارد، بشر را به این راه، سوق میدهد و به عبارت دیگر، هر که بهره مندتر است، خوشبختتر است؟درست است که استعداد و محیط مناسب، برای رشد و رسیدن به کمال، برای همگان به طور مساوی مهیا نیست؛ اما باید بدانیم که بذر سعادت در مزرعه زندگی همه، پاشیده شده و همای سعادت هر کس، مترصد پرواز در آسمان زندگی اوست و گنج سعادت، دست یافتنی است. خداوند، تمام شرایط خوشبختی را برای انسان فراهم نموده است و با نعمتهای بیشماری که در اختیار او قرار داده است، در واقع، راه را برای رستگاری او هموار نموده و حتی شرایط و نحوه استفاده از این نعمتها به منظور رسیدن به خوشبختی را هم برای او توضیح داده است. اما به راستی چه میشود که گروهی از انسانها با این همه نشانه و نعمت، باز هم از راه رستگاری دور میشوند و به سوی گمراهی و تیره روزی پیش میروند؟
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان